یافتن پست: #آبرو

مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
بچه ها این کدوم ورزشکار بوده ک به جرم آزار ی دختر تو ایران حکم تبعید گرفته و الانم تو المپیک مدال نیاورده و باید بعد تز برگشتن بره تبعید! ؟؟؟
... ادامه
رضا
رضا
آقایون و خانمهای بد سلیقه مسئول در کمیته ملی المپیک تا چهار سال فرصت هست برای طراحی لباس زیبا و آبرومند برای کاروان ایران .
دیدگاه · 1395/05/2 - 23:58 ·
5
bamdad
bamdad
در راهرو بیمارستان چند کشور جهان جملات زیبایی به چشم
میخورد

۱.آمریکا؛ بهتر از گذشته باز خواهی گشت

۲.هلند؛ با نیروی علم
به جنگ درد آمدیم٬ پس نگران نباش هموطن

۳.انگلیس؛ شغل ما آبروی ماست و هدف ما درمان توست

۴.ایران؛ هر گونه توهین به کادر بیمارستان٬ هشتاد ضربه شلاق و سه سال زندان مجازات دارد به همراه جریمه نقدی!!!

{-11-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
نگارم .... دلم خواست که نازت بِخرَم، حرفی هست؟! تا شوی رونقِ شام وُ سَحرَم، حرفی هست؟! نذرِ دل بود غرورم کفِ پایت اُفتد پرده‌یِ صبر به پیشت بِدَرَم، حرفی هست؟! از بخارایِ دلم سینه ‌کِشان می‌آیم بر سمرقندِ لبت، جان سِپُرَم، حرفی هست؟! من دلم‌خواست تو را مجنون وُفرهاد سازم خود که لیلی ‌تر وُ شیرین ترم، حرفی هست؟! آنچنان در بغلت محو شَوم، گُم گردم تا نیابد کسی از من اثرم، حرفی هست؟! من دلم‌خواست که عاشق بِشوم، دَندَم نرم! آبرو از دلِ شیدا بِبرَم، حرفی هست؟!
... ادامه
6 دیدگاه · 1394/07/28 - 23:25 توسط Mobile ·
5
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
يك ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺤﻘﻖ يك ﺳﺮﯼ ﻻﺷﻪ ﻣﺮﻍ ﺭﻭ ﺩﺍﺧﻞ يك ﺗﻮﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﯼ ۱۰-۲۰ ﻣﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺣﻔﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ يه ﺭﻭﺑﺎهی اومد ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ يه ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﻻﺷﻪ ﻯ ﻣﺮغ ها ﺭﻭ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ..! ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﺗﯿﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﻻﻥ مى رود ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻯ ﮔﻠﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺭﻭ مى آورد؛ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ يك ﺭوﺑﺎﺕ ﺟﺮﺛﻘﯿﻞ ﺗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺍﻭﺭﺩﻥ ﺗﻮ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﻭ مخفى اش ﮐﺮﺩند ﻭ ﺑﺎ يك ﻣﺎﯾﻌﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺍﺛﺮ ﺑﻮ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ، ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻧﺪ. * ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ همان ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻭ ۷-۸ ﺗﺎ ﺭﻭﺑﺎﻩ ديگه آمدن ﺳﺮ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺍﻭﻝ ﻭ ﻫﺮﭼﯽ ﮔﺸﺘﻨﺪ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩند ﻫﺮ ﭼﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﺑﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ آن ۷-۸ ﺗﺎ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺸﺘﻦ ﮐﺮﺩ. ﺟﺎﻟﺒﯿﺶ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻭﺭ مى شدند ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿد!؟ محققين ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺳﯿﻢ ﮐﻤﯽ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻣﺮغ ها ﺭﻭ ﺩﻳﺪ. ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﺑﺎﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮغ ها ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻧﺪاﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ. * ﺍﯾﻦ ﺗﯿﻢ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ آمدن ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ هماﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺳﻮﻡ ﺑﺮﺩﻧﺪ و بوى مرغها را با اسپرى پاك كردند. ﺭﻭﺑﺎﻫﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ دوباره ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻫﺮﭼﯽ ﮔﻮﺩﺍﻟﻬﺎ ﺭا ﮔﺸﺘﻦ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﺭﻭ نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺟﺴﺖ ﻭ ﺟﻮ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ماﻧﺪ، يك ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﭼﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺮﺩﻩ ...!!!! ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻻﺷﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﮐﺰ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮑﯽ ﺑﺮﺩند ﻭ ﮐﻠﯽ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﻗﯿﻘﺎً ﻋﮑﺴﻬﺎ ﻭ آﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ نشاﻥ مى دهد ﺍﯾﻦ ﺣﯿﻮاﻥ ﺑﺮﺍﺛﺮ ﯾﮏ ﺷﻮﮎ ﻋﺼﺒﯽ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩ. ﻭ…. * ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻣﮑﺮ ﻭ ﺣﯿﻠﻪ ﮔﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻫﺴﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ مى كند ﺻﺪﺍﻗﺘﺶ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯿﺰند ﻭ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ. ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ. ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻌﻀﯽ از ادمها ﻫﺴﺘﻨﺪ كه ﻣﯿﺎيند ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻪ ﺯباﻥ مى آورند ﺑﻌﺪ ﺟﺎلب اينكه ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﻭغ هاﺷﻮﻥ آﺷﮑﺎﺭ مى شود ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮوند ﻭ ﺍﺻﻼً ﻭ ﺍﺑﺪﺍً ﻫﻢ ﺧﻢ ﺑﻪ آﺑﺮﻭ نمى آورند ﻭ ﺍﺳﻔﻨﺎﮐﺘﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﭼﻘﺪﺭ زشت است ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺍﺯﺵ ﺩﺭ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﭘﯿﺸﯽ ﺑﮕﯿﺮند. * ﭼﻘﺪﺭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ گرچه ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺮﺣﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ.
... ادامه
1 دیدگاه · 1394/07/19 - 23:11 توسط Mobile ·
7
مرجان بانو :)
images مرجان بانو :)
Mohammad {-233-}{-233-} تولدت مبارک{-21-}{-21-} البته من زودتر تبریک گفته بودمااااااا نمیدونم یهویی بسته شد {-220-}{-220-} ایشالا سالهای سال در کنار خونواده محترمت زندگی کنی و شاد و سلامت باشی.... {-241-}تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک {-221-}{-221-} اشک شادی شمع و نگاه کن که واست میچیکه چیکه چیکه... کام همه رو بیا شیرین کن بیا کیک و ببر تیکه تیکه... (توضیح :کیک اورجیناله و پلاستیکی نیست{-217-}
bamdad
bamdad
ما گشته‌ایم، نیست، تو هم جستجو نکن

آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن

دیگر سراغ خاطره‌های مرا مگیر

خاکسترِ گداخته را زیر و رو مکن

در چشم دیگران منشین در کنار من

ما را در این مقایسه بی آبرو مکن

راز من است غنچه‌ی لب‌های سرخ تو

راز مرا برای کسی بازگو مکن

دیدار ما تصور یک بی‌نهایت است

با یکدگر دو آینه را رو برو مکن

{-35-}
zoolal
zoolal
پروردگارم!
قاضی تویی
کمک کن هیچوقت قضاوت نکنیم ...

خوب یاد گرفته ایم برانداز کردن همدیگر را!
یک خط کش این دستمان !
یک ترازو آن دستمان !
اندازه می گیریم و وزن می کنیم
آدم ها را
رفتارشان را
انتخاب هایشان را
تصمیم هایشان را
حتی قضا و قدرشان را !!

به رفیقمان یک تکه سنگینی می اندازیم،
بعد می گوییم
خیر و صلاحت را می خواهم !
غافل از اینکه چه برسر او می آوریم !

در جمع ، هرکس را یک جور مورد بررسی قرار می دهیم
آن یکی را به ازدواج نکرده اش
این یکی را به نوع رابطه اش
آن دیگری را...

یکی هم نیست گوشمان را بگیرد که :
چندبار به جای او بوده ای
که حالا اینطور راحت نظر می دهی

حواسمان نیست که چه راحت
با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم
چندنفر را به جان هم می اندازیم
چه سرخوردگی یا دلخوری بجای میگذاریم
چقدر زخم میزنیم...
حواسمان نیست آبروی مومن از کعبه حرمتش بیشتر است

حواسمان نیست که ما می گوییم و رها میکنیم و رد می شویم
اما یکی ممکن است گیر کند
بین کلمه های ما
بین قضاوت های ما
بین برداشت های ما
دلی که می شکنیم ارزان نيست ..
... ادامه
دیدگاه · 1394/04/13 - 19:49 ·
3
رضا
رضا
یه پرنده هست صداش از بیرون میاد صداش قشنگه رو ریتم میخونه .
bamdad
bamdad
سقف خانه ي ما سوراخ است،،

ولي در عوض مناره هاي مسجدِ خالي سر به فلک کشیده است..،،



همسایه مان هر ساله مکه میرود،،

میگوید خدا طلبیده



خدایا،،،

خسته نمیشوي از قیافه تکراریَش؟؟

دوستانت چه قیافه هاي خاصي دارند ...،،

ریش،،

تسبیح،،

سجاده،،

با اسمت چه احترامي دارند . . .

اگـــــر دوست بی ریش و تسبیح قبول میکني،،

ما هم هستیم . . .



اینجا میگویند برو دعایت را به فلاني بگو،،،

پیش خدا آبرو دارد، شاید دعایت پذیرفته شود . . .

خدایا نگو که پارتي بازي به عرش هم رسیده



من به این جماعت دیوانه کـافر شده ام



فقط تورا میشناسم و بس . . .


... حسین پناهی ...

{-60-}
دیدگاه · 1393/12/11 - 21:14 ·
1
bamdad
images (4).jpg bamdad
...
bamdad
bamdad
این چینیا واقعا زبون همدیگرو میفهمن یا جلو بقیه آبرو داری میکنن؟!

{-28-}
bamdad
bamdad
متین (میراثدار مجنون)
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺸﮑﻨﻪ ...! ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﺴﺒﯽ ﻧﻤﺸﯿﻪ ﺩﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ ...

*ﻣﺜﻞ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ*

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﯾﺰﻩ ... ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺟﻤﺶ ﮐﺮﺩ ...

*ﻣﺜﻞ ﺁﺑﺮﻭ*

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺭﯼ ... ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ...

* ﻣﺜل ﻣﺎﻝ ﺑﭽﻪ یتیم*

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺪﺭﺷﻮ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ..

♡♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ ...

♡♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ پﻮﻟﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺧﺮﯾﺪ ...

♡♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ..

♡ دوست ﻭﺍﻗﻌﯽ
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻢ


♡چاپلﻮﺱ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ ...

♡♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻭﻧﻪ ...

♡ تاوان♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻠﺨﻪ ...

♡♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ...

♡♡


♡♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﻪ ...

♡♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﻩ ...♡♡

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮔﻔﺖ ....

♡ .......♡

یه کسی همیشه هوامون روداره .......

مثل خدا...

{-15-}
bamdad
tanz-talkh.jpg bamdad
جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید:استخدام دارید؟
یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت دیپلم!
یارو گفت یه کاری برات دارم،
حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.
یارو گفت :
ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون
تو قفس تا میمون برامون بیاد!
چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود،
پسره توی قفس پشتک وارو میزد
از میله ها بالا پائین میرفت.
جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره!
داد زد کمکککککککک
شیره افتاد روش دستشو گذاشت رو دهنش گفت،
آبرو ریزی نکن من لیسانس دارم..!

{-91-}
bamdad
bamdad
از یارو میپرسن : تو از زنت میترسی؟
میگه :چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم . . . اتو کردم
غذامو پختم . . . ظرفامو شستم . . . شیشه هارو تمیز کردم زیر بچه رو هم عوض کردم!
اونی که کاراش مونده باید بترسه . . . !!!

{-7-}

رونوشت برای Mohammad
{-1-}{-1-}
رضا
رضا
یادم باشه از این به بعد اگر محمد و مرجان آنلاین بودن من آنلاین نشم چون اجازه نمیدن جواب نظرات قبلی رو بدم در جا جواب میدن همه چیز قاطی میشه {-2-}
Mohammad
">مرجان بانو :)
حامد دراگون
حامد دراگون
اگر آرمین زارعی مجوز بگیره !!
چه چادر خوش رنگی، چه مقننعه ای داری...
چه خواستگار خوبی چه آرامشی داری
وقتی برادر آرمینی نیست که به تو فکر کنه
روزی 3 بار زنگ بزنه تو رو واسه نماز بیدارت بکنه
راستی شنیدم دیگه از ما خسته شدی
به خواستگار دیگه ای بله دادی
به شوهر جدیدت مبارک باشه
اصلا مگه میشه اعتقادات شما بد باشه
میگن نمازت قضا نمیشه خب خدا رو شکر
یکیم پیدا شد و دل شما رو برد
منم که واسه ازدواج با تو نا امیدم
تا جایی که یادمه هی نذری واست میپزیدم
بزار حالا که داری ازدواج میکنی راحت
بی لیاقت گفتی تا مکه و مدینه باهاتم ولی دیدی طاقت
نیاوردی و یکی دیگر و جای من آوردی
و خیلی راحت توی مسجد آبروی منو بردی...
یه روزی فقط ازدواج دایم با تو بود تو مغزم
ولی حالا دیگه تموم شد به قران قسم
همرو صیغه میکردمو پا شدی رو دستم
خدایی آیت الکرسی میخوندی تو اصلا؟!
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/8 - 17:07 در دوستها ·
4
مرجان بانو :)
lion2.jpg مرجان بانو :)
آبروی هرچی شیر هس رو برد!{-15-}
bamdad
bamdad
باید از خاطرات ترسید مبادا باور زندگی را فلج کنند...


که وقتی خاطرات بی حیا شوند


دلتنگی، بزرگ تر از رسالت گریه می شود


دیگر فرقی نمی کند به شک دیوار تکیه دهی


یا پشت آبروی خیابان پناه بگیری...


این خاطرات، تمام نمی شوند که دوباره شروع... نــ / ـشوند..


می دانی..


مادامی که هرکس درون خودش خیابانی برای قدم زدن داشته باشد


بی اختیار در آن زمین گیر می شود...

:(
bamdad
bamdad
آهو خیلی خوشگل بود. یک روز پری سراغش آمد و بهش گفت: آهوجون! دوست داری

شوهرت چه جور موجودی باشد؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش. پری آرزوی آهو را برآورده کرد و
آهو با یک الاغ ازدواج کرد. شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم
جنگل رفتند.
حاکم پرسید: علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم، این خیلی خره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمی شه، تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته، همه میگن شوهرم حماله.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم، خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خرد کرده، هرچی ازش می پرسم، مثل خر بهم نگاه می
کنه. حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیزی میگم، صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه
. حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمیاد، همش میگه: لاغر مردنی، تو مثل مانکن می مونی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو میکنی؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چیکارش میشه کرد؟ تقصیر خودته که با
یه خر ازدواج کردی...!


لطفا سوء برداشت نشود
{-84-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
وصیت می‌کنم بعد از مرگم ....



... از بوی گلاب بدم می آید، همون آب معدنی کفایت می کند، نگید این رانی هلو دوست داشت،
سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا،نوچ میشه !

آقایون فامیل، به خاطر من سه متر ریش نذارید!

خانم های فامیل، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید،
باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد! مردم، گناه که نکردم!

توی درایو E عکس دارم، خوراک اعلامیه، عکس پرسنلی نذاریداا، اونا جلب ترحم نمی کنه!

بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر!
یا با چکش خردش کنید! یه کاری کنید درایو D بیشتر بترکه!
فلش قرمزرو که پشت کتابام قایم کردمم را هم حتما بسوزونید
اصلا هم نیاز نیست توشو نگاه کنید که چیه من اندک آبرویی داشتم در این خانواده!!!!!
حواستون باشه ....

روی خرما ها پودر نارگیل نریزید، هم شکلش خز میشه، هم بدمزه میشه!
همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده!

شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمیره!
از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !!

پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه؟ ترافیکه!

فیس بوکم رو بلاک نکنید، گاهی باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه!

حتی اونائی که مثل نامه ی یک طرفه فقط براشون ایمیل میفرستادم ...
گاها برام ایمیلی بجای فاتحه بفرستید و یادم کنید

روحم شاد و یادم گرامی باد !

مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ليستي از امکانات تفريحي پايتخت کشور :
1- ديسکو ( نداريم)
2- کازينو ( نداريم)
3- بار( خاک بر دهانمون)
4- شهربازي ارم با 6 وسيله بازي (2تاش خرابه)
5- سينما (فقط قلاده هاي طلا و اخراجي هاي 37)
6- تعداد زيادي پارک شهري با پوشش گياهي حداقلي و حضور سبز نيروي عزيز انتظامي که حال و هواي خاصي را به فضا منتقل مي کنند.
7- بولينگ 2عدد در کل کشور (عبدو و سرزمين عجايب) فقط مخصوص آقايان
8- کنسرت به قيمت پول خون انسان(که بر اساس ايين نامه ارشاد خواننده فقط حق دارد يک آهنگ عاشقانه بخونه،يکي دوتا خوند تا الان کسي ازش خبر نداره!)
9- دهکده آبي پارس (به قيمت پول خون آدمي)
10- پارک آبي آزادگان با روزانه 17 کشته و زخمي
11 - تله کابين و اسکي (که فقط در کل استان تهران 12 نفر استطاعت مالي استفاده از آنها را دارند.)
و آخرين و مهمترين تفريح،ديدن خانه و ماشين افراد ثروتمند (همون 12 نفري که ميرن اسکي) و فحش دادن به آنها .
ما و این همه خوشبختی محاله ..
{-7-}
عسل
عسل
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
دیدگاه · 1393/08/9 - 22:19 ·
8
sam
sam
سرد بود ...
زمستونی که اون شب برامون قدر هزار شب گذشت
2 تا خورده بودیم و چند تام نخوردیم ...
حقیقتش ته دل خوش بین ترین هوادارم با اخراج اولادی یه حسی بود ...
خدایا
آبرومون رو حفظ کن ...
بغض ...
آخ آخ بغض داشت خفمون میکرد...
غلام تعویض شد ...
ای بابا این کـــــــــــــــیه اوردی تو ...
زد
ایمون زد
بغض بیشتر شد ... مثه بچه یی که گم شده باشه
ایمون دومی رو زد
اقا بغض داشت میترکید ...
وای
اوت دستی
افندی اشاره کرد رو به جلو
50 هزارتا سیخ واستاده بودن ما خوشحال بودیم با همین بازی باخت رو مساو کرده اشک هااا میخواسیم در بیاریم تو کوچه بازار
توپ رفت گوشه زمین همه گفتیم خوبه وقتو بکشید
حسین بادامکی چرخید فرستاد رو دروازه ایمون گرفت چرخید

دیگــــــــــــــــــــــــــه یادم نمیاد ....
... ادامه
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ