یافتن پست: #گوسفند

حامد دراگون
حامد دراگون
متني بسيار زیبا
از مرحوم "حسین پناهی"

آري از پشت كوه آمده ام
چه ميدانستم اينور كوه بايد
براي ثروت ، حرام خورد
براي عشق ، خيانت كرد
براي خوب ديده شدن.، ديگري را بد نشان داد
وبراي به عرش رسيدن ، بايد ديگري را به فرش كشاند.....
وقتي هم با تمام سادگي دليلش را ميپرسم ، ميگويند:
"از پشت كوه آمده!"....
ترجيح ميدهم به پشت كوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اينكه اينور كوه باشم و گرگ!
... ادامه
bamdad
bamdad
دیکته سال 1393:
سر سطر بنویس
کار پسران و دختران قلیان
مادران دق مرگ
پدران سگ دو برای نان
بنویس
بابا نای نان دادن ندارد
بابا سهمیه ای برای استخدام ندارد
بنویس
آن بچه سرطان دارد. هزینه هر آمپولش بیشتر از 1 میلیون تومان است. خانه آنها پایین شهر است. اشک چشمهای مادرش مروارید دارد.
بنویس
تلاش بی ثمر.
صاحب خانه بابا را جواب کرد
حاج رحیم برای چندمین بار به حج می رود
بابا پول قبض آب ندارد
بنویس
اهل محل برای ساختن مسجد پول جمع می کنند اما سقف خانه ما چکه میکند
بنویس
پسر همسایه ما از گرسنگی مرد اما در مجلس ختمش گوسفند سر بریدند
بنویس... عشق و محبت بی معنی ترین کلمه ها هستند چون آدمها آنقدر خودخواه و مغرورند ک اگر کسی رو به مرگ باشد و فقط ذره ای محبت بخواهد تا در آرامش باشد، به راحتی از او دریغ می کنند
بنویس در سرزمین من همه

یا سنگ می‌فروشند...
یا سنگ می زنند...
یا سنگ می اندازند...
یا سنگ دل اند...
یا نگاهشان سنگین است...
بنویس زندگیمان سخت آسان می گذرد

:(
دیدگاه · 1393/10/4 - 19:40 در Lawless ·
5
saratop1
saratop1
یه گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه ،
کشاورز دامپزشک میاره.
دامپزشک میگه:
"اگه تا ۳ روز گاو نتونه رو پاش وایسته، اونو بکشید "
گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه:
"بلند شو بلند شو"
گاو هیچ حرکتی نمیکنه...
روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه:
" بلند شو بلند شو ، روی پات بایست"
باز گاو هر کاری میکنه نمیتونه وایسته رو پاش
روز سوم دوباره گوسفند میره میگه:
"سعی کن پاشی، وگرنه امروز تموم بشه و نتونی رو پات وایسی، دامپزشک گفته باید کشته بشی "
گاو با هزار زور پا میشه..
صبح روز بعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده
از خوشحالی بر میگرده میگه:
" گاو رو پاش وایساده ! جشن میگیریم...
گوسفند رو قربوني كنيد...
نتیجه اخلاقی:
الکی واسه هر گاوی دل نسوزوني
... ادامه
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
هر چقدر آدمها رو بیشتر میشناسی
به حضرت سلیمان بیشتر حق میدی
که
چرا میرفت با یه مشت گاو و گوسفند و بلبل درد دل میکرد ..!{-7-}
دیدگاه · 1393/09/6 - 10:32 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
چرا خوابم نمیبره از خستگی دارم میمیرم ولی چشام بسته نمیشه کلی گوسفندم شمردم :( :(
دیدگاه · 1393/08/12 - 01:41 توسط Mobile ·
3
رضا
shrek-the-sheep-65.jpg رضا
صوفياجون
عکس۰۱۰۱.jpg صوفياجون
رضا
رضا
به علت تغییرات تو تولیار چت چند ساعتی تولبار چت از دسترس خارج میشه .
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
رفتم برای عید قربان گوسفند خریدم... :|

.
.
.
.
پسره همسایه اومده میگه چرا بستینش؟؟!!!
.
.
.
گفتم برای اینکه نره ...
میگه ای وای اگه ماده بود نمیبستینش؟؟؟ :|

چی بگم من بنظر شما؟ :|
صوفياجون
صوفياجون
گوسفندو بستم به درخت
یکی از دخترای فامیل میگه چرا بستیش؟
میگم واسه اینکه نره
میگه اگه ماده بود نمیبستی ؟
وطنم پاره تنم!!!
{-7-}{-18-}
bamdad
bamdad
گاو ما ما مي کرد گوسفند بع بع مي کرد
سگ واق واق مي کرد
و همه با هم فرياد مي زدند حسنک کجايي
شب شده بود اما حسنک به خانه نيامده بود.حسنک مدت هاي زيادي است که به خانه نمي آيد.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي کند.او هر روز صبح به جاي غذا دادن به حيوانات جلوي آينه به موهاي خود ژل مي زند.
موهاي حسنک ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهاي خود گلت مي زند.
ديروز که حسنک با کبري چت مي کرد .کبري گفت تصميم بزرگي گرفته است.کبري تصميم داشت حسنک را رها کند و ديگر با او چت نکند چون او با پتروس چت مي کرد.پتروس هميشه پاي کامپيوترش نشسته بود و چت مي کرد.پتروس ديد که سد سوراخ شده اما انگشت او درد مي کرد چون زياد چت کرده بود.او نمي دانست که سد تا چند لحظه ي ديگر مي شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.
براي مراسم دفن او کبري تصميم گرفت با قطار به آن سرزمين برود اما کوه روي ريل ريزش کرده بود .ريزعلي ديد که کوه ريزش کرده اما حوصله نداشت .ريزعلي سردش بود و دلش نمي خواست لباسش را در آورد .ريزعلي چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبري و مسافران قطار مردند.
اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل هميشه سوت و کور بود .الان چند سالي است که کوکب خانم همسر ريزعلي مهمان ناخوانده ندارد او حتي مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ي مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سير کند.
او در خانه تخم مرغ و پنير دارد اما گوشت ندارد.
او کلاس بالايي دارد او فاميل هاي پولدار دارد.
او آخرين بار که گوشت قرمز خريد چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنياي ما خيلي چوپان دروغگو دارد به همين دليل است که ديکر در کتاب هاي دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد

:(
ıllı YAŁĐA ıllı
1409674421339041.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
لباس ♡♥♡
Majid
n.jpg Majid
نانوایی شلوغ بود و چوپان،مدام این‌پا و آن‌پا می‌کرد،

نانوا به او گفت:چرا اینقدر نگرانی؟

گفت:گوسفندانم را رها کرده‌ام و آمده‌ام نان بخرم، می‌ترسم گرگ‌ها شکمشان را پاره کنند!

نانوا گفت:چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده‌ای؟

گفت:سپرده‌ام،

اما او خدای«گرگها»هم هست !
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/13 - 00:20 ·
5
bamdad
bamdad
مرد زندانی شده بود

جرمش این بود که اعتراض میکرد !

او را در آغل گوسفندان زندانی کردند

تا از آنها یاد بگیرد که اعتراضی نداشته باشد

یک سال بعد مرد را به دار آویختند

گوسفندان دیگر شیر نمیدادند !!!

:(
دیدگاه · 1393/05/7 - 22:48 ·
6
✔♥Дℓɨ♥✔
1405599278242977_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
مجري: پسرعمه ميخواي اين شکلاتو بهت بدم؟
پسرعمه: اي بابا آقاي مجري شما که ميدوني من حالم از اين غذاهاي مضر بهم ميخوره،ولي به اين التماسي هم که تو چشماي شماس نميتونم "نه" بگم،چشم شکلاتو قبول ميکنم
مجري: نميدمش بهت،اين شکلات فقط مال وقتيه که درساتو خونده باشي
پسرعمه: منم رفته بودم کتابخونه که درسامو بخونم ديگه!
مجري: کتابخونه بودي يا استخر؟
پسرعمه: کتابخونه
مجري: پس چرا مايو پاته؟
پسرعمه: آخه ميخواستم غرق درس خوندن شم!
مجري: ميدوني وقتي دروغ ميگي دماغت دراز ميشه؟
پسرعمه: فداي سرت،خواستم برم دانشگاه عملش ميکنم!
مجري: يني پينوکيو آخرش آدم شد تو نشدي!
پسرعمه: اون يه فرشته مهربون پيشش بود انگيزه داشت،من بدبخت دارم با گاو و گوسفند زندگي ميکنم،هميني که هستم هم از سرتون زياده!
... ادامه
...
دانلود دوازدهمین قسمت از کارتون زیبای Shun The Ship با فرمت 3GP.jpg ...
گوسفندها
میدانندکه چوپان دوستشان دارد؛
امانمیدانند
که چوپان دوست صمیمی قصاب است!
دیدگاه · 1393/04/21 - 21:58 ·
6
iman
iman
یه گوسفند رو سوار یه پورشه کن.......
خود به خود خوش تیپ، خوش استایل، مرد زندگی شاهزاده رویاها و فرد ایده آل ۹3% دخترها میشه!والا !
دیدگاه · 1393/04/21 - 16:00 ·
4
zoolal
zoolal
ابراهیم نیستم
اما غرورم را قربانی کسی کردم که ارزش گوسفند هم نداشت...
دیدگاه · 1393/04/6 - 19:38 ·
4
mostafa AZ
mostafa AZ
ﻭﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺍﻻﻥ
ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﯽ ﻭ
ﺑﺒﻮﺳﯿﺶ ﮐﯿﻪ ؟؟؟ ﯾﻪ ﻋﺪﺩ ﺍﺯ 1 ﺗﺎ 22
ﺑﻨﻮﯾﺲ !! ﭘﺎﯾﯿﻨﻮ
ﻧﺨﻮﻧﯿﻦ . . . . . . . . . . !!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
-1 ﺑﺎﻟﺸﺖ
-2 ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻟﺖ
-3 ﺑﻘﺎﻝ ﺳﺮﮐﻮﭼﻪ
-4 ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ
-5 ﺑﺎﺑﺎﺕ
-6 ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯﺍﺩﺕ
-7 ﻣﻦ
-8 ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﺩﻧﺪﻭﻥ
-9 ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﯽ ﺩﻧﺪﻭﻥ
-10 ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ
-11 ﭘﺘﻮ
-12 ﻣﺎﺩﺭﺕ
-13 ﺩﻭﺳﺖ
-14 ﻫﯿﭽﮑﺲ
-15 ﻧﻔﺮ ﻗﺒﻠﯽ
-16 ﻧﻔﺮ ﺑﻌﺪﯼ
-17 ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ
-18 ﻋﺸﻘﺖ
-19 ﭘﺴﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ
-20 ﻋﻤﻪ ﻧﻔﺮ ﻗﺒﻠﯽ
-21 ﻋﻤﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﻌﺪﯼ
-22 ﻣﺎﻣﻮﺭ ﮔﺸﺖ ﺍﺭﺷﺎﺩ. .
... ادامه
zoolal
zoolal
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ،ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ،ﺍﻣا ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ. ﺳﺎﻋﺘﯽ
ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ. ﺍﺷﮏ
ﺩﺭﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯﻧﮑﻨﻢ. ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ
ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ. ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ.ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ.ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ
،ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ.
ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ
؟ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ!
سلامتی همه دخترای با محبت ♥
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/9 - 15:23 ·
5
zoolal
zoolal
*اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند*

*دیگر گوسفند نمی درند*

*به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...*
دیدگاه · 1393/02/31 - 21:14 ·
4
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
، ریشه تمام گناهان و دردهاست " " را " "کرد...
... ادامه
صوفياجون
1975274_1422933001301907_8520001016929182319_n.jpg صوفياجون
، گاه‌شماری باستانی مردمان کوهستان‌های گیلان و مازندران است که به نام‌های گاهشماری گالشی، گاهشماری دیلمی و گاهشماری گیلان باستان نیز معروف است. این تقویم، از گاه‌شماری‌های خورشیدی‌ست که در میان گیلک‌زبانان کوهستان‌های گیلان و غرب مازندران (گالش) رایج بوده‌است و البته برخی از پژوهشگران معتقدند که این تقویم در میان گیلک‌زبانان جلگه‌نشین (گیله‌مرد) نیز رایج بوده‌است.[۱]
نوروز ما
از ۱۷ مرداد شمسی هجری آغاز می‌شود و تا ۱۵ شهریور ادامه دارد. این ماه و روز اول آن، آغاز سال دیلمی است و در بزرگ‌داشت آن شعله نوروزی (نوروزِ بلnoruzəbal) می‌افروختند و جشن آغاز سال می‌گرفتند.
کورچ ما
از ۱۶ شهریور تا ۱۴ مهر ماه هجری شمسی می‌باشد. در این ماه، کوه‌نشینان کم‌کم از کوه‌ساران سربلند به سوی جلگه‌ها سرازیر می‌شوند.
اریه ما
از ۱۵ مهرماه تا ۱۴ آبان هجری شمسی.
تیر ما
از ۱۵ آبان تا ۱۴ آذر طول می‌کشد
موردال ما
۱۵ آذر تا ۱۴ دی ماه هجری شمسی. کوه‌نشینان، لاشه گوسفند و گاو را مردال گویند.
شریر ما
۱۵ دی تا ۱۴ بهمن هجری شمسی.
امیر ما
۱۵ بهمن تا ۱۴ اسفند. به معنی نمیرماه، یا جاودان یا مهرماه دیلمی است. شانزدهم این ماه، امیر ِ مای هشت و هشت، یعنی ۱۶ مهرماه است که همان مهرگان معروف می‌باشد.
آوَل ما
از ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین هجری شمسی (چون اسفندماه در سال‌شماری هجری شمسی ۲۹ روزه‌است) طول می‌کشد.
سیا ما
از ۲۱ فروردین تا ۱۹ اردیبهشت هجری شمسی.
دیا ما
از ۲۰ اردیبهشت تا ۱۸ خرداد ماه هجری شمسی.
ورفًنه ما
از ۱۹ خرداد تا ۱۷ تیر ماه هجری شمسی. ماهی که برف نمی‌آید، اوج گرما.
اسفندار ما
۱۸ تیر تا ۱۶ مرداد ماه هجری شمسی.

منبع : گاه‌شماری گیلانی. مسعود پورهادی. نشر ایلیا
... ادامه
bamdad
1610081_613318765416096_1871491144_n.jpg bamdad
من آن گوسفند مغرورم که میمیرم ز بی تابی
ولی با خفت و خاری پی سایه نمی گردم...
{-7-}
hamnafas
hamnafas
تنهایی ریشه تمامی گناهان و درد هاست ؛




چوپان را "تنهایی"دروغگو کرد
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ