#خرسند شديم
باز آ كه برويد باز دل گل بهارش را بازا كه ببويد باز عشق جاودانش را
بازا كه بگويد باز دل درد نهانش را بازا كه بجويد باز دل جا و مكانش را
خرسند شديم از اين كه امروز رنگي دگر است نه رنگ ديروز
تا شب نشده رنگ دگر شو گفتند از اين نكته هزار نكته بياموز
فرياد زديم كه چرخ گردون ليلا تو نداده اي به مجنون
فرياد بر آمد آنكه خاموش كم داد اگر نگيرد افزون
خاموش شديم و در خموشي رفتيم سراغ مي فروشي
فرياد زديم دواي ما كو گويند دواست باده نوشي
هشيار نشد مگر كه مدهوش اين بار گران بگيرم از دوش
آرام كنار گوش ما گفت اين بار گران تو مفت مفروش
از خود به كجا شوي تو پنهان از خود به كجا شوي گريزان
سخت آمده است مبخش آسان
هشيار شديم از اين كه هستيم رفتيم و در ميكده بستيم
با خود به سخن چنين نشستيم ما باده نخورده ايم و مستيم
مسجد سر راه از آن گذشتيم بر روي درش چنين نوشتيم
در ميكده هم خداي بيني با مرد خدا اگر نشيني
... ادامه
سلام شقايق خوبي
1392/10/25 - 21:11ممنون حامد تو خ.بی؟
1392/10/25 - 21:56من اصا خوب نيسم
1392/10/26 - 00:00چرا حامد؟
1392/10/26 - 00:02چي بگم شقايق نميخواسم ديگهنتم بيام اينقد حالوروزم بدبود فقط دلم ميخواد دادبزنم خدددددددددددددددا چرا بامن اخه
1392/10/26 - 00:17ایشالا که چیزی نشده ولی هر اتفاقی افتاده حل بشه حامد
1392/10/26 - 00:19فك ننكم خودم ديگه دارم حل ميشم
1392/10/26 - 00:45