یافتن پست: #کوه

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من دارم میروم بامداد بچه ها اومدن سلام برسون از طرفم به همشون{-83-}
برسونیا بعد میام نگاه میکنما {-157-}
bamdad
bamdad
عشق اگرچه حرف ربط نیست

ربط می‌دهد مرا به تو

شوق را به جان

رنج را به روح

همچنان که باد

خاک را به دشت

ابر را به کوه.....

{-41-}
دیدگاه · 1393/10/21 - 19:40 ·
4
bamdad
bamdad
دریا . . . دلش که بگیرد
سر می گذارد بر سینه ی ساحل
ابر . . .
سر می گذارد بر شانه ی کوه
چشمه . . .
سر می گذارد بر دامن دشت
اما من . . .
وقتی تو نیستی
سر می گذارم در دست های شعر . . .
و دلتنگی هایم را قطره قطره کلمه می شوم...

:(
دیدگاه · 1393/10/15 - 19:01 ·
4
bamdad
bamdad
ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی
نیامدی که ببینم شبیه دریایی
ببین دوباره غروب است و جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می آیی
شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم
بیا الهه غربت سوار صحرایی


{-47-}
دیدگاه · 1393/10/12 - 18:03 ·
3
zahra
24198102381314298479542099714692228164.jpg zahra
برای تو دوست داشتن و عشق ورزیدن کافیه تو میراثدار مجنونی. دنیا با عشق تو پابرجاست همیشه پابرجا باش همیشه عاشق باش متین، بگذار فرشته ها یکبار دیگه به آدم سجده کنند بگذار شیطان باز هم از بهشت رانده بشه تو پابرجا باش تو عاشق باش تا شکوه خلقت آدم در هفت آسمان طنین انداز بشه. متین سنگ با آرامش عمیقش به قلب پرشور تو حسادت میکنه. بگذار مهربانی تو آموزگار روزگار بی درد باشه. متین دوست داشتن رو فریاد بزن عشق رو معنی کن انسانیت رو بیاموز تا در ابتدای فصل سرد درختان جوانه بزنند و بهار فصل ماندگار قلبها باشه. تنها میراثدار مجنون با توام همیشه عاشق باش
متین (میراثدار مجنون)
zahra
zahra
عشق راستین ترین و متعالی ترین احساس و نیاز انسان است, اما معشوق ؟ دروغین است ! دل هائی که عشق های بزرگ و پرشکوه می آفرینند کم نیست , اما روح هائی که معشوق باشند هیج نیست ! و این بسیار قابل تامل است که چرا عشق راست و معشوق دروغ است؟
دکتر شریعتی
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/9 - 10:53 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
Screenshot_2014-11-07-10-45-27-1.png ıllı YAŁĐA ıllı
Mohammad
Mohammad
ıllı YAŁĐA ıllı

خاطرات یه مشهدی در روز عاشورا (طنز) :d :d
ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐِﺮﺩﯼ ﯾَﺮﻩ ؟
ﻫﯿﭽﯽ… ﺻُﺒﺶ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺍَﺑﮑﻮﻩ
ﯾﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﻣِﺪﺍﺩ
ﺩﻭﺗﺎ ﮐﺎﺳﻪ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﮒ!
ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻤﻮﺟﻮﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭَﻓﺘﻢ ﻓﻠﮑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻗﻮﭼﺎﻥ
ﺩﯾﺪُﻡ ﺍﯾﻄﺮﻑ ﺩﺭَﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﺪَﻥ ، ﺍﻭﻃﺮﻑ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ!
ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ…
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺍﻣﺪﻡ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺨﻮُﺭﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻭ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺣﺎﻝ ﻧِﻤﺪﻩ !
ﻣِﺰﻩ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﻣُﺒﺮﻩ ! ﻧِﺨﻮﺭﺩُﻡ !
ﺍﻣﺪُﻡ ﺑﺮُﻡ ﻃِﺮﻑ ﺣَﺮَﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﯾَﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺒﺶ ﺷﻠﻪ ﺯَﺭﺩ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ
ﺯﻭﺩ ﺩﻭﯾﺪُﻡ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ! ﯾَﮏ ﺷﻠﻪ ﺯﺭﺩ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ
ﺩﻭﺗﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﻣِﺰﻩ ﺍﺏ ﻣِﺪﻩ ... ﺍِﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ !
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﯾﮏ ﯾﺎﺭﻭ ﺩﺭﻩ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣِﺪﻩ
ﺭﻓﺘﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ ﺧﻮﺭﺩُﻡ
ﮔﻠﻮﻡ ﮔﯿﺮﯾﻔﺖ. ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺣﺮﻡ !
ﯾَﮏ ﺳِﻼﻡ ﻣَﺸﺪﯼ ﺩﺍﺩُﻡ ﺑﻪ ﺍﻗﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻮﮐﺮﺗﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ!
ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ ﯾَﮑﻢ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩُﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﺩ
ﯾَﮏ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﮎ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩﻥ ﻣﺎ!
ﻣﺎﯾَﻢ ﺷﻮﺭ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﮔﺮﯾﻔﺘِﻤﺎ ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﻣِﺰﻧﯽ
ﺍﻻﻥ ﺍﯼ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨَﻢ ﺩﺭﺩ ﻣُﮑﻨﻪ ﺑَﺪﺟﻮﺭ!
ﻧﻮﺣﻪ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺭَﻓﺖ ﺍﻣﺪُﻡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﯿﻔﻮﻥ
ﺑﺪُﻡ ﺑﻬﺶ ﻧﻤﺪﻧﻢ ﮐﺠﺎ ﺭَﻓﺖ
الانم اسهال رفتوم
bamdad
bamdad
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم

حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر

مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

چیزی که میان تو و من نیست غریبی است

صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت

اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم

از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا؟

بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران

آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم

{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/09/1 - 22:40 ·
5
√√★nima★√√
3.jpeg √√★nima★√√
ﺑﻪ دﻟﯿﻞ اوﺿﺎع ﻧﺎﻣﺴﺎﻋﺪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ، ﺧﻮاﻧﻨﺪﻩ ﺟﻮان ﮐﺸﻮرﻣﺎن، ﭘﺰﺷﮑﺎن ﻣﻼﻗﺎت ﺑﺎ وی را .ﻣﻤﻨﻮع ﮐﺮدﻧﺪ

ﺑﻪ ﮔﺰارش اﯾﺴﻨﺎ، ﻋﺼﺮ ﺧﺒﺮ ﻧﻮﺷﺖ: ﻣﻬﺪی ﻋﻠﯿﺎری در وﺑﻼگ ﺷﺨﺼﯽاش ﻧﻮﺷﺖ: »ﺑﯿﻤﺎر، آﻗﺎی ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ﻣﻤﻨﻮعاﻟﻤﻼﻗﺎت ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ«؛ اﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪای ﺑﻮد ﮐﻪ در ورودی ﺑﺨﺶ ﻣﺮاﻗﺒﺖﻫﺎی .وﯾﮋﻩ )آیﺳﯽﯾﻮ( ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﻬﻤﻦ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد

ﺑﻪ دﻟﯿﻞ اوﺿﺎع ﻧﺎﻣﺴﺎﻋﺪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ﭘﺰﺷﮑﺎن ﻣﻼﻗﺎت ﺑﺎ وی را ﻣﻤﻨﻮع ﮐﺮدﻩاﻧﺪ اﻣﺎ ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل ﻋﺼﺮ ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ 18 آﺑﺎن ﺗﻌﺪادی از ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﺑﺮای اﻓﺰاﯾﺶ روﺣﯿﻪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎت .وی در آیﺳﯽﯾﻮ رﻓﺘﻨﺪ و ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ در ﮐﻨﺎرش ﺑﻮدﻧﺪ

وﺿﻌﯿﺖ ﺟﺴﻤﯽ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دو روز ﻗﺒﻞ ﺗﻔﺎوت ﻣﺤﺴﻮﺳﯽ ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﺳﺖ اﻣﺎ .روﺣﯿﻪ ﺧﻮب وی ﺑﻮﯾﮋﻩ ﺑﺎ دﯾﺪن ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان و دوﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﺴﯿﺎر ﺧﻮب ﺑﻮد

از ﺟﻤﻠﻪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﺣﺎﺿﺮ در اﯾﻦ روز ﻣﻬﻨﺎز اﻓﺸﺎر، ﺑﻬﻨﻮش ﺑﺨﺘﯿﺎری، ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﮔﻠﺰار، ﻋﻠﯽ ،ﮐﺎﻇﻤﯽ، ﻋﻠﯽ ﻟﻬﺮاﺳﺒﯽ، روزﺑﻪ ﻧﻌﻤﺖاﻟﻠﻬﯽ، ﻓﺮزاد ﻓﺮزﯾﻦ، ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻠﯿﺰادﻩ، ﺷﻬﺮام ﺷﮑﻮﻫﯽ ﻫﺎدی ﮐﺎﻇﻤﯽ، ﻣﺎزﯾﺎر ﻓﻼﺣﯽ، ﻣﯿﻼد ﺗﺮاﺑﯽ، ﻣﻬﺮداد ﻧﺼﺮﺗﯽ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺳﻪ ﺗﻦ از ﺑﺎزﯾﮑﻨﺎن .ﻓﻮﺗﺒﺎل ﺑﻬﺮوز رﻫﺒﺮیﻓﺮ و ﻣﺤﻤﺪ ﻧﻮازی و ﺷﯿﺚ رﺿﺎﯾﯽ و ... ﺑﻮدﻧﺪ

ﺗﺼﺎوﯾﺮ زﯾﺮ، ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ را ﭘﯿﺶ و ﭘﺲ از اﺑﺘﻼ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎری و ﻧﯿﺰ در روزﻫﺎی اﺧﯿﺮ در ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن .ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم.آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی دارم که شخصاً خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار ، همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.(منبع: نشریه ماه تمام ،شماره ۳،ص۱۷).در این جاست که تفاوت ها معلوم می شود !
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/16 - 14:07 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-10-23_donbaler_1414047044441255_orig.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت/هر که به دنیا کند گریه برای //گر به عزاخانه اش پا نهی آهسته نه/بال ملائک بود فرش عزای  /هاشم شکوهی {-35-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺑﺎ ﺷﮑﻮﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻟﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ
ﻧﻪ ﺑﺎ ﺫﻫﻨﯽ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﺟﺰﻡ
ﺳﺎﺩﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺻﻤﯿﻤﯽ
ﻭ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻫﺸﺎﻥ ﺟﺎﺭﯾﺴﺖ
ﻻﻑ ﻋﺸﻖ ﻧﻤﯿﺰﻧﻨﺪ
ﻋﺸﻘﺸﺎﻥ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻧﯿﺴﺖ
ﺁﺯﺍﺩﯾﺴﺖ ... ﺁﮔﺎﻫﯿﺴﺖ ... ﺯﯾﺒﺎﺋﯿﺴﺖ ...
... ادامه
bamdad
bamdad
خدایا خسته ام ،

از بد بودن هایم ...

از این همه تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم .

از آفرینش کوه ها و آسمان ها و هستی که سخت تر نیست ...

خوبم کن ؛

فقط همین ...

{-47-}
Majid
52950877014530262049.jpg Majid
کوروش برخیز...!

خوابهایت را با کی تقسیم میکنی که بیدار نمیشوی؟!

خوب نگاه کن،اینجا ایران است...

با آن همه شکوه و جلالی که برپا کرده بودی،

جوانهایت را ببین و لذت ببر
یکی بهت گفت: کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم!

کوروش تو را هم،همانند ما گول زدند که بیدار نمیشوی؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/27 - 16:01 ·
4
bamdad
bamdad
خدایا خسته ام ،



از بد بودن هایم ...



از این همه تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم .



از آفرینش کوهها و آسمانها و هستی که سخت تر نیست ...



خوبم کن ؛



فقط همین.

{-47-}
Mostafa
Mostafa



برای این گُل قرمز
نماز مُرده بخوانید
مرا شمرده بخوانید
برای خاکسپاری
تمام باغچه ها را
به مادرم بسپارید
دو دانگه پیرهنم را
دو پاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید
سپس ملال تنم را
دو بال پر زدنم را
در این کفن بگذارید..

به همسر نگرانم
به نقل قول بگویید
چه دوست داشتنی بود
شما آهای شماها
شما که همسر خود را
همیشه دوست ندارید…


زیاد امید ندارم
که از تپیدن قلبم
گلی دوباره بروید
مگر بهار که سر شد
کنار سنگ مزارم
دلی دوباره بکارید
کدام قله کدام موج
منی که اینهمه کوهم
از این جهان به ستوهم
من از شکار نکردن
شما از اینکه شکارم
نبوده اید شکارید..
دو دانگه پیرهنم را
دو پاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید
سپس ملال تنم را
دو بال پر زدنم را
در این کفن بگذارید..

7text.ir
... ادامه
MONA
Screenshot_2014-10-06-10-12-52.png MONA


با چی خالی کنم هر شب یه بغضی قد یه کوهُ
شبایی که بغل کردم یه قاب عکس بی روحُ
کجایی که ببینی من چه دردی میکشم بی تو
چه زجری میشکم وقتی میبینم جای خالیتو..

تو رفتی خاطرات تو
رفیق ِ اشک چشمامن
در و دیوار این خونه غریبی میکنن با من
یه دریا بودی و چشمم حریف بغض دریا نیستی
تو اونقدر دور رفتی که ازت
یکــ قطره پیدا نیست..

کجــایی .. که ببینـی
من چقدر دل خسته و تنهام
ببیـنـی ، زندگی بی تـو
داره جون میده رو دستام


♫♫♫

منو تو ما شده بودیم عذابم میده من بودن
با داغ ِ دوری از دستات یه عمری تن به تن بودن
دلم میگیره از تقدیر که دور از هم رهامون کرد
اگه قسمت جدایی بود واسه چی آشنامون کرد..

کجــایی .. که ببینـی
من چقدر دل خسته و تنهام
ببیـنـی ، زندگی بی تـو
داره جون میده رو دستام
... ادامه
[لینک]
√√★nima★√√
√√★nima★√√
ﺑﺎز ﻫﻢ ﻋﺼﺮ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ای دﯾﮕﺮ و ﻣﻦ دﻟﺘﻨﮕﺘﺮ از ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ آﺳﻤﺎن ﺷﻬﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ اﺑﺮﻫﺎ را دﻧﺒﺎل ﻣﯿﮑﻨﻢ و ﻧﺎﮔﻬﺎن ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻗﻠﻪ ی ﮐﻮﻩ ﻣﯿﺮود ﮐﻮﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﻪ آﻧﺮا ﻓﺮا ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ !!و ﻗﻠﻪ ای ﮐﻪ در اوج ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺧﻮد ﻧﻤﺎﯾﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..ﻣﻦ و ﻗﻠﻪ ﻫﺮدو ﯾﮏ درد ﻣﺸﺘﺮک دارﯾﻢ "ت ن ﻩ ا ئ ی" ...و دﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ{-35-}
دیدگاه · 1393/07/13 - 15:27 ·
3
setareh 22
image.jpg setareh 22
در ذهـن زنانه ی من ، مرد یعنی تکیه گـاهی امـن.
یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ، بدون اندکی شَرم.
در ذهن زنانه ی مـن…
مــرد یعنی کوه بودن
پر از سخـاوت بودن
پر از حیای مـردانه.
در کنارِ ایـن ابـهت ، لوس شدن های کودکـانه.
در ذهـن زنانه ی خوش بین من
مـرد یعنی دوست می دارمـت
تو هـر لـحظه بـا منـی.
تو ” مـــردی “….
مـن بی تو بــا تمام آفرینش بیگـانه ام .
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/7 - 12:37 ·
4
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
وقتی یه مرد زنش رو از پشت سر در آغوش میگیره

معناش واسه زن خیلی بیشتر از یه آغوشه

وقتی مردو پشتش حس میکنه

حس میکنه که یه حامی داره که عین کوه پشتشه

یعنی احساس امنیت و آرامش

قدرت مردشو حس میکنه و بهش افتخار...
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/2 - 18:43 ·
10
bamdad
1175.jpg bamdad
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...


تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...
... ادامه
soheil
soheil
شکوه نمی کنم
نه از تو
نه از دلم

بهانه ای می خواست
این سیگار بی سرانجام
تا هر دو دود شویم
در زیر همین آه و همین آسمان
دیدگاه · 1393/07/1 - 21:59 ·
6
bamdad
bamdad
گاو ما ما مي کرد گوسفند بع بع مي کرد
سگ واق واق مي کرد
و همه با هم فرياد مي زدند حسنک کجايي
شب شده بود اما حسنک به خانه نيامده بود.حسنک مدت هاي زيادي است که به خانه نمي آيد.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي کند.او هر روز صبح به جاي غذا دادن به حيوانات جلوي آينه به موهاي خود ژل مي زند.
موهاي حسنک ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهاي خود گلت مي زند.
ديروز که حسنک با کبري چت مي کرد .کبري گفت تصميم بزرگي گرفته است.کبري تصميم داشت حسنک را رها کند و ديگر با او چت نکند چون او با پتروس چت مي کرد.پتروس هميشه پاي کامپيوترش نشسته بود و چت مي کرد.پتروس ديد که سد سوراخ شده اما انگشت او درد مي کرد چون زياد چت کرده بود.او نمي دانست که سد تا چند لحظه ي ديگر مي شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.
براي مراسم دفن او کبري تصميم گرفت با قطار به آن سرزمين برود اما کوه روي ريل ريزش کرده بود .ريزعلي ديد که کوه ريزش کرده اما حوصله نداشت .ريزعلي سردش بود و دلش نمي خواست لباسش را در آورد .ريزعلي چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبري و مسافران قطار مردند.
اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل هميشه سوت و کور بود .الان چند سالي است که کوکب خانم همسر ريزعلي مهمان ناخوانده ندارد او حتي مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ي مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سير کند.
او در خانه تخم مرغ و پنير دارد اما گوشت ندارد.
او کلاس بالايي دارد او فاميل هاي پولدار دارد.
او آخرين بار که گوشت قرمز خريد چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنياي ما خيلي چوپان دروغگو دارد به همين دليل است که ديکر در کتاب هاي دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد

:(
رضا
00940387.jpg رضا
2 دیدگاه · 1393/06/24 - 14:45 در ورزش ·
7
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ