یافتن پست: #گشتم

مریم
8311ab43a6b6.jpg مریم
تمام روز خوابیده تمام شب به تنهایی
من و تو خوب میدونیم چرا این لحظه اینجاییم
تمومش كن تمومش كن
من انقدر غرق من هستم كه تو از خاطرم رفتی
و تا این قاعده بر جاست من و تو هر دو بدبختیم
تمومش كن تمومش كن نه اینجا جای این دیوونه بازی نیست
تمومش كن كه قلب من دیگه هیچ جوری راضی نیست
تمومش كن برو از دردم از شادی بمیر
تمومش كن واسه من ژست غمخواری نگیر
ماها تا جایی كه میشد به همدیگه بدی كردیم
تمومش كن كه ثابت شه تو از جنس منی ...
من انقدر بد شدم انگار و دنیام انقده كوره
كه هفتاد آسمون انگار خدا از زندگیم دوره
و من محو غرور خاك و دجالی كه میخندید
و میدونم تو هم با من چقدر اینجاشو همدردی
به چی ما ادعا داریم كه دردا رو دوا كردیم؟
نه ما امروزو خوابیدیم و فردا رو فدا كردیم
و این درد تموم ماست منم هم سنگ تو تقصیر
و تو هم سنگ من مستی
اگر این عصر كم نوریم مقصر كل ما هستیم
چرا چون خونه ویرونست نه فقط این نیست
تو درگیر خودت هستی
فراموش كردی مرد دخیلت رو كجا بستی
كجا این حرف ما بوده كجا این رسم آدم هاست
همه دنیا رو گشتم و فقط این رسم ما تنهاست
كه وقتی آدمیت رو شغالا بردن و خوردن
فقط من سیر باشم بقیه مردنم م
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/18 - 01:02 ·
4
siavash
siavash
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دلداده به آواز شباهنگ
یادم آید ، تو به من گفتی : از این عشق حذر کن
لحظه ‌ای چند بر این آب نظر کن ،
آب ، آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است ،
باش فردا ، که دلت با دگران است !
تا فراموش کنی ، چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم :‌ حذر از عشق !؟ – ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم
نتوانم
روز اول ، که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم …
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم ، نتوانم !
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ، ناله تلخی زد و بگریخت …
اشک در چشم تو لرزید ،
ماه بر عشق تو خندید !
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/16 - 01:03 ·
6
siavash
siavash
بی تو، مهتاب‌ شبی ، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانة جانم ، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید :
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/16 - 01:02 ·
6
مریم
مریم
دست هایم سالیان درازی رو به آسمان بود
و نگاهم
و چشم های امیدم
و نجواهای مرد افکنم

ولی ناله ها و نامه هایم را پاسخی نبود
...
راه افتادم

تا ببینم نامه هایم را به کدامین نامردی
می فرستم که نه پاسخم را می دهد

و نه تسکینی است بر دردم

سفر سختی بود

هر چه بیشتر می رسیدم
کمتر می یافتم

آری نامه هایم همه پوسیده بود
در صندوق پست

مخاطبی نبود

بازگشتم به خودم
پشت پلک های سکوت

در پس تنهایی
سنگ ها را وا کندم

زندگی را با چه معنی بدهم
اینک من؟

نه خدایی یافتم
و نه خقیقت نه یقین

نگاهم را از آسمان به
زمین افکندم

خدا نیست
ولی انسان که هست

منجی نیست
ولی انسان که هست

آن دختر بیگانه با چه معنی می دهد
به زندگی اش مگر؟

آنکه در واژه نامه ی کشورش
هیچگاه واژه ی خدا و پیامبر
و منجی نبوده...

رفتم
تا به سهراب رسیدم
آب هست، سیب هست
ولی ایمان نیست

ایمان
قلاب زنگزده ای بود
که به دیواری ناپیدا انداخته بودیم


دست هایم را از آسمان پایین آوردم
و دستان کسانی را فشردم که
آنها هم سالیان سال دست به
آسمان داشتند ولی پاسخی
نگرفته بودند...

کسانی چون من
که
این همه سال برای یک خیال

نامه ها و ناله ها می فرستادند
از
... ادامه
Noosha
491272_JvfUy1Fc.jpg Noosha
سلاااااااااااااااااااام و صبح همگی بخیر.من از مسافرت برگشتم.دلم خیلی براتون تنگ شده بود.این گلارو تقدیمتون میکنم با یه دنیا آرزوی سلامتی و شادی واسه همتون...
... ادامه
Mostafa
Mostafa
یکی از روش های آزار و اذیت ما در اون زمان
این بود که یه سوزن لای انگشتمون جاساز میکردیم
سعی میکردیم در نهایت ادب با دیگران دست بدیم !
دیدگاه · 1391/08/6 - 23:53 ·
8
رضا
رضا
برگشتم . استراحت تعطیل اصلا .
دیدگاه · 1391/08/4 - 14:47 ·
2
Hamid
love_4_thumbwww.6o5ia-1.jpg Hamid
سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/4 - 01:36 ·
4
taghdir
taghdir
شهريار منو شناختي من مامان مشكه هستم
Majid
soltan-ehsas.jpg Majid
بیچاره من، که بعد تو آواره میشم باورم نمیشه که رفتی از پیشم رو زمین گشتم ولی اما به سختی اومدم به دیدنت اما تو رفتی
دیدگاه · 1391/08/1 - 23:50 ·
3
Majid
DSC_0273.JPG Majid
بیچاره من، که بعد تو آواره میشم باورم نمیشه که رفتی از پیشم رو زمین گشتم ولی اما به سختی اومدم به دیدنت اما تو رفتی

چاره ی درد من،مرگم رسیده اینجا حتی قبله هم صبرم نمیده

اومدم نذارم عشقتو ببازی اما این رسمش نبود مهمون نوازی

می میرم،اگه از تو نشونی نمونه عزیزم می سوزم،تو نیای چشامو من به در میدوزم

می میرم،نگو رفتن من واست فرقی نداره من میرم،اما گریه نکن دیگه فایده نداره

میرم میرم میرم بدون وداع میرم میرم میرم به خاطره ها

میرم میرم میرم خداحافظ

بیچاره ام خسته ام چشم انتظارم توی این پس کوچه ها تنها نذارم

نیستی از تاریکی شبا میترسم بیوفا،دارم توی سرما میلرزم

میترسم از غصه ها دووم نیارم آخه هیچ نشونه ای از تو ندارم

آروم آروم دارم ار غصه میمیرم تو بگو نشونتو از کی بگیرم



می میرم،اگه از تو نشونی نمونه عزیزم می سوزم،تو نیای چشامو من به در میدوزم

می میرم،نگو رفتن من واست فرقی نداره من میرم،اما گریه نکن دیگه فایده نداره

تموم زندگیم اینه،من و بغض و در و دیوار.چی مونده ازتن خستم که میخواد بشینه اینبار.میرم خداحافظ...
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/1 - 23:27 ·
5
نگار
20.gif نگار
شهيد همت تو خواب يه نفراومده بود وگفته بود كاش به دنيابرميگشتم تابتونم يه صلوات ديگه بفرستم ....
دیدگاه · 1391/07/29 - 13:24 ·
9
رضا
رضا
میگن جوینده یابنده هست . گشتم و گشتم و گشتم بالاخره یه چیز خوب پیدا کردم ایشالا به موقع بهتون میگم {-7-}
دیدگاه · 1391/07/28 - 03:18 ·
5
Noosha
l2ynjioakmua1uh8f27j.jpg Noosha
سلام به همه دوستای نمیدونمی.من برگشتم واز اینکه برگشتم خوشحالم شمارو نمیدونم....البته ممکنه بعضی ها از اومدن من ناراحت بشن که اصلا مهم نیست.مهم خودمم و اون دسته از دوستانی که منتظرم بودن...دوستتون دارم.این گلارو تقدیم میکنم به همتون
... ادامه
Mostafa
Mostafa
این چند روزه بس که با کامپیوتر کار میکنم قاط زدم

امروز قوری از دستم افتاد کف آشپزخونه کثیف شد

داشتم دنبال ctrl+z میگشتم :) )
دیدگاه · 1391/07/18 - 16:13 ·
5
Mostafa
Mostafa
داستانک | اطلاعـات لطفـا!
وقتی خیلی کوچک بودم، اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم. هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده.
قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمی رسید، ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم.

بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این جعبه جادویی زندگی میکند که همه چیز را می داند. اسم این موجود عجیب "اطلاعات لطفا" بود که به همه سوال ها پاسخ می داد، ساعت درست را میدانست و شماره تلفن هر کسی را به سرعت پیدا میکرد.

بار اولی که با این موجود عجیب رابطه برقرار کردم روزی بود که مادرم به دیدن همسایه مان رفته بود. رفته بودم در زیر زمین و با وسایل نجاری پدرم بازی میکردم که با چکش کوبیدم روی انگشتم.
دستم خیلی درد گرفته بود ولی انگار گریه کردن فایده نداشت، چون کسی در خانه نبود که دلداریم بدهد.

انگشتم را کرده بودم در دهانم و همینطور میمکیدمش و دور خانه راه میرفتم. تا اینکه به راه پله رسیدم و چشمم به تلفن افتاد! فوری چهار پایه را آوردم و رفتم رویش ایستادم. تلفن را برداشتم و در دهنی تلفن ک
... ادامه
LeilA
LeilA
خدا بیامرزه امواتتونو هرچی گشتم تقویم پیدا نکردم میخواستم تولد تبریک بگم ب خاطر تاریخ یه لحظه ظهر سیستمو روشن کردم اومدم نمیدونم
دیدگاه · 1391/07/7 - 17:21 ·
4
Mostafa
Mostafa
یارو اومده در مغازه مموریشو داده میگه این مموری من فیروز توشه پاکش کن.خلاصه منم رفتم دنبال یه پوشه می گشتم اسمش فیروز باشه.هر چی گشتم پیدا نشد.گفتم مطمئنی اسمش فیرزوه گفت اره
اصلا انتی فیروزت اپدیت هست؟
من :|
عارمانها :|
نود 32 :|...
کاسپر اسکای :|
خود یارو
دیدگاه · 1391/07/1 - 16:42 ·
5
Noosha
Noosha
سلااااااااااااااااااام به همه دوستان نمیدونمی.شبتون بخیر.من برگشتم همین یه ساعت پیش{-23-}
Noosha
Noosha
سلاااااااااااااااااام به همه دوستان.چند روزی نبودم.دوباره برگشتم.دلم براتون تنگ شده بود
شهرزاد
Avazak_ir-Beauty27.jpg شهرزاد
دلم برای م تنگ شده....
برای روزهایی که باور ساده ای داشتم
همه آدم ها را دوست داشتم...
مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم
مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود...
دلم می خواست "ممُل" را پیدا کنم
از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتم
تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود
دلم برای خدا تنگ شده ...
خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم...
دلم برای کودکیم تنگ شده ...

شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت ...
صوفياجون
FPX38310.JPG صوفياجون
سلام آجی همه جا دنبالت گشتم نبودی کجا بودی؟؟ هر جا که بودی تولدت مبارک آ جی شیرین
MONA
MONA
کودکی بودم و دنبال خـــدا

در بیابان،در دشت،در دلِ جنگلِ سبز،

همه جا می‌گشتم...

کلبه‌ای در گذرم بود پر از نور که خورشید دگرگونه بر آن می‌تابید

پیرمردی دیدم که پس از خوردن یک جرعه شـــراب به خدا گفت :

"ســـــــــــپــاس"

آری..احساس من این بود..خدا آنجا بود..

من خدا را دیدم..

من شنیدم که خدا گفت :

"بـنــــــوش گــــــــوارای وجـــــــود"
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/17 - 12:32 ·
6
Noosha
Noosha
مثلا بعد دو روز از مسافرت برگشتما کسی تحویل نمیگیره چراااااااااااااا؟؟؟
siavash
siavash
بی تو، مهتاب‌ شبی ، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانة جانم ، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید :
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
... ادامه
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ