یافتن پست: #کردند

mostafa AZ
mostafa AZ
دستم بوی گل میداد مرا به چیدن گل محکوم کردند اما کسی فکر نکرد شاید گلی کاشته باشم
...
...
موشی درخانه تله موشی دید؛به مرغ وگوسفندوگاوخبرداد!
همه گفتند:""تله موش مشکل توست""
بماربطی ندارد..
ماری درتله افتاد
و
زن خانه راگزید!
ازمرغ برایش سوپ درست کردند؛
گوسفندرابرای عیادت کنندگان
سربریدند؛
گاورابرای مراسم
ترحیم کشتند!
و
تمام این مدت
موش درسوراخ دیوار
مینگریست و
میگریست!
... ادامه
Morteza
1512431_1395691520687083_572484381_n.jpg Morteza
ﺩﺭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﭼﯿﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﺠﺎﺕ، ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ
ﺁﻭﺍﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﻧﻮﺭ
ﭼﺮﺍﻍ ﻗﻮﻩ، ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ . ﺯﻥ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﻋﺠﯿﺐ
ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﺯﺍﻧﻮ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺪﻧﺶ ﺯﯾﺮ ﻓﺸﺎﺭ
ﺁﻭﺍﺭ ﮐﺎﻣﻼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﻧﺎﺟﯿﺎﻥ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﮐﻪ
ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﻇﺮﯾﻒ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ
ﺑﻌﺪ، ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﮔﺮﻭﻩ، ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ،
ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ! ﯾﮏ ﺑﭽﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺳﺖ . ﺑﭽﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺁﻭﺍﺭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺍﺯ
ﺯﯾﺮ ﺁﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪ.
ﻣﺮﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﯾﮏ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺯ
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺻﻔﺤﻪ
ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﺪ:
ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﯼ، ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺷﺖ.
_________________
ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﻧﻪ ﻇﻠﻢ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺧﻢ ﮐﻨﺪ ، ﻧﻪ ﻣﺮﮒ ، ﻧﻪ
ﺗﺮﺱ ،
ﺳﺮﻡ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻴﺪﻥ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻱ ﺗﻮ ﺧﻢ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
... ادامه
...
...
کاش میفهمیدی!
که ازدیدمن توزیبابودی
دیگران حتی نگاهت هم نمیکردند؛
وتوچه اشتباهی مغرورشدی!
دیدگاه · 1392/10/28 - 14:19 ·
4
صوفياجون
صوفياجون

*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِيَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ و َابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ
سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا و فرزند برگزيده اش سلام بر تو اى فرزند امير مؤ منان و فرزند آقاى اوصياء
*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى که خدا خونخواهيش کند و فرزند چنين کسى و اى کشته اى که انتقام کشته گانت نگرفتى
*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكُمْ مِنّى جَميعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد هميشه تا من برجايم و برجا است شب و روز
*- يا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلى جَميعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ
اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام
*- و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصيبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَميعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ
و گران و عظيم گشت مصيبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ريختند شالوده ستم و بيدادگرى را بر شما خاندان
*- وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فيها
و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود
*- و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ
... ادامه
Noosha
0.409075001374346548_taknaz.jpg Noosha
{-41-}
قصر اسکون بران محل سکونت تابستانی خانواده سلطنتی در وین اتریش است. این قصر یکی از مهم ترین یادبودهای فرهنگی در اتریش است. از سال 1960 این قصر یکی از پربازدیدترین مقاصد گردشگری وین به حساب می آید به طوری که در سال 2009 بیش از 5 میلیون گردشگر از این مجموعه دیدن کردند. در سال 1996 این قصر در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
Noosha
0.525210001374346549_taknaz.jpg Noosha
{-41-}
قصر میسور در شهری به همین نام در جنوب هندوستان قرار دارد. این قصر اقامت گاه رسمی خانواده سلطنتی میسور و محل برگزاری میهمانی های دربار است. میسور را معمولاً به عنوان شهر قصرها می شناسند اگر چه اصطلاح قصر میسور به یکی از ساختمان های داخلی قصر مربوط می شود.

شاهان ودیار که حکمرانان محلی میسور هستند ابتدا در قرن چهاردم شروع به ساخت قصر کردند. ساخت قصر کنونی از سال 1897 آغاز ، در سال 1912 کامل و در سال 1940 گسترده تر شد. هم اکنون قصر میسور بعد از تاج محل یکی از معروف ترین جاذبه های گردشگری هند است به طوری که سالانه 2.7 میلیون بازدید کننده دارد.
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.

عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.

دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند

و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست...
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/25 - 01:35 ·
9
♥هـــُدا♥
860e643bacda4e9c40bc6740d6618a90-425.gif ♥هـــُدا♥
اگر میدانستند با تو در رویاهایم


تا کجا رفته ام ...


سنگسارم میکردند !
دیدگاه · 1392/10/24 - 11:38 ·
4
صوفياجون
صوفياجون
چیست ؟ کیست؟
وطن یعنی سرزمینی که در آن به دنیا آمده ای و در کنار گروه دیگری از انسان ها نسبت به آن تعلق خاطر دارید و توهین و تجاوز به آن را برنمی تابید .
هموطن انسان کسی که با او هم عقیده باشد.البته شاید کمی با هم اختلاف نظر داشته باشند، ولی هموطن کسی هست که هیچگاه به هموطنش توهین نمی کند و در مقابل توهین به او خواهد ایستاد نه اینکه خود به او تهمت و توهین نا روا بزند !
حال با این تعریف می رسیم به وطن و هموطن در ایران ، در این مورد ما گیلانیان تا کنون هموطن بودن و دفاع از وطن را در دوره های مختلف نشان داده ایم و آخرین بار هم در جنگ 8 ساله ، با اینکه گیلان کیلومتر ها از مناطق جنگی دور بود اما دلاور مردان گیلانی در راه دفاع از ایران رشادت ها کردند و چنانکه طبق آمار 7385 شهید ، 2620 آزاده ، 21200 جانباز از گیلان در این جنگ داشتیم .
اما دیگر هموطنان به ویژه گروه زیادی از هموطنان فارس یا پارس که اکثرشان مدعی ایران دوستی و وطن پرستی هستند چه ؟ آیا آنها هم حق هموطن بودن را برای گیلانیان به جا آورده اند؟ شواهد می گوید در 90 سال اخیر عملا خیر ، یعنی گیلان برای ایران چیزی کم نگذاشته ولی چیزی عایدش نشده و تنها توهین و جوک و ناسزا و تحقیر جواب وطن دوستی گیلانیان بوده است توسط هموطنان فارس !
این ها باید تکلیف خود را روشن کنند و بگویند آیا واقعا گیلان را جز ایران می دانند و گیلک را هموطن خود می دانند ، یا نه؟ اگر گیلان را جز ایران می دانند پس اینهمه توهین و تحقیر برای چیست ؟ مگر گیلان چه بدی در حق ایران کرده است که باید اینچنین توهین ببیند ؟
اگر گیلان را جز ایران و گیلک را هموطن خود نمی دانند و مختارند هر چه از ذهن مریضشان می آید به ما بگویند ولی نباید انتظار داشته باشند که ما مثل قدیم عاشق ایران باشیم ، چون چنین ایرانی دوست داشتنی نیست .

در واقع وطن و ایران زمانی برای من گیلک و گیلانی ارزش دوست داشتن خواهد داشت که در آن به هویت و شرف زنان و مردان گیلانی توهین نشود ، در غیر این صورت ایران ذره ای برای من ارزش نخواهد داشت و همان بهتر که ویران و نابود شود .
... ادامه
رضا
14-1-12-2035185.jpg رضا
صوفياجون
صوفياجون
امروز رفتم كافي شاپ دیدم همه با دوست دختراشون اومدن ولی خودم تنها هستم
..
.
.
.
.
.

هیچی دیگه گوشیم رو برداشتم و کنار گوشم گرفتم و با صدای بلند گفتم

هي بدبخت بیا که خواهرت با يه پسره تو کافي شاپ نشسته !

جاتون خالی همه دخترا فرار کردند {-7-}{-18-}{-18-}{-18-}
رضا
13-9-21-144236158939_heroa.jpg رضا
دیدگاه · 1392/10/22 - 15:58 در ورزش ·
7
mohamad reza
mohamad reza
امروز رفتم كافي شاپ دیدم همه با دوست دختراشون اومدن ولی خودم تنها هستم
..
.
.
.
.
.

هیچی دیگه گوشیم رو برداشتم و کنار گوشم گرفتم و با صدای بلند گفتم

هي بدبخت بیا که خواهرت با يه پسره تو کافي شاپ نشسته !

جاتون خالی همه دخترا فرار کردند ... :)))))))))))))))))
دیدگاه · 1392/10/22 - 10:27 ·
7
صوفياجون
1560665_10151916210541482_619197723_n.jpg صوفياجون
؟
حدود دو قرن پیش در محله(عینک)و به روایتی (سیاه اسطلخ) رشت مردی می زیست که اصالتا زنجانی بود او از کودکی در رشت زندگی می کرده و شغل او زراعت بود و نیز از طریق فروش علف به صاحبان دام امرار معاش می کرده است.
این عبد
صالح خدا همچون کربلائی احمد (حافظ کل قران) و شیخ رجبعلی خیاط عارف و زاهد و ... به علت ایمان و تقوا
و صداقت در گفتار و رفتار و سلامت نفس به مناعت طبع و دستگیری و یاری نیازمندان و رعایت حرام و حلال وروحیه شجاعت،علیرغم اینکه نه امام زاده بودند و نه سید ، هم در حیات خود رافع مشکلات مردم بودند و هم
در ممات خود واسطه خیرات وبرکات برای زوار و متوسلین به قبر خود میباشند. این عارف زاهد به علت داشتنطی الا رض،مریدانی داشت و از هر پیرمرد رشتی اگر درباره دانای علی سوال شود با شور و شعف داستان نجات یک حاجی رشتی که در مکه گرفتار راهزنان و سارقان شده بود و تمام پول و مال خود را از دست دادهبود و سرانجام توسط دانای علی با طرفه العینی با سلامت به زادگاهش برگشته بود و از نماز خواندن او در مکه معظمه و رشت در یک روز برایت تعریف می کند از چگونگی مرگش ، روایت است که ماموران ظالم زمان ،او را به اتهامی (عدم پرداخت مالیات) دستگیر و شکنجه می کردند که یکی از مریدانش که متنفذین بوده اگاه میشود و از کرامات و مقاماتش برای ماموران می گوید که گرچه موجبات آزادی او فراهم می کند ولی افشایاین راز مرگ او را به دنبال داشته است .جنازه اش را در جوار قبرستان عمومی شهر (آن زمان) به خاک می سپارند که فعلا به علت گسترش شهر و توصعه شهر سازی از آن قبرستان اثری به جا نمانده است در سال 1321/1320 هجری شمسی قبر دانای علی نیز قرار بود به بهانه ی تعویض خیابان تخریب شود، مهندسین شهر داری به
مسئولیت مهندس سیمرغ (که چند سال بعد به مقام شهرداری رشت رسید) هرچه تلاش کردند در دوربین های نقشه برداری غیر از امواج آب چیزی ندیده اند و خداوند رعبی در دلشان ایجاد کرد که جرئت تخریب را پیدانکردند . و لذا قبری که تا کنون در کنار خیابان بود با تعریض خیابان بیستون (طالقانی) در وسط خیابان اصلی شهر قرار گرفت ، اگرچه بعضی از مردم سقوط شهردار از بالکن شهرداری و یا مرگ فرزندش را دلیلترسیدن مسئولین و عدم جسارت به قبر می دانند ولی نبودن دلیل و مدرک معتبر این روایت را منتفی می کنند
... ادامه
رضا
images رضا
4 دیدگاه · 1392/10/21 - 02:28 در ورزش ·
5
Hosein
Hosein
پسر تلفن همراهش برداشت،یک پیغام از عشقش بود...با ذوق پیام را باز کرد اما از چیزی که میدید مطمئن نبود... 'ما نمیتونیم باهم باشیم.همه چیز تموم شد.حداقل برای من.خدا نگهدار' پسر بارها و بارها متن را خواند...با خود گفت شاید شوخی باشد...اما فکر کرد که این کار شوخی هم باشد قشنگ نیست...چندبار با دختر تماس گرفت اما دختر رد کرد و یا جواب نداد...پسر با وجود عشقی که به دختر داشت فکر کرد که چقدر غرورش خورد شده و فقط برای در آوردن حرص دختر به او پیام داد 'چه خوب که این رابطه تموم شد.خیلی خوشحالم.از اولم تو برام مهم نبودی.برو به درک'پیام را فرستاد و زیر گریه زد. دختر آرام کنار خیابان قدم میزد و اشک میریخت باران میبارید و اشکهای او را میپوشاند...گوشی لرزید...دختر پیام را باز کرد و خواند...لحظه به لحظه اشکهایش بیشتر شدند...برگه ی آزمایش را در دستش مچاله کرد و حرف های دکتر را به خاطر آورد... 'دیر اقدام کردی دخترم خیلی دیر ...ولی داروهاتو مصرف کن امیدوارم که . ..' سرش گیج رفت و افتاد. عابران به دختری که روی زمین افتاده بود و خون بینیش تمام صورتش را پوشانده بود نگاه کردند...او را به سرعت به بیمارستان رساندند ولی...تمام. پسر با اینکه حال روحی خوبی نداشت همراه مادرش به بهشت زهرا رفتند...چند روز از چهلم پدر بزرگ پسر میگذشت...پسر و مادرش سر قبر بودند و فاتحه میخواندند...صدای شیون و زاری از چند متر آنطرف تر می آمد.مادر پسر روبه او کرد و گفت:پسرم فکر کنم جوون بوده مادر برو ببین درسته؟ پسر به آن سمت رفت -ببخشید آقا جوون بودن؟ -خیلی...22سالش بود -پسر بودن؟ مرد عکسی از جیبش درآورد...نه دختر بود...دختر خواهرم ...نگاه کن...چقدر نازه پسر عکس را گرفت و نگاه کرد همان لحظه احساس کرد جانی ندارد روی زانو نشست و فقط زار زد...گریه کرد و حسرت خورد که چرا لااقل دلیل نماندنش را نپرسید دختر رفت و پسر ماند با سالها حسرت... همیشه دلیل رفتن بد بودن نیست...گاهی آنقدر خوبند که میروند..
... ادامه
bamdad
bamdad
تو کجایی سهراب؟ آب را گل کردند!

چشم ها را بستند! وچه با دل کردند.......

صبر کن سهراب!!قایقت جا دارد؟؟؟؟

منم ازاهل زمین دلگیرم...
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/17 - 21:27 ·
6
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ