یافتن پست: #گردو

LeilA
LeilA
کل کل خوراکی ها:
گردو : من شبیه مغزم.
بروکلی : من شبیه درختم .
قارچ : من شبیه چترم .
موز : میشه بحث رو عوض کنیم ؟iههههه
[لینک]
دیدگاه · 1391/05/27 - 22:22 ·
3
رضا
رضا
ندارد مجلس ما بی‌تو نوری/که مجلس بی‌تو باشد همچو گوری
بیایی یا بدان سومان بخوانی/ز فضلت این کرامت نیست دوری
خلایق همچو کشت و تو بهاری/به تو یابد شقایقشان ظهوری
تجلی کن که تا سرمست گردند/کنند اجزای عالم مست شوری
چو دریای عتاب تو بجوشد/برآید موج طوفان از تنوری
چو گردون قبول تو بگردد/شود جمله مصیبت‌ها سروری
خمش بگذار این شیشه گری را/مبادا که زند بر شیشه کوری


دیدگاه · 1391/04/15 - 01:26 ·
1
abbasali
abbasali
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.<br> ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد:<br> مواظب باش، مواظب باش، یه کم بیشتر کره توش بریز.. وای خدای من، خیلی درست کردی … حالا برش گردون … زود باش. باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟؟ دارن می‌سوزن. مواظب باش. گفتم مواظب باش! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی … هیچ وقت!! برشون گردون! زود باش! دیوونه شدی؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی. نمک بزن… نمک….. <br>زن به او زل زده و ناگهان گفت: خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟<br> شوهر به آرامی گفت: فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه احساسی دارم!
... ادامه
مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
برهنه ات می کنند تا بهتر شکسته شوی؛ نترس گردوی کوچک! آنچه سياه می شود روی تو نيست، دست آنهاست.
abbasali
abbasali
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: بشکن و بخور و برای من دعا کن.

بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد.

آن مرد گفت: گردوها را می خوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!

بهلول گفت: مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است...!
... ادامه
رضا
رضا
اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چین است و آن چون یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
دیدگاه · 1390/08/7 - 22:37 ·
1
abbasali
abbasali
رفتیم یه باغی دزدی من از درخت رفتم بالا دوستم میگه رفتی گردو بچینی؛ پـَـ نـَـ پـَـ گنجشکم رفتم آشیون بسازم. یه دفعه گفت وای صاحب باغ داره میاد بهش میگم حالا تو فرار میکنی ،میگه پـَـ نـَـ پـَـ منتظر میمونم تو آشیانتو بسازی
... ادامه
امید
امید
آدمای دلتنگ وقتایی که خیلی بهشون خوش می گذره و می خندن، یهو سرشون رو برمی گردونن اونوری، یکم ثابت می شن، یواش یواش چشماشون پر از اشک می شه
abbasali
abbasali
معلمم اومده خونمون تمبکمو دیده میگه تمبکه؟ میگم پَــ نَــ پَــ ساکسیفونه روش پوست کشیدم گردو خاک نره توش میگه منظورم اینه که میزنی؟ میگم پَــ نَــ پَــ اون زورش زیاد تره اون منو میزنه میگه بیخیال درسو شروع کنیم؟ میگم پَــ نَــ پَــ من تنبک میزنم شمام برقص با هم پول در بیاریم
... ادامه
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ