سلام آقا رضا باور کن دلم منم واسه برو بچ نمی دونم یه ذره شده بود. انشالله از این به بعد حتما جبران میکنم. راستی اگه فرصت کردی یه سر به وبم بزن. اینم نشونیش: erfanhossein.blogfa.com
دلی شکسته تر از نای نیلبک دارم/ یواش دست نزن،! شیشه ام... ترک دارم/چقدر وسوسه در چشم انتخاب من است/که حتی به صداقت آیینه نیز شک دارم/رفیق! بار غریبی بر دوش من است/ که احتیاج به یک دوست... یک کمک ...داروم/ من و تو هر دو غریبیم و آشنای سکوت/ خوشم که غمی با تو مشترک دارم.
آقا حسین سلام. دمت جیز نمیدونمو ترکوندی با پستات. صفحه اول که بازمیشه همه جاش حسین گلچهره ست!!!! (شوخی کردم، احسن بر شما که اینقدر فعالی. خودم و بقیه باید از شما یاد بگیریم...)
سلام خیلی قشنگ بود آفرین ........راستی خیلی فعالی ها تازه اومدی همه جاروهم زود پرکردی .........آفرین دست دست(شوخیدم)ناراحت نشو اما اینکه فعالی رو راست گفتم ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امام علی(ع) می فرمایند: ««من توکل علی العلم ضل ؛ و مَن تَوکَل عَلَی العَقل زلَ ؛ وَمَن تَوکَل عَلَی المالِ ذَلَ ؛ ومَن تَوکَل عَلَی اللهِ ظلَ»»..کسی که بر علم توکل کند گمراه شود و کسی که بر عقل توکل کند بلغزد و کسی که بر مال توکل کند خوار شود و آنکس که بر خدا توکل کند پاینده گردد. التماس 2A.
آبروی دینمان را چند می فروشیم؟ یکی از نیروهای فرهنگی بود. در یکی از مراکز اسلامی اروپا. عمرش را گذاشته بود روی این کار. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 سنت اضافه تر می دهد . می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه. توجیهی به دلم آمد که شاید خواسته کمتر با من حساب کند. اما این فقط توجیه بود. آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ... گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آوردو گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم . وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم .. ........
سلام برادر چه عجب کردی تشریف آوردی دلمون برات تنگ شده مومن این مدت نبودی فکر کردم با ما قهر کردی .
1390/09/30 - 00:55سلام آقا رضا باور کن دلم منم واسه برو بچ نمی دونم یه ذره شده بود. انشالله از این به بعد حتما جبران میکنم. راستی اگه فرصت کردی یه سر به وبم بزن. اینم نشونیش: erfanhossein.blogfa.com
1390/09/30 - 01:18چشم عزیزم در ضمن یه سایت جدید با امید راه انداختیم که میتونی آدرس وبت رو کوتاه کنی آدرسش هم اینه : www.jon.ir
1390/09/30 - 01:30