#دیشب #رویایی داشتم :
#خواب دیدم بر روی
#شن ها راه می روم
همراه با
#خود #خداوند !
و بر روی
#پرده ی
#شب تمام روز های زندگی ام را
همانند
#فیلمی بر روی پرده ، می دیدم .
همانطور که به
#گذشته ام می نگریستم روز به روز از
#زندگانی ام را ،
#دو #رد #پا بر روی
#پرده ظاهر شد
#یکی #مال #من دیگری از آن
#خداوند
#راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته به من ،
#خاتمه یافت آن گاه
#ایستادم و به
#عقب نگاه کردم
در بعضی جاها فقط
#یک #رد #پا وجود داشت ....
و اتفاقا آن روزها ، مطابق با
#سخت_ترین #روزهای #زندگی من بود !
روزهایی با بزرگترین
#رنج ها،
#ترس ها،
#دردها و ....
آن گاه از
#خداوند پرسیدم :
#خداوندا !! تو گفتی که در
#تمام #ایام #زندگی با من خواهی بود
و
#من هم
#پذیرفتم که در
#تمام #ایام #زندگی با تو باشم
خواهش می کنم به من بگو چرا در آن لحظات
#سخت و
#دشوار مرا
#تنها گذاشتی
#خداوند پاسخ داد : .... به تو گفتم در تمام
#سفر #زندگی با تو خواهم بود
و
#هرگز تو را
#تنها نخواهم گذاشت نه حتی برای
#لحظه ای ،
و چنین نیز نکردم ! درآن روز هایی که فقط
#یک #رد #پا بر روی
#شن ها می دیدی
این
#من بودم که
#تو را به
#دوش #می_کشیدم !!!!
12 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/09/07 - 03:53 در
حسینیه
بسیار #عالی ی ی
1392/09/7 - 10:11#قشنگ
1392/09/7 - 12:51#تشکــــــــــرات از همتون
1392/09/8 - 16:28