تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …
از این صدا متنفر بودم اما …
چشم هایم را میمالم …
new message …
تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی …
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !
هر وقت به دنبال کسی بودم که مرا از تنهایی در بیاورد مرا شکست و نتواستم مرحمی بر زخم خویش بیابم مگر تنهایی
بهترین همدم من تنهاییست زیرا وقتی همه مرا تنها می گذراند او با من می ماند