یافتن پست: #کرم

کاپیتـان رستمی
1401112801826629_thumb.jpg کاپیتـان رستمی
..
...
...
هروقت ازپل هوایی ردمیشدباخودش فکرمیکرد10ثانیه ازعمرش روتلف کرده!روزدهم اززیرپل ردشد؛
تاتموم کردنش فقط100ثانیه طول کشید!{-48-}
دیدگاه · 1393/03/4 - 19:17 ·
6
bamdad
mirror.jpg bamdad
پس مرا چون آینه ها بشکن وتکثیرم کن

هنوز دلم برای تکه تکه شدن جا دارد

حال این منو واین دل زنگار گرفته ام

واین تو و کرم تو وآینه کاری حرم تو و مهربانیت

(هر چه شکسته تر شوی زیباتر خواهی شد)
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 22:33 ·
5
صوفياجون
صوفياجون
این پیام از طرف حامد @hamed-alone
می باشد سلام رسوند و گفت با گوشی واسش سخته و کمی هم کمرش درد میکرد {-35-}{-35-}{-35-}
صوفياجون
0.667787001313928059_parsnaz_ir.gif صوفياجون
علی
تولدت مبارک کوچولو ما در

{-35-}{-35-}{-35-}
{-217-}{-217-}
{-241-}{-241-}
...
...
اشتباه میگیری
من راباصندلی!
بادر
بادیوار؛
باعطرملایم زنی که
توی تاکسی کنارت مینشیند...!
ومعلوم نیست تاکدام چهارراه
فقط زنی ست
که کنارت نشسته!!
حساب توازهمه ی خیابانهاجداست..
وازهمه ی بیمارستانها
اداره ها
بانک ها
حساب توچیزی نیست
که درکرایه یک مسیرکوتاه جاشود..
توباهمه ی عابران پیاده فرق میکنی!
وباهمه ی مردهاکه سیگارمیکشند..
وازراننده تشکرمیکنند..
اینرا
وقتی کنارت نشسته بودم
وبرایم ازعشق میگفتی
فهمیدم..!
اماتونفهمیدی
هرزنی که روسری اش قرمزبودمن نیستم!!!!
آنروزبوی سیگارمیدادی
ولی میگفتی:"من سیگارنمیکشم"
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/21 - 16:59 ·
5
...
4-hot-news-IranYan-4.jpg ...
درزیباترین هلوممکن است کرم باشد!
""مثل آفریقایی"
دیدگاه · 1393/02/20 - 15:47 ·
6
صوفياجون
10314566_655827184465629_3436579426040040173_n.jpg صوفياجون
صوفياجون
1897813_618963834818631_76493113_n.jpg صوفياجون
zoolal
zoolal
حواستان باشد

شهابی که از زندگیتان میگذرد ، ممکنه فقط یه کرم شبتاب بزرگ باشد . .
دیدگاه · 1393/02/19 - 21:21 ·
3
...
...
میگویند:موقع مرگ
همه زندگی مثل فیلم ازجلوی چشم آدم ردمیشه!
به فیلم زندگی ام که فکرمیکنم
به مردن علاقه مندمیشم
شایدآنموقع یکباردیگه "دیدمت"
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/19 - 20:57 ·
5
انقد فکرم سنگینه ، راه ک میرم .. زمین میلَرزه زیرم ..
دیدگاه · 1393/02/15 - 16:03 ·
8
Majid
Majid
عاشق خجالتی
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد . به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد . آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه “خواهر و برادر” . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زن
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:25 ·
1
Majid
akserver.ir_13905160171.jpeg Majid
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود .


یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در

حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است ، از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات

دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند .


مافوق به سرباز گفت :


اگر بخواهی می توانی بروی ،

اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟


دوستت احتمالا دیگه مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی !


حرف های مافوق ، اثری نداشت ،

سرباز اینطور تشخیص داد که باید به نجات دوستش برود .


اون سرباز به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد ، او را روی شانه هایش

کشید و به پادگان رساند .


افسر مافوق به سراغ آن ها رفت ، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با

مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :


من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه ، خوب ببین این دوستت مرده !


خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی !


سرباز در جواب گفت : قربان البته که ارزشش را داشت .


افسر گفت : منظورت چیه که ارزشش را داشت !؟ می شه بگی ؟


سرباز جواب داد : بله قربان ، ارزشش را داشت ، چون زمانی که به او رسیدم ، هنوز

زنده بود ، نفس می کشید ، اون حتی با من حرف زد !


من از شنیدن چیزی که او بهم گفت الان احساس رضایت قلبی می کنم .


اون گفت : جیم ... من می دونستم که تو هر طور شده به کمک من می آیی !!!


ازت متشکرم دوست همیشگی من !!!

دوست خوبم ! فرصت سلام تنگ است ! که ناگزیر و خیلی زودتر از آنچه در خیالت است

باید خداحافظی را نجوا کنی . فرصت برای با هم بودن ، ممکن است بقدر پلک بر هم

زدنی دیر شده باشد . اما همین لحظه را اگر غنیمت نشماری ، افسوس و دریغ ابدی را

باید به دوش بکشی ! تنها راه رسیدن به دهکده شادی ها ،

گذر از پل دوستی هاست . اگر پای ورقه دوستی ها

، مهر صداقت نخورده باشد ، مشروط و رفوزه شدن در امتحانات زندگی حتمی است .

صداقت ، ضامن بقای دوستی های پاک و معصومانه است . برای ماندن در یاد و خاطر و

دل دیگران ، باید یکدلی و دوست داشتن رو با عشق پیوند زد که راز جاودانگی عشق در

همین است و بس !قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:21 ·
Majid
438892_vFQkVVK5.jpg Majid
داشتم با ماشینم می رفتم سر کار که موبایلم زنگ خورد،گفتم بفرمایید.الووووو.....


فقط فوت کرد!:


گفتم اگه مزاحمی یه فوت کن اگه می خوای با من دوست بشی دو تا فوت کن،

دو تا فوت کرد...


گفتم اگه زشتی یه فوت کن،اگه خوشگلی دو تا فوت کن،دو تا فوت کرد...


گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت کن اگه هستی دو تا فوت کن،دو تا فوت کرد...


گفتم من فردا میخوام برم رستوران شاندیز،اگه ساعت 12 نمیتونی بیای یه فوت کن،

اگه میتونی بیای دو تا فوت کن.دوباره دو تا فوت کرد...


با خوشحالی گوشی رو قطع کردم.فردا صبحش حسابی به خودم رسیدم،

بهترین لباسامو پوشیدم و با ادکلن دوش گرفتم،تو پوست خودم نمی گنجیدم،

فکرم همش تو قرار امروز بود.


داشتم از خونه در میومدم که زنم صدام کرد و گفت:ظهر ناهار میای خونه؟


اگه نمیای یه فوت کن،اگه میای دو تا فوت کن!!!!!!!!!!!تعجب
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:17 ·
2
Majid
Majid
ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات

حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور.


بابایمان همیشه وقتی با ما حرف می‌زند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز بابایمان

دوبار به ما گفت؛ …..


توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول می‌خواهیم

می‌گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟


چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان می‌رفتیم خونه عمه زهرا اینا یک تاکسی

داشت می‌زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه

گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می‌شم همچین

می‌زنمت که به خر بگی* زن دایی .


بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان

خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد.


بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس

جنگی بپری به مردم؟نیشخند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:14 ·
Majid
Majid
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :خیال باطل
- ﺳﻼﻡ
- ﺳﻼﻡ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡماچ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺑﯿﻦ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎماچ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎماچ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢماچ
- ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻄﻮﺭﯾﻦ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢماچ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎماچ
- ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﻮﻧﯿﻦ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎماچ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡماچ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ …
.
.
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :عینک
- ﺳﻼﻡ ﭼﺎﮐﺮﻡلبخند
- ﺳﻼﻡ ﻣﺨﻠﺼﻢلبخند

نیشخندزبانقلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:13 ·
Noosha
200px-Mohammad_Abshak.jpg Noosha
جاتون خالی دوستان چهارشنبه شب هتل راد شفت_22 کیلومتری رشت دعوت بودیم...
عروسی یکی از بازیکنای سابق داماش و یکی از بازیکنان فعلی مس کرمان به نام ...{-41-}{-27-} اینم عکسش البته از تو سایت برداشتم....
دیدگاه · 1393/02/14 - 01:14 ·
7
رضا
رضا
ıllı YAŁĐA ıllı یلدا 2 روزه منتظرم بگی آمار خوب شد یا نه :)
zoolal
zoolal
ﻻﻣﺼﺐ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﮐﻢ ﺷﺪﻩ ...
ﺗﺎ ﭘﺴﺘﻢ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺑﺸﻪ،
ﻃﺮﺯ ﻓﮑﺮﻡ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﺸﻪ
دیدگاه · 1393/02/5 - 20:28 ·
3
zahra
zahra
دیدگاه · 1393/02/4 - 13:58 ·
5
zahra
zahra
دیدگاه · 1393/02/4 - 13:47 ·
5
zahra
zahra
__/ΓΠ_ _ ("v";)

'-O----O- ' 'v '




این قلب منه اگه فکرمیکنى بیادت

نیست باهمین ماشین لهش کن
zoolal
zoolal
این روزهافکرمیکنم به "تو"

به"من"

به"ما"

به گذشته- به آینده -به تقدیر-

دادگاه میگذارم...محاکمه میکنم ...متهم میکنم...مهلت میدهم...

مهلت تمام میشود -ولی از"حکم"خبری نیست!!!

دلش راندارم یاعلمش رانمیدانم؟!

عجب محکمه ی غریبیست""زندگی""
... ادامه
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ