یافتن پست: #کوه

حمید
حمید
.رسول خدا - صلّي الله عليه و آله : زماني که ديديد زناني موهاي سر خود را مثل برآمدگي پشت شتر نموده و در ميان نامحرمان ظاهر مي شوند، به آنها بگوئيد که نمازشان قبول نيست.

«کنزالعمال/ ج 16/ ص 392»

2.پيامبر اعظم صلي الله و عليه و آله : دو گروره از دوزخيان را ديدم که در اين زمان هنوز نيامده اند ... زناني که پوشيده ولي برهنه اند .... سرهايشان را مانند کوهان شتر برجسته مي کنند، اينان به بهشت نمي روند و بوي بهشت را که از فاصله اي بسيار زياد به مشام مي رسد، استشمام نمي کنند.

«ميزان الحکمه/ج1/ص530»

3.رسول خدا - صلّي الله عليه و آله: در آخر الزمان از ميان امت من زناني خواهند آمد که پوشش دارند اما برهنه اند و بر سرهايشان بر آمدگي مانند کوهان شتر خراساني وجود دارد ... پس آنان را لعنت کنيد که ملعونند. «صحيح مسلم /ج6/ص168»
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 12:28 ·
9
zoolal
zoolal
دوست دارم در مورد همه چیز فکر کنم

درباره کلبه متروک وسط باغ

درباره رودی که تبدیل شده به یک جاده

درباره چوپانی که بره اش را وسط کوهها گم کرده

درباره ی حسرت پیرزن بیمار برای رفتن به امامزاده بالای تپه

درباره کارگری که دوست دارد یک روز مرخصی با حقوق بگیرد

و درباره خودم که چقدر بی فکرم...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 11:02 ·
3
zoolal
zoolal
یک لحظـه گـوش کـن خـــدا ؛

جـدی میگــم

نه شکوه است نه گلایه

در این دنــیا . . .

حــالِ خــیلی هـا اصـلا خـوب نیـست!

یـک دسـتی بـه زندگیـشان بکـش

لــــــــــــــ ــــــــــــــط ــفا!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/22 - 13:27 ·
3
zoolal
zoolal
باتو هستم ای غریبه
آشنایم میشوی؟
آشنای گریه های بی ریایم میشوی؟
من تمام درد باران را خودم فهمیده ام ...
مثل باران آشنای بی صدایم میشوی ؟
روزگار
این روزگار بی خدا تا زنده است
ای غریب آشنا
آشنا با این خدایم میشوی ؟
من که شاعر نیستم
شکل غزل را میکشم
رنگ سبز دلنشین صفحه هایم میشوی ؟
ای غریبه با شکوه و دلخوشی
همسرای خنده های باصفایم میشوی ؟
بوی غربت میدهد این لحظه های بی کسی
با تو هستم ای غریبه آشنایم میشوی؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/22 - 13:20 ·
2
bamdad
bamdad
سخت است

کوهِ درد باشی،

و دیگران

به آرامش ظاهرت حسادت کنند ...
دیدگاه · 1393/01/22 - 00:11 ·
8
Morteza
images (11).jpg Morteza
پدر چنتا لایک بازنشر داره
مائده
مائده
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم
خفقان...
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم، آی آی با شما هستم این درها را باز کنید
من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی ...
سر کوهی...
دل صحرائی ...
که در آنجا نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند
"فریدون مشیری"
... ادامه
مائده
wvbh95h6i24o38yd97h6.jpg مائده
اگر دری میان ِ ما بود
میکوفتم
درهم میکوفتم .
اگر میان ِ ما دیواری بود ،
بالا میرفتم پایین می آمدم
فرو میریختم .
اگر کوه بود ، دریا بود ،
پا میگذاشتم بر نقشه ی جهان و
نقشه ای دیگر میکشیدم .
اما میان ِ ما هیچ نیست ،
هیچ !
و تنها با هیچ
هیچ کاری نمیشود کرد ...
... ادامه
Noosha
Noosha
هورااااااااااااااا بلاخره پسوردم تو نیمباز یادم اومد.هوراااااااااااااااا{-45-}
bamdad
bamdad
این عاشقانه ها که به تو گفتم

کوه به کوه میگفت

به هم میرسیدند!!
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد
محمدطاها
محمدطاها
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد

مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد

ای عشق از آتش اصل و نسب داری

از تیره ی دودی ، از دودمان باد

آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر

از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد

هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران

هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد

هفتاد پشت ما از نسل غم بودند

ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد

از خاک ما در باد ، بوی تو می آید

تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
یادمان باشد

شاید شبی

آنچنان آرام گرفتیم

که دیداره صبح فردا ممکن نشد؛

پس به امید فرداها

"محبتهایمان" را ذخیره نکنیم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/11 - 12:46 ·
4
soheil
soheil
در لا به لای خاطره ها ،گیر کرده ام

آنجا که دل ، به پای تو ،زنجیر کرده ام

چندین شکوفه ي آبي دخیل چشمانت
نذر گره گشایی تقدیر کرد ه ام

در قله های قلب تو ، درگیر سنگها

در کوهسار صبر تو ، انجیر کرده ام

وقتی که آمدم ،دل تو ، زود رفته بود

شاید برای آمدنم ، دیر کرده ام

حالا دلم خوش است که در شرح دردها
قدری تورا به اشک ، نمک گیر کرده ام
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/8 - 14:09 ·
7
soheil
soheil
...
حيدربابا ، مرد اوْغوللار دوْغگينان
نامردلرين بورونلارين اوْغگينان
گديکلرده قوردلارى توت ، بوْغگينان
قوْى قوزولار آيين-شايين اوْتلاسين
قوْيونلارون قويروقلارين قاتلاسين











(٧٥)
مردانِ مرد زايد از چون تو کوهِ نور
نامرد را بگير و بکن زير خاکِ گور
چشمانِ گرگِ گردنه را کور کن به زور
بگذار برّه هاى تو آسوده تر چرند
وان گلّه هاى فربه تو دُنبه پرورند
دیدگاه · 1393/01/5 - 20:01 ·
3
soheil
soheil
مجید
حيدربابا ، قارلى داغلار آشاندا
گئجه کروان يوْلون آزيب ، چاشاندا
من هارداسام ، تهراندا يا کاشاندا
اوزاقلاردان گؤزوم سئچر اوْنلارى
خيال گليب ، آشيب ، گئچر اوْنلارى



(٦٦)
گر کاروان گذر کند از برفِ پشت کوه
شب راه گم کند به سرازيرى ، ‌آن گروه
باشم به هر کجاى ، ز ايرانِ پُرشُکوه
چشمم بيابد اينکه کجا هست کاروان
آيد خيال و سبقت گيرد در آن ميان




(٦٨)
حيدربابا ، گوْل غنچه سى خنداندى
آمما حئيف ، اوْرک غذاسى قاندى
زندگانليق بير قارانليق زينداندى
بو زيندانين دربچه سين آچان يوْخ
بو دارليقدان بيرقورتولوب ، قاچان يوْخ

(٦٨)
خندان شده است غنچة گل از براى دل
ليکن چه سود زان همه ،‌ خون شد غذاى دل
زندانِ زندگى شده ماتم سراى دل
کس نيست تا دريچة اين قلعه وا کند
زين تنگنا گريزد و خود را رها کند
دیدگاه · 1393/01/5 - 19:59 ·
4
bamdad
01.jpg bamdad
بیلیارد کوهستانی...
{-7-}
حمید
یاس3.jpg حمید
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین
راجب چی…. باشه بشین
چشاتو باز کن..یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه است
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سمبل رشادت
ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمند وطن الان کجاس؟نیس؟
اون تو زیرزمین می خونه چون که مجاز نیس

از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفید
تو هم مثل منی ، تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشک ها رو کی می خواد گردن بگیره

از چی بگم
خدا از این بنده های خسته
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین، این خنده هام یه چسبه رو لبم
این منم با یه رد پای خسته

از چی بگم
بگو از یه روح زخمی
که باید یه تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزهایی که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

از چی بگم
از بچه های پایین شهر
که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟

از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون هم کلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن
کودکی مرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می خواد که نرگس بخنده

از چی بگم
که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از زیرخونت
من صداتو به گوش همه می رسونم

از چی بگم
از دلی که فقط اسمش دله
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وفقش بده

از چی بگم
بگو از یک روح زخمی
که باید یک تنه بره توی قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 22:09 ·
6
bamdad
bamdad
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید.


به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید.

به باد گفتم عشق چیست؟ وزید.

به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید.

به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد.

و به انسان گفتم عشق چیست؟

اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 22:04 ·
5
صوفياجون
Shahram-Shokoohi-Mano-To-o-Sale-No.jpg صوفياجون
bamdad
bamdad
متین (میراثدار مجنون)
نفس باد صبا آفت جان خواهد شد / عید می‌آید و اجناس گران خواهد شد
همسرت چند ورق لیست به تو خواهد داد / کل اعضای وجودت نگران خواهد شد
میزنی ساز مخالف دو سه روزی ، اما / عاقبت هرچه که او گفت ، همان خواهد شد
پول را با علف خرس یکی میداند / فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد !؟
کل عیدی و حقوق به شبی خواهد رفت / بر سر جیب بغل ، فاتحه خوان باید شد !
نوروز به سختی مبارک !
{-105-}
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ