یافتن پست: #کرده

رضا
رضا
بچه ها اگر در حال چت بودیم جواب ندادم یا اینترنت مشکل پیدا کرده یا سایت کند شده یا خوابم برده . این گزینه اخر البته برای گمراه کردن شماست {-7-} رونوشت به بامداد bamdad
Mohammad
Mohammad
رضا
غیبتت داره زیاد میشه :d MONA هم نیست تو لیست حضور و غیاب اسمت رو وارد کنه :d
bamdad
bamdad
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟


غافلگیر شدیم


چتر نداشتیم!


خندیدیم…


دویدیم!


و به شالاپ شلوپهای گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟


پیشبینیاش را کرده بودی


چتر آورده بودی


من غافلگیر شدم


سعی میکردی من خیس نشوم


و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود


سومین روز چطور؟


گفتی سرت درد میکند


حوصله نداشتی سرما بخوری


چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی


و شانه راست من کاملا خیس شد


و چند روز پیش را چطور؟


به خاطر داری؟


که با یک چتر اضافه آمدی


و مجبور بودیم برای اینکه پینهای چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم


فردا دیگر برای قدم زدن نمیآیم.


تنها برو!

{-109-}
دیدگاه · 1393/10/23 - 21:12 ·
2
Mohammad
Mohammad
حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!{-7-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
کار به جایی میرسه مجبور بشی طرف رو بلک لیست کنی...{-15-}
{-15-}{-15-}{-15-}
bamdad
bamdad
نذر کرده ام

يک روزي که خوشحال تر بودم

بيايم و بنويسم که

زندگي را بايد با لذت خورد

که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد

و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

يک روزي که خوشحال تر بودم

مي آيم و مي نويسم که

اين نيز بگذرد

مثل هميشه که همه چيز گذشته است و

آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است

يک روزي که خوشحال تر بودم

يک نقاشي از پاييز ميگذارم , که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي

نيست

زندگي پاييز هم مي شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر

يک روزي که خوشحال تر بودم

نذرم را ادا مي کنم

تا روزهايي مثل حالا

که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است

بخوانمشان

و يادم بيايد که

هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد

و

هيچ آسياب آرامي بي طوفان

{-35-}
دیدگاه · 1393/10/22 - 19:59 ·
4
bamdad
bamdad
خیلی وقت است که بی تابم

دلم تاب می خواهد

و یک هل محکم

که دلم هری بریزد پایین

هرچه در خودش تلمبار کرده.....

:(
دیدگاه · 1393/10/22 - 19:57 ·
5
√√★nima★√√
√√★nima★√√
زدﺳﺖ "ﻻﯾﻦ"و"واﯾﺒﺮ"ﻫﺮدو ﻓﺮﯾﺎد ﮐﻪ ﻣﺎرا ﺑﺪرﻗﻢ ﮐﺮدن ﻣﻌﺘﺎد

"اﻣﺎن از "واﺗﺲ اپ"و "ﺑﯿﺘﺎک"و "ﺗﺎﻧﮕﻮ اﯾﻨﺴﺘﺎﮔﺮام"ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﮐﺮدﻩ ﺑﯿﺪاد"

ﭼﻨﺎن درﮔﯿﺮ دﻧﯿﺎی ﻣﺠﺎزﯾﻢ ﮐﻪ دﻧﯿﺎی ﺣﻘﯿﻘﯽ رﻓﺖ از ﯾﺎد

ﭼﻪ ﺷﺪ ان ﮔﻮﺷﯿﺎی ﺳﺎدﻩ ﻗﺒﻞ ارﯾﮑﺴﻮن"،"ﻣﻮﺗﻮرﻻ" روﺣﺘﺎن ﺷﺎد"

"ز"ﻧﻮﮐﯿﺎ" ان " ﯾﺎزدﻩ دوﺻﻔﺮش "ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ "ﺷﺼﺖ و ﺷﯿﺶ و ﻫﺸﺘﺎد

ﭼﻮ اﻣﺪ"اﻧﺪروﯾﺪ" "ﺳﯿﻢ ﺑﯽ ان" رﻓﺖ ﺑﺮﻓﺖ از دﺳﺖ دﯾﮕﺮ،وﻗﺖ ازاد

"ﭼﻨﺎن درﮔﯿﺮ "اﺳﺘﺎﺗﻮس"و "ﭘﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ در" ﭘﯿﺲ" و " ﮐﭙﯽ" ﮔﺸﺘﯿﻢ اﺳﺘﺎد

ﻣﺪﯾﺮ ﺧﺎﻧﻪ و ﺷﻐﻠﻢ ﮐﻤﻢ ﺑﻮد !!!!!ﻣﺪﯾﺮ اﯾﻦ "ﮔﺮوﻫﻢ" ﮔﺸﺖ ﻣﺎزاد

از ان روزی ﮐﻪ ﮔﻮﺷﯽ ﮔﺸﺖ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﺷﺪم ﺑﻨﺪﻩ ﭘﻨﯿﺮو ﻫﻤﺴﺮم ﮐﺎرد

اﮔﺮﭼﻪ ﺻﺪ ﻓﺮﻧﺪ "اد ﮐﺮدﻩ" ﻣﺎرا ...ﺑﻼک "زﻧﺪﮔﯿﻢ ﮔﺸﺘﯿﻢ ای داد"

ﺧﻮدم داﻧﻢ ﮐﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺎر ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺮﻣﺎ ﺧﻮردﻩ را ﻣﻨﻊ اﺳﺖ اﯾﺮاد

ﺗﻠﻒ ﮐﺮدم ﻫﻤﻪ وﻗﺘﻢ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﮔﺮوﭘﯽ" ﺗﺎزﻩ ان ﺳﻮ ﮔﺸﺖ اﯾﺠﺎد"

ﻫﺰاران "ﭘﯽ ام "ﻧﺎﺧﻮاﻧﺪﻩ را ﻣﻦ "ﮐﻨﻮن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮاﻧﻢ""اوﻩ ﻣﺎی ﮔﺎد{-15-}
دیدگاه · 1393/10/20 - 13:55 ·
2
رضا
social-media.jpg رضا

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
bamdad
bamdad
مورد داشتیم دختره رفته سوپر مارکت گفته اقابیسکوییت دارین،

مرده گفته چى باشه..دختره فرق نمیکنه
مغازه دار گفته::: مادر خوبه ؟؟»»
گفته ... خیلى ممنون سلام میرسونه...

مغازه دار رفته تو یخچال هنوز نیومده بیرون"

{-7-}
bamdad
bamdad
دوست شدن با کسی که یکبار ترکت کرده مثل پوشیدن لباس چرکات .......بعد از دوش گرفتنه
دیدگاه · 1393/10/18 - 16:53 ·
4
صوفياجون
fo1034-300x225.jpg صوفياجون
طرز تهیه با و (سوپ سفید)
مواد لازم جهت تهیه سوپ جو با شیر و قارچ :

جو (پخته شده) ۶۰۰ گرم

مرغ نصف سینه

شیر سه لیوان

قارچ ۱۰۰-۱۵۰ گرم

پیاز دو عدد متوسط

هویج یک عدد بزرگ

فلفل دلمه نصف یک عدد

خامه ۵۰ گرم

نمک و فلفل و آب لیمو به میزان لازم

(مقدار مواد لازم تقریبی هست و میشه اون رو تا حدودی کم و زیاد کرد. این مقدار برای چهار تا پنج نفر مناسبه )
طرز تهیه سوپ جو با شیر و قارچ :
ابتدا مرغ رو با پیاز و اگر داشتین ساقه های کرفس میذاریم تا بپزد .
زمانی که مرغ ها پخته شدن جویی رو که از قبل پخته شده رو به همراه آب مرغ روی حرارت میذاریم (پیاز و کرفس رو ازش جدا میکنیم)
مرغ های پخته رو ریش ریش کرده و به بقیه مواد اضافه میکنیم.
هویج رو ریز رنده کرده یا خیلی ریز خورد میکنیم و به سوپ اضافه میکنیم و میذاریم کمی بجوشه تا پخته بشه
شیر رو گرم میکنیم و کم کم به سوپ اضافه میکنیم و بعد از اون فلفل دلمه ای رو که ریز خورد شده اضافه میکنیم (اگر شیر سرد باشه و به سوپ اضافه بشه می بره پس دقت کنین)
سوپ باید بجوشه تا غلیظ تر بشه و هویج و فلفل اون کاملا پخته بشن ، در این فاصله یک پیاز رو ریز خورد کرده و کمی تفت میدیم، نذارید زیاد سرخ بشه و رنگش عوض شه! در حدی که پیاز نرم بشه کافیه (من کمی هم کره به روغن اضافه میکنم تا عطرش عوض بشه)
داخل یک ظرف جداگونه در حد یک تا دو قاشق آب لیمو میریزیم و بعد قارچ ها رو داخل اون خورد میکنیم و با آب لیمو مخلوط میکنیم تا سیاه نشه (اندازه خورد کردن قارچ سلیقه ای هست، من دوست دارم ریز باشه اما میتونین درشت تر هم خورد کنین). بعد از اینکه پیاز ها سرخ شد قارچ و آب لیمو رو به پیاز ها اضافه میکنیم.
جازه میدیم کمی قارچ ها تفت بخورن (بهتره حرارت گاز زیاد باشه)
قارچ و پیاز رو به سوپ اضافه میکنیم. اجازه بدین سوپ کمی بجوشه تا به غلظت مناسب برسین (اگر سوپ خیلی غلیط شده بود میتونین به اون آب جوش اضافه کنین تا رقیق تر بشه) و بعد به اون نمک و فلفل سیاه اضافه کنین و بعد زیر گاز رو کم کنین در حدی که جوش های ریز بزنه .حالا توی یک ظرف جداگونه خامه رو بریزین.
ادامه در
zahra
zahra
"گل کلم" قوی ترین قاتل سرطان
________________________
گل کلم با داشتن مقدار زیادی منیزیم که مساله بسیار مهمی در فرایند اکسید شدن بدن است، برای حفاظت بدن از اکسیده شدن و درنتیجه ممانعت از بروز سرطان موثر است.


گل کلم جزو سبزیجاتی از خانواده کلم پیچ هاست که دارای قدرت فوق العاده ای برای مبارزه با سرطان از جمله سرطان روده بزرگ، سرطان ریه، سرطان سینه، مثانه و تخمدان ها است.

پژوهشگران در جدیدترین گزارش های خود اعلام کرده اند که گل کلم دارای ترکیبات گوگرد داری است که برای از بین بردن سموم بدن و هم چنین جلوگیری از سرطان تاثیر دارد و مواد تشکیل دهنده گل کلم موجب افزایش ترشح آنزیم های موثر در از بین بردن سموم و مواد سرطان زاست.

با توجه به اینکه گل کلم دارای ویتامین c است از خطر اکسیده شدن سلولها و هم چنین ابتلای بدن به سرطان جلوگیری می کند.

گل کلم با داشتن مقدار زیادی منیزیم که مساله بسیار مهمی در فرایند اکسید شدن بدن است، برای حفاظت بدن از اکسیده شدن و درنتیجه ممانعت از بروز سرطان موثر است.

تعدادی از خواص مهم گل‌ کلم عبارتند از:

پیشگیری از سرطان
============
مصرف گل کلم، احتمال ابتلا به انواع سرطان‌ها به خصوص سرطان‌های پروستات، سینه، روده، تخمدان و مثانه را کاهش می‌دهد. محققان کانادایی در بررسی‌های خود دریافتند مصرف نصف پیمانه گل کلم در روز، احتمال ابتلا به سرطان پروستات را تا 52 درصد کاهش می‌دهد.

کمک به هضم بهتر
===========
گل کلم منبع خوبی از فیبر رژیمی محسوب شده که برای هضم بهتر غذا از اهمیت اساسی برخوردار است. اگر به مقدار کافی فیبر در برنامه غذایی خود داشته باشید مواد غذایی به نرمی از روده‌ها عبور می‌کنند. ترکیبی در گل کلم موسوم به" گلوکورافین" وجود دارد که می‌تواند از شکم و روده‌ها در برابر ابتلا به برخی بیماری‌ها از جمله سرطان و زخم‌معده پیشگیری کند.

آنتی‌اکسیدان‌ها
=========
گل کلم‌، حاوی مقادیر فراوانی از آنتی‌اکسیدان‌ها بوده که می‌توانند از ابتلا به انواع سرطان‌ها، بیماری‌های قلبی و سکته مغزی پیشگیری کنند.

آنتی‌اکسیدان‌‌ها،‌همچنین در تخریب رادیکال‌های آزاد که موجب پیری زودرس می‌شوند، ‌دارای اهمیت اساسی هستند.

ضد التهاب
======
وجود اسیدهای چرب امگا3 و ویتامین K در این سبزی، به پیشگیری از ایجاد التهاب مزمن منجر میشود
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/18 - 09:32 ·
1
bamdad
bamdad
از یارو میپرسن : تو از زنت میترسی؟
میگه :چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم . . . اتو کردم
غذامو پختم . . . ظرفامو شستم . . . شیشه هارو تمیز کردم زیر بچه رو هم عوض کردم!
اونی که کاراش مونده باید بترسه . . . !!!

{-7-}

رونوشت برای Mohammad
{-1-}{-1-}
Mohammad
6365qy3jw3vgz1pd8el.jpg Mohammad
{-7-}
Mohammad
8OTF4mLHQ8.jpg Mohammad
{-29-}
رضا
رضا
اونهایی که دنبال خودشون هستن منتظر باشند اعلام شده تا پایان سال یک محموله بزرگ به ایران میرسه پر از نیمه های گمشده {-7-}
bamdad
bamdad
بارالهـــــــــــــــــا!



در پیشگاه تو ایستاده ام،



و دست هایم را به سوی تو بلند کرده ام،



آگاهم که در بندگی ات کوتاهی نموده و در فرمانبری ات سستی کرده ام،



اگر راه حیا را می پیمودم از خواستن و دعا کردن می ترسیدم...



ولــــــــــــــــــــی...



ای مهربانترین آرامش را دوباره به زندگیم عطا کن


{-47-}
bamdad
bamdad
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ

ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ

ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖﺭﺍ

ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ!

:(
دیدگاه · 1393/10/12 - 18:25 ·
3
bamdad
bamdad
نگران هیچ چیز نیستم...


چون میدانم و باور دارم...


روزهای خوب خواهند آمد...


به زودی زود... نگران هیچ چیز نیستم...


چون خدای من با من است...


چون خدای من دعوت کرده مرا به صبر و وعده داده مرا





به روزهای شیرین پس از سختی


خدایا شکرت که خدای منی

:)
حامد دراگون
حامد دراگون
ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺳﺎﺯﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
‏(ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﯿﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﭼﻮﺑﯽ
ﻫﺴﺘﻨﺪ ‏)
ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﺭﺑﯿﻦ ﺍﻥ
ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﮑﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺶ ﮐﻮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺩﻟﺶ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺦ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺦ
ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻫﻨﮕﺎﻣﺴﺎﺧﺘﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻮﺑﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ !
ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ؟
ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﮏ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻮﻧﺪﻩ !
ﺩﺭ ﯾﮏ ﻗﺴﻤﺖ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﺮﮐﺖ
ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺼﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﻣﺘﺤﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﮐﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻭ ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﮏ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ
ﮐﺮﺩ
ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ؟
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻭ ﭼﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ؟
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ
ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪ
ﻣﺮﺩ ﺷﺪﯾﺪن ﻣﻨﻘﻠﺐ ﺷﺪ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ
ﭼﻪ ﻋﺸﻘﯽ !
ﭼﻪ ﻋﺸﻖ ﻗﺸﻨﮕﯽ !
ﺍﮔﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﺲ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﺎ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪﯼ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺷویم
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/11 - 01:49 ·
4
رضا
رضا
چون واسه مطلب کم مینویسم تصمیم گرفتم چند تا مطلب آماده کنم به ترتیب منتشر کنم اینجوری سعی میکنم همیشه مطلب آماده داشته باشم .
Majid
3123.jpg Majid

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
zahra
zahra
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو ، راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریاد ها
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من
فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/10 - 09:53 ·
3
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
لبخندهایت را حراج
کرده ای.....
ارزان دلبری می کنی...
یادش بخیر...
روزی خنده ات به قیمت
جانم تمام می شد..
دیدگاه · 1393/10/9 - 16:20 در دوستها ·
6
صفحات: 22 23 24 25 26

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ