یافتن پست: #کاش

ıllı YAŁĐA ıllı
92.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
MahnaZ خانم دوست عزیز من که خیلی دوستش دارم {-137-}

اما الان به دلایلی نمیاد {-31-}

رفیق {-111-}{-135-}

کاش زودتر برگردی به جمع دوستان ./ {-128-}
bamdad
bamdad
گرتن بدهى ... دل ندهى،کارخراب است
چون خوردن نوشابه که درجام شراب است
گردل بدهى ...تن ندهى،بازخراب است
اين بارنه جام است ونه نوشابه ...سراب است
دريابشوى،چون به دلت شورعبور است
نوشيدن يک جرعه زجام تو عذاب است
باران بشوى چون که تنت برهمه جاريست
کى تشنه شود سير ... فقط نام توآب است
اينجا به توازعشق و وفا هيچ نگويند
چون دغدغه مردم اين شهر،حجاب است
تن را بدهى ... دل ندهى فرق ندارد
يک آيه بخوانند ... گناه توثواب است
مرغان هوايى چو بيفتند دراين دام
فرقى نکندکبک وياجوجه عقاب است
صياددراين دشت مصيبت زده کور است
هرمرغ به دامش برسد ... نام ,کباب است
هر مشتى غضنفر که رسد ازده بالا
برمسندقدرت،چو زندتکيه ... جناب است
اصلاسخن ازتجربه وعلم وتوان نيست
شايسته کسى است که باحکم وخطاب است
دردولت منصورکه يک سکه حساب است
تنهاسندساخت يک صومعه خواب است
اينجا کسى از مرگ بشر ترس ندارد
ترس ازشب قبراست وسوال است وجواب است
اى کاش که دلقک شده بودم و نه شاعر
در کشور من ارزش انسان به نقاب است.

... فریدون فرخزاد ...

{-35-}{-35-}
Majid
ejraye khiabani shayad.jpg Majid
bamdad
bamdad
تاب تاب عباســــــــــــــے یادش بـــــــــــــخیراون بازے هربارقـــــــــــــسم می دادم

خدا مــــــــــــــنو نندازے. . . . . . تاب تاب عباســــــــــــــے خدا خســــــــــــــتم از

بازے دنــــــــــــــیات چقد تابم داد کاشکی مــــــــــــــنو بـــــــــــندازے...

:(
دیدگاه · 1394/01/1 - 23:31 ·
3
شهرزاد
13529639-b.jpg شهرزاد
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی

بشنود یک نفر از نامزدش دل برده

مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی

که به پرونده ی جرم پسرش برخورده



خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ

بین دعوای پدر مادر خود گم شده است

خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق

که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است



خسته مثل پدری که پسر معتادش

غرق در درد خماری شده فریاد زده

مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس

پسرش پیش زنش بر سر او داد زده



خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم

دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است

مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند

زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است



خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه

که کسی غیر پرستار سراغش نرود

خسته ام بیشتر از پیر زنی تنها که

عید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود



خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید

غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است

شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید

در پی معجزه ای راهی مشهد شده است



علی صفری
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/28 - 18:27 ·
5
Majid
kaver-shayad.jpg Majid
bamdad
bamdad
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.» پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.» زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: «خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.» مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: «پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.» پسر جوان جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند. « ای کاش ما هم عملکرد خود را بسنجیم

{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/12/17 - 19:58 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
دوستان
من راهنمایی می خوام
، می خواستم خواهش کنم اگه بلدین بهم بگین توی word چطوری میتونم تعداد سطر هارو تعریف کنم؟
توی آیین نامه نگارش نوشته شده " تعداد سطر ها در صفحه 28 سطر باشد"
من هرکاری کردم نتونستم همچین چیزی رو پیدا کنم توی word

آفیس ام 2013 هست!
... ادامه
Noosha
7541976-3386-l.jpg Noosha
به تاراج برده ای تمام حواسم را...
می خندم تویی...
می گریم تویی...
می خوابم تویی...
انگار نقاشی ات را پشت پلکم کشیده اند...!!!
اکنون..... برایت مینوسیم....
کاش میفهمیدی... دلتنگی سخت است...
رفتی و ویران کرده ای... منه آباد را....!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/15 - 18:27 ·
4
Majid
Majid
×ﭼﻘـــــــﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ...حتما بخونید ×
ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯾﻢ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﯿﻨﻤﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﯿﻢ،
ﺳﺮﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺟﺪﺍﯾﯽ ...
ﭼﻨﺪﯼ ﭘﯿﺶ ﯾﮏ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﺍﺩﻡ ...
ﯾﮏ ﭘﺎﺳﺦ ﭘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺩﺍﺩ ..
ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ....... ﻭ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﭘﺎﺳﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻡ ......
ﻭ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﭘﺎﺳﺨﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ....... ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ....... ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ........
ﺍﺻﻼ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻣﯿﺰ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﺪ ........
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺍﻧﺴﻮﯼ ﺧﻂ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺳﺖ ...
ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ...
ﺍﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﺣﺘﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ...
ﻣﺎ ﺍﺩﻣﻬﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ...
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﯾﻢ
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ ...
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﯿﻢ
ﻫﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ !!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/5 - 12:31 ·
6
bamdad
bamdad
پسره مو کاشته...

دماغشو عمل کرده..

بوتاکسم کرده...

ابرو هاشو برداشته...

فقط هر کاریش میکنیم سیبیلاشو نمیزنه، میگه: “مرد باید سیبیل داشته باشه”

{-7-}
صوفياجون
صوفياجون
دوست دارم کلی کتاب داشته باشم بیشتر خارجی و تاریخی و قشنگ و و کتاب البته یه سری دارم کتاب آشپزی که هر وقت خریدم خواهرام اومدن باخودشون بردن دیگه ندادن بازم دارم ولی دوست دارم داشته باشم دوست دارم یه کتابخونه بزرگ داشته باشم و پُر از کتاب . خیلی کتاب گرون شده واسه همین تصمیم گرفتم خودم کتاب آشپزی درست کنم با کمک روزنامه جام جم هر روز هفته یه روزنامه کوچیک بهش چی میگن فقط اسماشون (در مورد حوادث) (کامپیوتر و عصر ارتباطات ) ( تلویزیون .سینما . رادیو ) (پزشکی) و (خانواده) که توش یه صفحه عکسدار آشپزی هم داره وقتی داداشم میاره صفحه آشپزیشو من با قیچی میبرم تو دفترم میچسبونم {-7-}{-29-}{-7-}
bamdad
c3350ec6d66a1f9367e448048395c64a-425.jpeg bamdad
انسان ها تغییر کرده اند ...

چه کسی برای یک کودک گرسنه و یا تشنه محبت، دست به کاری می زند؟

هر روز از کنار این کودکان رد می شویم ...

بی هیچ دغدغه ای!

اما فکرمان مشغول بزرگ کردن ورسیدن به پو است!!

که مبادا گرسنه بماند!

که پو الان بازی می خواهد!!

که پوی من هفتاد و اندی سالش شده، پوی تو چند سالش است؟؟

کاش در گذشته می ماندیم

کاش دغدغه فکری ما کمک به انسان ها بود

مثل کودکی که می خواست با آب نباتش دریا را شیرین کند،

لااقل در حد توان اندکمان به اصلاح جامعه کمک می کردیم!

کاش وقتمان را به جای رسیدن به "پو" در پرورشگاه ها در حال نوازش پوهای واقعی سپری می کردیم!

حتما مادربزرگ هفتاد و چند ساله ی من از بودن با من بیشتر لذت خواهد برد، تا پوی بی احساس!

نمی دانم باید از پیشرفت تکنولوژی خوشحال باشم یا ...

تکنولوژی ای که به من می آموزد هر روز بی تفاوت تر باشم

هر روز بیشتر و بیشتر نفسم را در مرکز توجه قرار دهم ...

و هر روز احساسات و غرایز درونی قشنگ مرا با نوع مصنوعی و مجازیش ارضا می کند . . .

:(
دیدگاه · 1393/11/30 - 22:09 ·
4
bamdad
bamdad
کاش می اومدی حالم رو بهم بزنی
خوشحالی‌ هام ته نشین شده !

{-38-}
دیدگاه · 1393/11/28 - 22:21 ·
4
bamdad
bamdad
متاسفانه بعضی از دوستان فکر میکنن که ما از هیچ چیز خبر نداریم؟!!!!!
اینکه یک نفر 3 تا یا شایدم حتی بیشتر حساب کاربری داره و با 3تا اسم مختلف میاد یا شایدم بیشتر و خودش چستای خودش رو که با یه اسم کاربری دیگه گذاشته لایک میکنه و حتی بازنشر!!!!!
تا یکی از کاربریا میره درست پشت سرش اونیکی میاد لایکش میکنه و جالبتر اینکه سومی بعد از دومی میاد و هیچ وقتم دوتا از اونا در آن واحد انلاین نیستن!!!!! :)
این دوستان گمان میکنن که ما متوجه نشدیم تا بحال!!!
ولی باید بدونن که اگه تا به امروز حرفی نزدیدم فقط و تنها فقط به خاطر این بوده که فکر کردیم ضرری واسه ما نداره و اجازه بدیم که با این کار به حس درونی ای که دوست دارن برسن ولی الان یه جوری شده که این دوست عزیز فکر میکنه ما ... هستیم
رفیق درسته ما از این کارا نمیکنیم ولی دیگه ... هم نیستیم که
یکم فیتیلشو بیار پایین
خیلی تابلو شده خداییش
{-195-}
bamdad
bamdad
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮﻥ ﻫﺴﺖ،ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻕ

ﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﻪ ...

ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ...ﺧﺴﺘﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ !!...

ﻭﻟﯽ ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﯼ ﺑﺪى تو اين روزا بيفته که روزى صد بار دعا کنى کاش همون روزا بازهم تکرار شن....

ﺧﺪﺍﯾﺎﺍﺍﺍﺍ

ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ اما بى مصيبت ات ....

هزاران بار ﺷﮑــــــــــــــــﺮﺕ!

{-47-}{-47-}
hastii
hastii
کاش..
کاش” باران “بگیره
کاش” باران “بگیره و شیشه بخار کنه…
و من همه دلتنگیهامو روش ها کنم…
و با گوشه آستین همه دلتنگی هامو پاک کنم…
و… خلاص…!
... ادامه
دیدگاه · 1393/11/20 - 13:59 ·
2
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
ای کاش سرزمینم به جای گربه شبیه سگ بود ....

شاید آنگاه مردمانش به جای این همه بی چشم و رویی کمی با وفا بودند ..
رضا
رضا
bamdad
bamdad
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﮔﺬﺭ ﺑﻮﺩ … ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺮ ﺑﻮﺩ

ﺍﺯ ﺧﺮ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﻬﺮ ﺑﻮﺩ … ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﻮﺩ

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ … ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﺿﻊ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺎﻟﯽ

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎ ﺧﺮﯼ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ … ﺁﺩﻡ ﺷﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺎﮐﻦ

ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﻭ ﻣﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ … ﺯﺧﻢ ﺗﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ ﮐﻦ

ﺧﺮ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ … ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﻭﺣﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ

ﻧﻪ ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ … ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ

ﺭﺍﺿﯽ ﭼﻮ ﺑﻪ ﺭﺯﻕ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ … ﺍﺯ ﺳﻔﺮﮤ ﮐﺲ ﻧﺎﻥ ﻧﻪ ﺭﺑﻮﺩﯾﻢ

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﺸﺪ ﺧﺮﯼ ﺭﺍ؟ … ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮﺩ ﺯ ﺗﻦ ﺳﺮﯼ ﺭﺍ؟

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻢ ﻓﺮﻭﺷﺪ ؟ … ﯾﺎ ﺑﻬﺮ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻠﻖ ﮐﻮﺷﺪ ؟

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺭﺷﻮﻩ ﺧﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟ ... ﯾﺎ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﭘﯿﻤﺎﻥ؟ … ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺩ ﻧﺎﻥ؟

ﺧﺮ ﺩﻭﺭ ﺯ ﻗﯿﻞ ﻭ ﻗﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ … ﻧﺎﺭﻭ ﺯﺩﻧﺶ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ

ﺧﺮ ﻣﻌﺪﻥ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﺳﺖ … ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺖ ﺯ ﺧﺮ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ

ﺗﺰﻭﯾﺮ ﻭ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﻭ ﺣﯿﻠﻪ … ﻣﻨﺴﻮﺥ ﺷﺪﺳﺖ ﺩﺭ ﻃﻮﯾﻠﻪ

ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺨﻨﺶ ﻫﻤﻪ ﻣﺘﯿﻦ ﺍﺳﺖ … ﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﺍﺳﺖ

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺯ ﺁﺩﻣﯽ ﺳﺮﯼ ﺗﻮ … ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎ ﺧﺮﯼ ﺗﻮ

ﺑﻨﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡ … ﺑﺮ ﺧﺎﻟﻖ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺧﺮﯾﺖ … ﺟﺎﺭﯼ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﯿﺖ...

{-15-}
شهرزاد
625519_699499950079389_1220882229_n (1).jpg شهرزاد
مسـافرها دل نمی بندند،
چمـدان می بندند!

اما من دل بستم و بی چمـدانم!

هـوای کـدرِ شهرِ تو، اکسیژن خالص نفس کشیدن من است

حریصانه می بلعم هــوای داغـش را...

عجیـب آشناست این شهــر...

خیابان هایش

میدان ها

ساختمان ها

و...



عبــور می کنم از شهــر تو

و افسوس می خورم کاش چـراغ چهارراه ها کمی بیشـتر قـرمـز می ماندند...



"وارش"
... ادامه
bamdad
bamdad
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی,

بشنود يک نفر از نامزدش دل برده...
مثل يک افسر تحقيق شرافتمندی,
که به پرونده ی جرم دخترش برخورده...

خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ ,
بين دعوای پدر مادر خود گم شده است ...
خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق,
که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است...

خسته مثل پدری که پسر معتادش,
غرق در درد خماری شده فریاد زده...
مثل يک پيرزنی که شده سربار عروس,
پسرش پيش زنش بر سر او داد زده...

خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم,
دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است...
مثل مردی که قسم خورده خيانت نکند,
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است...

خسته مثل پدری گوشه ی آسايشگاه,
که کسی غير پرستار سراغش نرود...
خسته ام بيشتر از پير زنی تنها که ,
عيد باشد نوه اش سمت اتاقش نرود...

خسته ام کاش کسی حال مرا می فهميد,
غير از اين بغض که در راه گلو سد شده است...
شده ام مثل مريضی که پس از قطع اميد,
در پی معجزه ای راهی مشهد شده است...


... سيمين بهبهانی ...

{-15-}{-15-}
bamdad
bamdad
میخواهم چیزی بنویسم ...
آن بالا از من عنوان مطلب میخواهد ...
کمی پائینتر اندازه ی قلم ...
دلتنگی نه عنوان میخواهد ، نه اندازه اش را با هیچ قلمی میتوان نوشت ...
بگذریم اصلا نمی نویسم ...

کاش می توانستم راحت حرف بزنم . . .
چیزی بگویم از دلتنگی . . .
میان آدم های دلتنگی که در این اتاق مجازی جمع شدند . . .
فقط می گویم منم مثل تو دلتنگم


:(
دیدگاه · 1393/10/15 - 19:10 ·
3
bamdad
bamdad
خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...


به کسی توجه نمی کنه ...


از کسی خجالت نمی کشه ...


می باره و می باره و ...


اینقدر می باره تا آبی شه ...


‌آفتابی شه ...!!!


کاش ...


کاش می شد مثل آسمون بود ...


کاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ...


بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بود.

{-15-}
دیدگاه · 1393/10/14 - 20:51 ·
6
Mohammad
8OTF4mLHQ8.jpg Mohammad
{-29-}
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ