کی سپری فصل خزان می شود؟ کی سحر و وقت اذان می شود؟ رود فرج از دل تنگ زمان کی سوی گلزار روان می شود؟ باز زِ یُمن قدمش گفته اند عالم فرتوت جوان می شود یوسف از ین دیرتر آیی تگر قامت یعقوب کمان می شود خوبتر و برتر و بالاتری بیشتر از آنچه بیان می شود چشمه خورشید محبت بتاب ورنه دل از دیو و دَدان می شود ای دل از ین بیش مزن دست و پا هر چه خدا خواست همان می شود...#
هر لحظه دلت شکست و اشکی از چشمات آمد اول برای کسی دعا کن که همیشه به یادته و برات دعا می کنه و مطمئن باش هیچ کس به اندازه یوسف زهرا به یادت نیست رفیق التماس دعا
یوسف ما! اینجا کسی یعقوب نیست, لحظه ای چشمانمان از دوریت مرطوب نیست ای گل زیبا,از غربتت اشکی نریز نازنین اینجا خدا هم پیشمان محبوب نیست گرچه در جمعه ای دلگیر دعایت میکنیم یا ابا صالح! این دعاها جنسشان مرغوب نیست به امید دعای همراه عمل یا عشق ادرکنی در مناجات با خدا نبری از یادم