یافتن پست: #چشمم

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
th.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
گفتی: هروقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه یه نامردی اشکتو ببینه و بهت بخنده ... گفتم: اگه بارون نیومد چی؟ گفتی: اگه چشمه قشنگه تو بباره آسمون گریش میگیره ... گفتم: یه خواهش دارم وقتی آسمون چشمم خواست بباره تنهام نذار گفتی: به چشم ... حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره ... تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم میخندی . . . !
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/24 - 01:31 ·
2
رضا
رضا
اینقدر این شکلکهای جدید رو دیدم چشمم خسته شد همه شون شبیه هستن :)
دیدگاه · 1391/11/17 - 03:45 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هوغم.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اسپند دود می کنم ، برای عشقمان
هر شب
میان راز و نیاز های شبانه
نکند جادوگر زشت بی تفاوتی ، چشممان بزند . . .
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
wssf.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
نه.. نه!
گریه نمی کنم یک چیزی رفته توی چشمم!
به گمانم …
یک خاطره است
بودن و نبودنت هم
خوب است!
اینها اگر نباشد
کِی از نبودنت بمیرم
و
کجا برای باز دوباره بودنت پر پر بزنم؟!
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/15 - 01:56 ·
8
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
داشتم آهنگای قدیمی کامپیوترمو مرتب میکردم چشمم خورد به آلبوم ترانه های مرجان
پلی کردم بخونه تا اینکه رسید به یه آهنگ که متحول شدم
میخوند : اونی که میخواستی تو غبارا گم شد….
اشک توی چشمام حلقه زد… مرجانم فانتزی داشت….باورم نمیشه
اونم تو غبارا محو میشد…. {-7-}
نگار
نگار
-گذشت آن زمان هایی که مردم همدیگر را دور میزدند حالا از روی هم رد می شوند .
♥ یلدا♥
006Santor.jpg ♥ یلدا♥
می نوازم با دلم سنتور . باور میکنی ؟

دستگاه دلکش ماهور . باور می کنی ؟

پشت ابرتیره گی ها نور پنهان کرده اند

چهره ام در سایه ها مستور. باور می کنی ؟

عشق یک پرده کشید و دیده گانم کور شد

پیر کنعانم دو چشمم کور. باور می کنی ؟

همچو موسی می کنی اعجاز و من بی اختیار

گم شدن در غار های طور. باور میکنی ؟

مستم اما لب نیالایم به هر پیمانه ای

چون دلم شد خوشه ی انگور . باور میکنی ؟

نام شیرینت برای من تداعی میکند

طعم داغ اشک های شور . باور میکنی ؟

برج و باروی دژ مهر تو یعنی قبله گاه

در وجودت می شوم محصور . باور می کنی ؟

لحظه ای از حس تکریم تو غافل نیستم

می شوم با بندگی مغرور . باور می کنی ؟

گر بگو یم قصد دارم تا بگیرم من ز عشق

خلعت سرداری منصور . باور می کنی ؟

بودنت مثل نفس حس قشنگ زندگیست

در دل تاریکی این گور . باور می کنی ؟...



سرخوش پارسا
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
به قلبم گفتم :
شب‌ها خواب به چشمم نمی‌‌آید ،
قلبم گفت :
از بس که بعد از ظهر‌ها می‌خوابی ،
زر نزن بیخودم ادای عاشق ها رو در نیارا
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/5 - 15:44 ·
5
شهرزاد
شهرزاد
شاید من کودکی هایم را جا گذاشته ام
شاید
شاید کودکیهایم در بین چین های پیراهن بچگیهایم جا مانده
یا در بین دستان عروسکم
شاید گربه ی روی سفال های روبروی پنجره ام چشمم زده بود
نمیدانم
پس چه شد که حرارت خورشید را دیگر روی بدنم حس نکردم
چه شد که صدای قهقهه هایم یادم رفت
من
کودکی هایم را میخواهم
ایکاش میشد پا بر زمین بکوبم و لج کنم
تا آن را پسم دهند
کاش میشد بار دیگر حرارت خورشید را حس کرد...‬
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/4 - 09:33 ·
5
Noosha
Noosha
سلاااااااااااااام و شب همگی بخیـــــــــــر.من اومدم م م م م {-181-}
sharifi
sharifi
مــا پشت رد پای شمــا راه می رویم

از مـا عزیز فاطمه، سلمـان درست کن

چشمم به غیر گریه به کـاری نمی رسد

یاری سراغ بی کس و کــاری نمی رسد
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/29 - 15:37 ·
3
MONA
ستار-بنام-عشق-من-شیرین-بگو-FunMihan.Com_.jpg MONA
به دلم افتاده امشب ..که به یاد من نشستی
پلک تــو سنگین خوابه ..اما چشماتــو نبستی
به دلم افتاده امشب .. که دلت هوام و کرده
میون خاطره هامون ..داره دنبالم می گرده

همه ی خاطره هارو
دوره کن
مثل من امشب
تــو به خواب من ِ تنها
نازنین سر بزن امشب

شبا هرشب ی دل سیر ..خالی از بغض تــو میشم
عکس تــو بغل می گیرم ..آخ که جات خالیه پیشم
دست من نیست ..اگه دستم ..همش از تــو می نویسه
اگه دلتنگم و چشمم ..هرشب از یاد تــو خیسه

واای عالـــــــــــــی ِ این اهنگ ِ ..{-124-}
[لینک]
...
...
خیـــــــلی پستی
دیشب با دوستم رفته بودم رستوان.... روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود، معلوم بود با هم دوست هستند، اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد.... قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست، دختره شروع کرد به آمار دادن، سرمو انداختم پایین.... دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن ، پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت، براش نوشته بودم ..... ..... خیـــــــلی پستی

پی نوشت:

خانم ها لطفا جای پسر و دختر را عوض کنند
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/19 - 00:09 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن که دختره پشتش به تخت ما بود،
معلوم بود باهم دوست هستن،
اتفاقی چشمم به چشمه پسره افتاد،
قشنگ معلوم بود دختره عاشقه پسرست،

پسره شروع کرد به آمار دادن،
سرمو انداختم پایین،
دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم.
خلاصه یه کاغذ برداشتمو به پسره علامت دادم،

با نگاهش قبول کرد،
بلند شدن،
دختره جلو رفت
پسره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت.
براش نوشته بودم…
خیلی پستی
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/16 - 14:14 ·
3
MAZYAR
21.jpg MAZYAR
ای غم ، تو که هستی از کجا می آيی؟

هر دم به هوای دل ما می آيی

باز آی و قدم به روی چشمم بگذار

چون اشک به چشمم آشنا می آيی
Majid
Avatar-13.jpg Majid
آسمان آن شب کمی آشفته بود
ماه غمگین بود و گویا خفته بود

سایه بود و خالی از مهتاب شب
من اسیر غم در آن گرداب شب

دل ز نوش غم چو مستان گشته بود
سوز دل سوز نیستان گشته بود

بغض من بشکست آنشب ناگهان
از صدای ساز بی وقت شبان

راز من بر هر کسی شد آشکار
آنشب از بس بود این دل بی قرار

باز لیلی راه را گم کرده بود
بهر هر مجنون تبسم کرده بود

باز باید عاشقی بی می شوم
باز یک بازیچه دست نی شوم

سینه ام را وقف سوز نی کنم
بهر این دل ناله و هی هی کنم

بخت بد دیگر برایم رو شده
پشت هم غم ها که تو در تو شده

عشق با او برگ پایانی نداشت
خشک چشمم ذره بارانی نداشت

این خراب آباد دل آباد بود
کوه ویران،برد با فرهاد بود

عشق بر هر کس سرایت کرده است
از جدایی ها روایت کرده است

حاصلش تنها فقط رسوا شدن
ناگهانی غرق در غم ها شدن

من ندانستم دو چشمم کور بود
خواب و رویایی سراسر شور بود

در خیالی خام همچون حور بود
آشنایم بود و لیکن دور بود

صورتم بهرش پر از چین گشته است
یارم از آن کدامین گشته است

با خیالش صبح را شب میکنم
شب به شب از دوریش تب میکنم

تب به من حال رهایی میدهد
نوشداروی جدایی میدهد

رقص اشک و آه بر چشم ترم
... ادامه
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود،
معلوم بود باهم دوست هستن،
اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد،
قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست،

دختره شروع کرد به آمار دادن،
سرمو انداختم پایین،
دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم.
خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم،

با نگاهش قبول کرد،
بلند شدن،
پسره جلو رفت که حساب کنه
دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت.
براش نوشته بودم…
خیلی پستی
{-7-}{-7-}
iman
123456.jpg iman
حواست هست...؟
ببين با من چه ها كردى، حواست هست؟
مرا از من جدا كردى، حواست هست؟...
دلم را، اشك چشمم را، تمامم را
به آسانى فدا كردى، حواست هست؟
تمام شهر عشقم را به تو ديدند
مرا دشمن صدا كردى، حواست هست؟
بريدم از همه تا همدمت باشم
مرا تنها رها كردى، حواست هست؟
وفادارى من را قصه ها كردند
به بيگانه وفا كردى، حواست هست؟
مرا كه قيمتى بالا به تو دادم
به ناحق بى بها كردى، حواست هست؟
صداقت حرف من بود و تو حرفت را
پر از رنگ و ريا كردى، حواست هست؟
تو احساس مرا در قلب من كشتى
به احساسم جفا كردى، حواست هست؟
به خود شك كرده ام، تو تار و پودم را
پر از چون و چرا كردى، حواست هست؟

سيه پوش دلم هستم، جهانم را

تو يك ماتم سرا كردى، حواست هست؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/14 - 21:07 ·
3
Noosha
Noosha
سلاااااااااااااام وشب همگی بخِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِــــــــــــــــــــیر.من اومدم م م م {-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
iman
123.jpg iman
حواست هست...؟
ببين با من چه ها كردى، حواست هست؟
مرا از من جدا كردى، حواست هست؟...
دلم را، اشك چشمم را، تمامم را
به آسانى فدا كردى، حواست هست؟
تمام شهر عشقم را به تو ديدند
مرا دشمن صدا كردى، حواست هست؟
بريدم از همه تا همدمت باشم
مرا تنها رها كردى، حواست هست؟
وفادارى من را قصه ها كردند
به بيگانه وفا كردى، حواست هست؟
مرا كه قيمتى بالا به تو دادم
به ناحق بى بها كردى، حواست هست؟
صداقت حرف من بود و تو حرفت را
پر از رنگ و ريا كردى، حواست هست؟
تو احساس مرا در قلب من كشتى
به احساسم جفا كردى، حواست هست؟
به خود شك كرده ام، تو تار و پودم را
پر از چون و چرا كردى، حواست هست؟

سيه پوش دلم هستم، جهانم را

تو يك ماتم سرا كردى، حواست هست؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/9 - 23:17 ·
6
شهريار
sand_love (5).jpg شهريار
... ادامه
سارا**** ملقب به ..سارا اصل..
1080416-bژ.jpg سارا**** ملقب به ..سارا اصل..
تأثير اولین جمله ای که در اول دبستان یاد می گیریم در تربيت اجتماعي انسانها چگونه خواهد بود؟









می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟

من مي توانم بخوانم و بنويسم.
و نتيجه آن تربيت انسانهايي است كه مطالعه خواهند كرد و براي ديگران خط مشي تعيين نمايند براي ديگران برنامه بنويسند و خود نيز از آن بهره مند شوند
.

می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟

من مي توانم بدوم
و نتيجه آن تربيت انسانهايي است كه اهل تلاش و كوشش خواهند بود
.
.
.

می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟

بابا آب داد
بابا نان داد

و اینچنین است که ما همیشه چشممون دنبال مال و منال پدر است
... ادامه
نگار
نگار
وقتی تو نیستی ،


نگاهم حوصله نمی کند


پایش را از چشمم بیرون بگذارد. . . !
Noosha
95fd0c653c8efe3123a0f386e8365932-300.jpg Noosha
اشک من ، آب

چشمم ، آسیاب

و تو گندم زاری

در انتظار ،

تا آبها

از آسیاب

بیفتد ….
دیدگاه · 1391/09/25 - 10:29 ·
4
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ