یافتن پست: #نگاری

Mostafa
Mostafa
امروزو مدارا کن لبخند بزن بازم
من این توی غمگینو انگاری نمیشناسم
یه زندگی می ارزه لبخند تو رو دیدن
وقتی که تو میخندی دنیا رو بهم میدن
لبخند بزن دنیا اینجوری نمیمونه
ما سهم همیم اینو این فاصله میدونه
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/2 - 13:04 ·
2
♥هـــُدا♥
6ay9fly1y3g5yl5x0wl0.jpg ♥هـــُدا♥
براش نامه اومده بود
همه میدونستن سالهاست منتظر نامه اس

نامه رو بهش دادن
نخونده مچالش کرد و بلند خندید که من منتظر هیچی نیستم...

من یه ادم رها و ازادم و غم و غصه هیچی رو ندارم...

همه دور و برشو خالی کردن و تنهاش گذاشتن.فورا نامه رو باز کرد.

نخونده داشت اشک میریخت.

انگاری میدونست چی توش نوشته

توی اون نامه نوشته بود:

سلام...

بیخود منتظر نباش....

من یه زندگی جدید دارم که تو اصلا توش جایی نداری....
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 16:47 ·
5
رضا
رضا
دقایقی قبل انگار اومده
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1261407474_18650.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یادت است قرارمان
در پس کوچه های هستی
در پس آن نگاههای دزدکی
من بودمو تو و دگر هیچ...
ღ×گیلدا×ღ
70096.jpg ღ×گیلدا×ღ
مثه خوابی…مثه رویا
مثه آرامش دریا
مثه آسمون آبی
آرومی وقتی که خوابی
مثه پروانه نجیبی
تو یه رویای عجیبی
مثه یاسای تو باغچه
مثه آینه تو تاغچه
مثه چشمه ی زلالی
انگاری خواب و خیالی.
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/15 - 13:49 ·
9
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
بعضی ها پشت فرمون چنان با دقت، ظرافت و پشتکار عجیبی

با انگشت دماغشون رو حفاری می کنن

انگاری عسلویه ست الانه که نفت و گاز بزنه بیرون،!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/2 - 01:19 ·
5
♥هـــُدا♥
939.jpg ♥هـــُدا♥
روزی نه چندان دورِ دور، او هم نگاری بود ...{-35-}
♥هـــُدا♥
220px-Hoseynpanahi.jpg ♥هـــُدا♥
قبر مرا نیم متر کمتر
عمیق کنید تا پنجاه
سانت به خدا نزدیکتر باشم
بعد از مرگم انگشت های مرا به
رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید
به پزشک قانونی بگویید
روح مرا کالبدشکافی کند
من به آن مشکوکم
ورثه حق دارند با طلبکاران
من کتک کاری کنند
عبور هر گونه کابل برق ِتلفن ِ لوله آب یا گاز
از داخل گور اینجانب اکیداْ ممنوع است.
بر قبره من پنجره بگذارید
تا هنگام دلتنگی گورستان را تماشا کنم
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید
شاید آنجا هم نیاز باشد
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی
نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید:
این عاقبت کسی است که
ز گهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگد مال کنند
در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند
باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا
به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق
بدهید ثواب دارد
در مجلس عزای من گاز اشک آور پخش کنید
تا همه به گریه بیفتند
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم
حضور یابم قبلاْ پوزش می طلبم
به بهشت نمیروم اگر مادرم آنجا نباشد . . .
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
توجـــــه توجـــــه !
دختر خانوماااااااااااااااااااااااااااا واسه تست آقا پسراااااااااااااااااااااا
تو ماشین وقتی آقا پسر پشت فرمونه یدونه با تمام قدرت بزنید تو گوشش!
1.اگه هیچ عکس العملی نشون نداد تـــــــریاک کشیده
2.اگه زد زیره خنده عــــــــلف زده
3.اگه پرید بالا بــــــــنگ زده
4.اگه سکته کرد شیــــــــشه کشیده
5.اگه ازت لب گرفت کک زده
6.اگه فشه خار مادر داد مستـــــــه
7.اگه زد زیره گوشت دندونات ریخت تو دهنت یارو سالمه خیالت راحت...
... ادامه
رضا
رضا
شنگول و منگول و جرعه آب انگور
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ثل.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-130-}مو که کفاش نیم بدوزم تی کفشه عزب لاکوی مو که نجار نیم چا کونم تی تخته عزب لاکوی مو که خیاط نیم بودوزم تی رخته عزب لاکوی تی بلا می سر عزب لاکوی
... ادامه
نگار
نگار
بعضی ها پشت فرمون چنان با دقت، ظرافت و پشتکار عجیبی
با انگشت دماغشون رو حفاری می کنن
انگاری عسلویه ست الانه که نفت و گاز بزنه بیرون!!!
.{-91-}{-91-}{-105-}{-105-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
pashaei_www.pars2net.com.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
انگاری من زیادی ام
دیگه واسه تو عادی ام
دیگه منو دوست نداری
بگو واسه تو من چی ام

چرا فرق نداره
بود و نبود من برات
دیگه تمومه عشقمون
حرفی نمونده تو چشات

می خوام برم از پیش تو
ازم نمی خوای بمونم
دوستم نداری به خدا
دوستم نداری می دونم

چرا برات فرق نداره
بهم نمی گی که نرو
اونی که تنهات می ذاره
هنوز دوستت داره تو رو

انگاری از گذشته مون
از اون دل شکسته مون
چیزی یادت نمونده و
دلت می خواد بگی برو

دیگه بازی بسه
می رم بدونی عاشقم
دیگه تو راحتی گلم
تمومه من دارم می رم

می خوام برم از پیش تو
ازم نمی خوای بمونم
دوستم نداری به خدا
دوستم نداری می دونم

چرا برات فرق نداره
بهم نمی گی که نرو
اونی که تنهات می ذاره
هنوز دوستت داره تو رو

زیادی
[لینک]
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
prisonlove19 (6).jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وقتی رفتی همه دنیا رو سرم


انگاری خراب شد و دلم شکست


ساز من زانوی غم بغل گرفت


رفت و کز کرد گوشه ی اتاق نشست


هر وقت که بارون می زنه


تو رو کنارم می بینم


حس می کنم پیش منی


هنوزم عاشق ترینم...!
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/14 - 18:25 ·
8
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1359751506814139.png.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
به افتخار امید یه کف بزنین حالا{-37-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
زندگی بافتن یک قالیست نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی ,نقشه را اوست که تعیین کرده,تو در این بین فقط میبافی, نقشه را خوب ببین

نکند آخر کار قالی زندگی ات را نخرند
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/11 - 14:49 ·
4
Mostafa
Mostafa
یه روز یه پیرمردی کنار خیابون ایستاده بود
یه کاغذی به سینه اش بود که روش نوشته بود من نابینا هستم
کلاهی هم جلوش بود که 3سکه داخلش بود
روزنامه نگاری اون رو دید و کاغذ روی سینه اش را برداشت
روی کاغذ دیگری چیزی نوشت و به گردن پیرمرد انداخت
فردای اون روز کلاه پیرمرد جای سکه انداختن نداشت و از سکه پر شده بود
(روی کاغذ نوشته بود: امروز یک روز زیبای بهار است. ولی من آن را نمی بینم)
... ادامه
...
dastane-asheghane.jpg ...
داستان عاشقانه "گل سرخ" - www.RadsMs.com

” جان بلانکارد ” از روی نیمکت برخاست لباس ارتشی اش را مرتب کرد و به تماشای انبوه مردم که راه خود را از میان ایستگاه بزرگ مرکزی پیش می گرفتند مشغول شد . او به دنبال دختری می گشت که چهره او را هرگز ندیده بود اما قلبش را می شناخت دختری با یک گل سرخ . از سیزده ماه پیش دلبستگی‌اش به او آغاز شده بود. از یک کتابخانه مرکزی در فلوریدا, با برداشتن کتابی از قفسه ناگهان خود را شیفته و مسحور یافته بود, اما نه شیفته کلمات کتاب بلکه شیفته یادداشتهایی با مداد, که در حاشیه صفحات آن به چشم می‌خورد .دست خطی لطیف که بازتابی از ذهنی هوشیار و درون بین و باطنی ژرف داشت در صفحه اول ” جان” توانست نام صاحب کتاب را بیابد: “دوشیزه هالیس می نل” . با اندکی جست و جو و صرف وقت او توانست نشانی دوشیزه هالیس را پیدا کند.
” جان ” برای او نامه ای نوشت و ضمن معرفی خود از او درخواست کرد که به نامه نگاری با او بپردازد . روز بعد جان سوار کشتی شد تا برای خدمت در جنگ جهانی دوم عازم شود .در طول یکسال و یک ماه پس از آن , آن دو به تدریج با مکاتبه و نامه نگاری به شناخت یکدیگر پرداختند . ه
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/28 - 17:57 ·
7
رضا
رضا
امشب جز شبهای خوب بچه ها نیست .
شهرزاد
شهرزاد
"یکی از بستگان خدا"

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی...

پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد

تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو ... کمتر آزارش بدهد،

صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه... و به داخل

نگاه می کرد ...

در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ...

نداشته‌هایش رو از خدا طلب می‌کرد،انگاری با چشم‌هایش آرزو

می‌کرد.

خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و

نگاهی به پسرک که محو تماشا بود ، انداخت ...

و بعد رفت داخل فروشگاه ... چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت

کفش دردستانش بود ... بیرون آمد...

آهای، آقا پسر!

پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد ...

وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد . پسرک با چشم‌های خوشحالش

و با صدای لرزان پرسید: شما ... خدا هستید؟

نه ... پسرم، من ... تنها یکی از بندگان خدا هستم!

آهان، می‌دانستم که با خدا ... نسبتی دارید!!!
... ادامه
Majid
Avatar-41.jpg Majid
چه مرگمه

عزیزم دلخوریام زیاد شده انگاری فصل خزون برگمه
میخوام سفره ی دلم رو وا کنم به خدا این بارمیگم چه مرگمه
اگه هی بی خودی دعوا میکنم خوب می خوام بهم محبت بکنی
به خدا بعضی روزا فکر می کنم که داری منو تحمل می کنی
جلوی غریبه ها خیلی بده دستتو از توی دستام می کشی
خودمو گاهی به مردن می زنم تا شاید منت منو بکشی
آرزومه یه دفعه جایی میری بپرسی میشه برم یا که نرم
مطمئن باش که بهت میگم برو اما زودبرگردی دردت به سرم
وقتی می بینم باهام غریبه ای فکر رفتن هی میوفته تو سرم
اما چون طاقت رفتن ندارم میزنم به بی خیالی می گذرم
بی محلیات داره زجرم میده دیگه از این وضعیت خسته شدم
چرا هی دروغ می گم نمی دونم انگاری زیادی وابسته شدم
وقتی بی خودی میگم مریض شدم دوست دارم یه کمی دلواپس بشی
به خدا چیز زیادی نمی خوام چی می شه اگه یه کم عوض بشی
وقتی که سراغتو نمی گیرم چی می شه یه بار سراغم بگیری
واسه اینکه بهت محبت بکنم دور از جونت تو هم یک بار بمیری
... ادامه
رضا
رضا
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است/در بند سر زلف نگاری بوده‌ست

این دسته که بر گردن او می‌بینی/دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست



رباعی شماره ۱۵
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ