یافتن پست: #گول

...
...
انسان هیچوقت بیشترازآنموقع خودراگول نمیزندکه خیال میکنددیگران رافریب داده است!
"لاروشفوکولد"
صوفياجون
صوفياجون
سلووووووووووووووو به همگی من اووومدم یوووووهوووووو{-7-}{-35-}{-35-}{-32-}
رضا
رضا
شاعر میگه : پارسال بهار دست جمعی رفته بودیم آمریکا . آفریقا ؟ آنگولا ؟ هیچکدام داشته خواب می دیده {-7-}
Majid
Majid
باید به بعضیا گفت
ﻣﻮﻗﻌﻰ ﻛﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﻧﻢ ،

ﺳﺮ ﺗﻜﻮﻥ ﻧﺪﻩ …

ﺻﺪﺍﻯ ﺯﻧﮕﻮﻟﺖ ﺭﻭ ﻣﺨﻪ(((((: !!!!!
دیدگاه · 1393/02/15 - 09:16 ·
3
صوفياجون
صوفياجون
سلووو زیبای بروبچه های بخیر :) :) ساعت: ۷:۴۵ در تاکسی میدان توشیبا :)
2 دیدگاه · 1393/02/14 - 07:51 توسط Mobile ·
6
zoolal
zoolal
چه ها اين نيمه ي گمشده م هنوز پيدا نشده لدفن هركي پيداش كرد انقدر بزندش مث سگ يه گوشه تلف شه نكبت
زنگوله پاي قبر نميخام كه...! {-40-}{-40-}{-40-}
دیدگاه · 1393/02/10 - 16:09 ·
3
sam
sam
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ
ﺳﺮﮐﺎﺭ، ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ
ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ : ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ
ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...
.
.
.
.
.
ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ
ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢ
ﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!!
ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ
ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ
ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﻭ
ﺧﻮﻧﺪ،،،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ
ﮐﺎﻏﺬ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺖ،
ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ هنگام ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺼﺪﺍ ﺩﺭ
ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺟﻮﺍﺏ
ﻣﯿﺪﻩ :
ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻣﯿﺎﻡ، ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ
ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ،،،
ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻮﺭﺵ ﻭ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﯾﺨﺘﺶ ﻭ
ﻧﺒﯿﻨﻢ
ﺍﺻﻸ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻢ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ
ﺑﻮﺩ،،، ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﺪﻡ ﺍﻟﻬﯽ ﮐﻪ
ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ ﺑﺮﻡ، ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻣﻦ ﺗﺎ ﻧﯿﻢ
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﯿﺸﺘﻢ.
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ
ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ميمرد ﻭ ﭘﺮﭘﺮ
ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺷﻮﻫﺮﺵ، ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ
ﺭﻓﺖ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭼﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺘﻪ .
.
.
ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ،،؛
ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﭼﭙﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ،،،
ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﻧﻮﻥ
ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/3 - 17:29 ·
2
atefe
fu4398.jpg atefe
تست ازدواج ! (طنز)
اگر به سوالات زیر پاسخ درست بدهید یعنی شما درک صحیحی از مراسم ازدواج و حواشی آن دارید و می‏توانید برای مزدوج شدن اقدام کنید:
1- چرا زن‏ها مهریه می‏گیرند و مردها مهریه می‏دهند؟
الف- چون عدالت رعایت شود!
ب- ای آقا! حالا کی داده کی گرفته؟
ج- مهم عشق و علاقه است!
د- چون آقای داماد دست از پا خطانکنه
2- به هدیه خانواده عروس به اطرافیان داماد چه می‏گویند؟
الف- خلعتی
ب- جارخته
ج- جارفته
د- چیزی نمی گویند
3- خانواده عروس در شب حنابندان در جواب شعر «حنا حنا آوردیم، دختر تونو بردیم» چه می‏کنند؟
الف- می‏گویند «حنا حنا ارزونیتون، دختر نمی‏دیم بهتون» یعنی کلا همه ملت سر کارند.
ب- زبان درازی می‏کنند.
ج- می‏گویند «نوش جونتون» و یا «کاشکی زودتر می بردین»
4- از بیت «امشب چه شبیست شب مراد است امشب... بادابادا مبارک بادا» چه نتیجه‏ای می‏گیریم؟
الف- اسم داماد «مراد» است.
ب- مبارک باید بدود.
ج- شنیدن این شعر برای بچه‏ ها مناسب نیست.
د- عروسی تمام شده ؛ به خانه تان بروید.
5- چرا به هدیه سر عقد داماد به عروس «زیر لفظی» می‏گویند؟
الف- «چون زیر میزی» نمی‏شود بگویند.
ب- چون «عروس گول زنک» نمی‏شود بگویند.
ج- چون کادو را زیر زبان عروس می‏گذارند.
6- به فاز سوم پروژه ازدواج، که قبل از عقد و بعد از بعله برون برگزار می‏شود، چه می‏گویند؟
الف- مادر زن سلام
ب- مادر زن بای بای
ج- خرید عروسی
د- خرج و مهر برون!
7- در بیت «باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود» چه چیزی باید باز شود؟
الف- تمام کمد ها و کابینت های منزل عروس
ب- کادوهای فامیل
ج- بخت دخترهای فامیل که همین شعر را دارند جیغ می‏زنند!
8- جای خالی را پر کنید و برداشت خود را از این شعر بگویید: «چرا ... ندادین؟ کنار دریا ندادین؟»
الف- قلیون، داماد معتاد بوده
ب- ویلا، ماشاالله رو که رو نیست!
ج- اس ام اس، مهمان‏ها سر زده از شمال اومدن
9- پدر عروس شب عروسی جلوی در تالار چه کار می‏کند؟
الف- بشکن می‏زند.
ب- شاباش جمع می‏کند.
ج- مراقب است داماد فرار نکند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 10:50 ·
5
bamdad
bamdad
گول دنیا را مخور...!
ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند
بره های این حوالی گرگ ها را میدرند
سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها
زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند...
... ادامه
zoolal
zoolal
سلام گوگولی مگولی !
سلام نون تنوری!
سلام کتری و قوری!
سلام پری و هوری!
سلام پیرهن توری!
تو که سنگ صبوری !
کریستال و بلوری !
فدات بشم چه طوری?!؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 10:46 ·
4
bamdad
bamdad
من و تو را


( ، ) ویرگولی مکث می دهد.


( .)نقطه ای پایان.


در (پرانتز) هم که نمی گنجیم.
دیدگاه · 1393/01/21 - 15:57 ·
6
๓เรร-รєթเ๔єђ
1392651883646558_large.jpg ๓เรร-รєթเ๔єђ
MahnaZ مهناز جووووووووووونم{-171-}


هر موقه میام نیستی آجی{-190-}
دلم برات تنگولیده{-201-}
دیدگاه · 1393/01/15 - 22:00 ·
7
๓เรร-รєթเ๔єђ
1375304015920586_large.jpg ๓เรร-รєթเ๔єђ
ıllı YAŁĐA ıllı آجی {-165-}

دِلـَـــــــــــم بَرآت تَنگولیده ...{-171-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلام ب همه....روزتون بخیر{-26-}
ıllıllᗩllᗩTarsa_H00pEᗩıllıllᗩllᗩ
ıllıllᗩllᗩTarsa_H00pEᗩıllıllᗩllᗩ
گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه


یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه :


بابا تو مارو کشتی

الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !


بیشعور کثافت ولمون کن دیگه


گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات آش آوردم! {-7-}{-7-}{-15-}
soheil
soheil
مجید
سن ياريمين قاصيدي ســـن

ايلش سنه چاي دئمـــــــيشم

خيالينـــــــي گؤندريـــــب دي

بس كي من آخ واي دئميشم

آخ گئجه لر ياتماميشــــــام

من سنه لاي ـ لاي دئميشم

سن ياتالي من گؤزومــــه

اولدوزلاري ساي دئميشـم

هركس سنه اولدوز دئيـــه

اؤزوم سنه آي دئــــــميشم

سندن سونرا حيــــــاته من

شيرين ديسه زاي دئميشـم

هر گؤزلدن بير گول آليــب

سن گؤزله پاي دئميشــــــم

سنين گون تك باتمــاغيني

آي باتانا تـــــاي دئمــــــيشم

ايندي يايـــا قـــيش دئييــــرم

سابيق قيشــا ياي دئمــــيشم

گاه تويونو يـــــاده ســـــاليب

من دلي نــاي ـ نــاي دئميشم

سونـرا يئنه ياســــــــه باتيب

آغلاري هاي ـ هاي دئمـيشم

اتك دولـــــو دريــــا كيمــــي

گؤز ياشيما ، چاي دئمـــيشم

عؤمره سورن من قارا گون

آخ دئميشم ، واي دئميشم
دیدگاه · 1393/01/5 - 20:06 ·
8
soheil
soheil
حيدربابا ، شيطان بيزى آزديريب
محبتى اوْرکلردن قازديريب
قره گوْنوْن سرنوشتين يازديريب
ساليب خلقى بير-بيرينن جانينا
باريشيغى بلشديريب قانينا



(١٢)
شيطان زده است است گول و زِ دِه دور گشته ايم
کنده است مهر را ز دل و کور گشته ايم
زين سرنوشتِ تيره چه بى نور گشته ايم
اين خلق را به جان هم انداخته است ديو
خود صلح را نشسته به خون ساخته است ديو
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 19:55 ·
4
soheil
soheil
دل و جانيكه دربردم من از تركان قفقازي

به شوخي مي برند از من سيه چشمان شيرازي

من آن پيرم كه شيران را به بازي برنميگيرم

تو آهووش چنان شوخي كه با من ميكني بازي

بيا اين نرد عشق آخري را با خدا بازيم

كه حسن جاودان بردست عشق جاودان بازي

ز آه همدمان باري كدورتها پديد آيد

بيا تا هر دو با آيينه بگذاريم غمازي

غبار فتنه گو برخيز از آن سرچشمه طبعي

كه چون چشم غزالان داند افسون غزل سازي

به ملك ري كه فرسايد روان فخررازيها

چه انصافي رود با ما كه نه فخريم و نه رازي

عروس طبع را گفتم كه سعدي پرده افرازد

تو از هر در كه بازآيي بدين شوخي و طنازي

هر آنكو سركشي داند مبادش سروري اي گل

كه سرو راستين ديدم سزاوار سرافرازي

گر از من زشتئي بيني به زيبائي خود بگذر

تو زلف از هم گشائي به كه ابرو در هم اندازي

به شعر شهريار آن به كه اشك شوق بفشانند

طربناكان تبريزي و شنگولان شيرازي
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 19:52 ·
3
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ