یافتن پست: #گذشت

صوفياجون
IMG_20160218_213111.jpg صوفياجون
1 دیدگاه · 1394/12/1 - 15:29 توسط Mobile ·
3
رضا
رضا
کاربری که تو یک یا چند شبکه اجتماعی فعالیت میکنه یه جورایی اونجا میشه دفتر خاطراتش . ماهها و سالهای بعد برگرده ببینه چی می نوشته و حس و حالش در گذشته چطور بوده . قابلیتی که پیغام رسانهای موبایلی به این شکل ندارن چون بیشتر باری ارتباط کاربرها تهیه شدن . کاربرهای هم بیشتر سعی میکنن به جای از خودشون نوشتن مطالب آماده از اینور و اونور رو کپی پیست کنن . اینجوری محتوای کمتری تولید میشه و ذهن کاربرها بیشتر مصرف کننده میشه تا تولید کننده محتوا .
... ادامه
دیدگاه · 1394/11/16 - 15:36 ·
5
رضا
رضا
برزیلی ها با سرمایه گذاری مناسب طی چند گذشته ابتدا جام جهانی رو میزبانی کردن و دارن برای المپیک ریو 2016 آماده میشن .
دیدگاه · 1394/11/11 - 13:39 ·
3
bamdad
bamdad
تا زمانی که هر صبح
چشمان خود را با کینه باز کنیم و
آدم های خاطراتِ تلخ را زنده نگه داریم
و در ذهن خود هر روز محاکمه شان کنیم؛
رنگ آرامش را نخواهیم دید!

گاه باید چشم ها را بست
و از کنار تمام بد بودن ها گذشت.
مهم نیست …

امروز روز دیگریست
قدری شادی و امید با خود به خانه ببر ...
راه خانه ات را که یاد گرفتــند ،
فردا با پای خودشان می آیند
شک نکن …
{-35-}
دیدگاه · 1394/10/25 - 19:15 ·
2
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
غبار غم گرفته شیشه ی دلم
شکستن عادت همیشه ی دلم
دوباره از کنار گریه رد شدم
بجای خودت دوباره با خودم بدم
کنارمی غمامو کم نمیکنی
یه لحظه هم نوازشم نمیکنی
منو به خلوت خودت نمیبری
یه عمره بی دلیل تو ازم دلخوری
دریاموزیک
یه عمره من کنار تو قدم نمیزنم
یه عمره میشکنم یه لحظه دم نمیزنم
یه عمره حسرت فقط یکم محبت
یه عمره بودنت کنار من یه عادته
باید بشه دوباره عاشقم شی
باید بشه مثل گذشته ها شی
باید بتونمو دووم بیارم
دوست دارم که چاره ای ندارم
دانلود آهنگ جدید زنده یاد مرتضی پاشایی یه عمره
یه روز تمام خونه غرق خنده بود
نمیشه دلخوشیم تموم شه خیلی زود
دلم میخواد نگام کنی یجوری خاص
دلم میخواد دوباره باورم کنی
بفهمی معنی نفس کشیدنی
دلم میخواد ببینی من کنارتم
دلم میخواد بفهمی بی قرارتم
یه عمره من کنار تو قدم نمیزنم
یه عمره میشکنم یه لحظه دم نمیزنم
یه عمره حسرت فقط یکم محبت
یه عمره بودنت کنار من یه عادته
باید بشه دوباره عاشقم شی
باید بشه مثل گذشته ها شی
باید بتونمو دووم بیارم
دوست دارم که چاره ای ندارم
... ادامه
دیدگاه · 1394/10/19 - 09:58 ·
5
Mohammad
18931997133561059368.jpg Mohammad
رشت - زمستان 1328 - خیابان منتهی به شهرداری
رضا
رضا
با اتمام شاخص های و افسردگی نزول کرده و در کمترین حد خود طی 12 ماه اخیر رسیده .
bamdad
bamdad
در راهرو بیمارستان چند کشور جهان جملات زیبایی به چشم
میخورد

۱.آمریکا؛ بهتر از گذشته باز خواهی گشت

۲.هلند؛ با نیروی علم
به جنگ درد آمدیم٬ پس نگران نباش هموطن

۳.انگلیس؛ شغل ما آبروی ماست و هدف ما درمان توست

۴.ایران؛ هر گونه توهین به کادر بیمارستان٬ هشتاد ضربه شلاق و سه سال زندان مجازات دارد به همراه جریمه نقدی!!!

{-11-}
رضا
رضا
یک روز معمولی پاییزی مثل بقیه روزهای گذشته .
دیدگاه · 1394/09/6 - 19:29 ·
4
Mohammad
Sergio-Busquets-.jpg Mohammad
سرجیو بوسکتس

«شبی تاریخی را پشت سر گذاشتیم. از جشنی که تیم برپا کرد لذت بردم. اینجا را با کوهی از روحیه ترک می کنیم. در زمین تیمی به پیروزی رسیدیم که قطعا رقیب جدی ما در فتح لیگ محسوب می شود. شش امتیاز برتری و تصویری که تیم در اذهان ایجاد کرد، بسیار با اهمیت است. بازگشت راکیتیچ و مسی، تیم را قوی تر از پیش خواهد کرد. پیروزی در این بازی آسان نیست؛ اما ما توانستیم با درخشش در چند ال کلاسیکوی گذشته، تاریخ باشگاه را از نو بنویسیم. از اینکه خود این افتخار را تجربه می کنم، بسیار شادمانم. امیدوارم این روند ادامه دار باشد».
... ادامه
دیدگاه · 1394/09/1 - 16:47 در ورزش ·
2
مرجان بانو :)
IMG_20151001_085745.jpg مرجان بانو :)
یکی از افتخاراتم اینه که گذشته ی احساسم رو ریختم دور!
دیدگاه · 1394/08/26 - 20:20 توسط Mobile ·
3
مرجان بانو :)
IMG_20151106_091002.jpg مرجان بانو :)
به به.....
17 دیدگاه · 1394/08/17 - 20:23 توسط Mobile ·
3
رضا
رضا
وقت بشه دوباره فیلم E.T رو ببینم .
bamdad
bamdad
روزی شغالی در جنگل با مکر وحیله به شیری گفت :

شما که سلطان جنگل هستید میتوانید از پس یک شغال برآیید.

شیر گفت: میخواهی جانت را بگیرم تا ببینی میتوانم یا نه!

شغال گفت: اگر توانستید گره مرا باز کنید آنگاه من باور میکنم نیازی به خون ریزی نیست.

آنگاه شغال دست وپای شیر را بست وراه خود گرفت ورفت.

خری که از آنجا میگذشت شیر رادید وتکه خورد.

شیر گفت:بیا ومرا باز کن به مکر شغال گرفتار شده ام.

خر گفت اگر بازت کنم مرا میخوری

شیر گفت نترس اگر بازم کنی نصف سلطنت جنگل را به تو میدهم

خر دست وپای شیر راباز کرد وبه شیر گفت حالا نصف جنگل را به من میدهی

شیر گفت:

کل جنگل مال تو من از اینجا میروم سلطانی که دستانش را شغال ببنددو

خر آن را باز کنند همان بهتر رود وخر حکمرانی کند

{-15-}
دیدگاه · 1394/08/12 - 20:28 ·
2
bamdad
bamdad
فرق نسل گذشته و حال

ادمایی که توی گذشته بودن
خیلی نمیدونستن ولی می فهمیدن
آدمایی که الان داریم
خیلی میدونن ولی خیلی کم می فهمن

{-15-}
دیدگاه · 1394/08/11 - 18:53 ·
1
bamdad
bamdad
همسر يکي از فرمانده‌هانِ پاسگاه،
که به تازگي ازدواج کرده،
و چندين ماه از زندگي‌شان،
دور از شهر و بستگان،
در منطقه‌ی خدمتِ همسرش مي‌گذشت،
بدجوري دلتنگِ خانواده‌ی پدري‌اش شده بود..

او چندين بار از شوهرش درخواست مي‌کند
که براي ديدنِ پدر و مادرش،
به شهرشان، به اتفاقِ هم،
يا به تنهايي مسافرت کند،
ولي شوهرش،
هربار، به بهانه‌اي از زير بارِ موضوع شانه خالي مي‌کرد..

زن که در اين مدت،
با چگونه‌گيِ برخوردِ مامورانِ زير دستِ شوهرش،
و مکاتبه‌ی آن‌ها برايِ گرفتنِ مرخصي و سایر امورِ اداری،
کم و بيش آشنا شده بود،
به فکر مي‌افتد که
حالا که همسرش به خواسته‌ی وي اهميت نمي‌دهد،
او هم به‌صورتِ مکتوب،
و همانندِ سایرِماموران،
براي رفتن و ديدار با خانواده‌اش،
درخواست مرخصي بکند.

پس
دست به کار شده و
در کاغذي،
درخواستِ کتبي‌ای، به اين شرح،
خطاب به همسرش مي‌نويسد:

از :سمیرا
به :جناب آقای حسن . . . فرمانده‌ی محترم پاسگاه . . .

موضوع : درخواستِ مرخصی

احتراما به استحضار می رساند که
اين‌جانب سمیرا
همسرِ حضرت‌عالي،
که مدت چندين ماه است،
پس از ازدواج با شما،
دور از خانواده و بستگانِ خود هستم،
حال که شما به‌دليلِ مشغله‌ی بيش از حد،
فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد،
بدين‌وسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصيِ اين‌جانب،
به مدتِ 15 روز،
براي مسافرت و ديدنِ پدر و مادر واقوام، موافقت فرمایيد....

با احترام
همسر دلبند شما سمیرا

و نامه را در پوشه‌ی مکاتباتِ همسرش مي‌گذارد...
چند وقت بعد،
جوابِ نامه، به اين مضمون،
به دست‌اش رسید:

سرکار خانم سمیرا همسر عزیز من

عطف به درخواستِ مرخصيِ سرکارِ عالي،
جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام،
بدین‌وسیله اعلام می‌دارد،
با درخواستِ شما،

به‌ شرطِ تعیينِ جانشين،
موافقت مي‌شود....

فرمانده‌ی پاسگاه

{-7-}
bamdad
bamdad
گذشته شما هرچی که باشه،



هرکاری که کرده باشید..



هرکاری که شیطان دایم اون رو به رختون میکشه



( دروغ، تقلب، ترس، عادتهای بد، نفرت، عصبانیت، تلخی و...)



هرچی که هست...



باید بدونید که خدا کنار پنجره ایستاده بوده



و همه چیز رو دیده.



همه زندگیتون، همه کاراتون رو دیده.



اون میخواد که شما بدونید



که دوستتون داره و شما رو بخشیده...



فقط میخواد ببینه



تا کی به شیطان اجازه میدید



به خاطر این کارا شما رو در خدمت بگیره!



بهترین چیز درباره خدا اینه که



هر وقت ازش طلب بخشایش میکنید



نه تنها میبخشه بلکه فراموش هم میکنه.

{-35-}
صوفياجون
صوفياجون
و دوتن از تو هستن خوش بحالشون پارسال منو دوستم 14 آبان توراه مشهد بودیم یادش بخیر چه زود گذشت {-57-}{-57-}{-29-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
و باز هم حماسه ای دیگر:
چای سبز داغ رو ریختم رو میز و پام و دستم!
:|
خو نباید خودش شعور داشته باشه نریزه؟
رضا
رضا
پاییز امسال دل آسمون خیلی پر هست غروب بارون خیلی شدید بارید همراهش هم بود اگر چند ساعت اینجور بارون بیاد شهر رو کامل آب می گرفت .
مرجان بانو :)
IMG_20150921_204934.jpg مرجان بانو :)
دگر اینها گذشت از ما....
دیدگاه · 1394/07/16 - 20:16 توسط Mobile ·
5
رضا
رضا
از ما که گذشت امیدوارم آموزش پرورش و آموزش عالی برای بچه ها نسل فعلی واحد کارآفرینی و اشتغالزایی رو به لیست درسها اضافه کنن .
دیدگاه · 1394/07/15 - 16:14 ·
4
رضا
رضا
برم شام بخورم که فکر کنم از وقتش گذشته .
دیدگاه · 1394/07/11 - 23:20 ·
5
bamdad
bamdad
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند
قبلا رفته است
فقط می خواهد مطمئن شود
چیزی از او در تو جا نمانده
کمک کن چمدانش را ببندد
چترش را به او پس بده
لبخندش را
آوازهایش را
همینطور سایه اش را
که گاه و بیگاه از پشت پنجره ات گذشته بود...

:(
دیدگاه · 1394/07/10 - 14:47 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
[لینک]
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ