من چه در وهم وجودم ، چه عدم ، دل تنگ ام
از عدم تا به وجود آمده ام ، دل تنگ ام
روح از افلاک و تن از خاک ، در این ساغر پاک
از درآمیختن شادی و غم دل تنگ ام...
خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت
من هنوز از سفر باغ اِرم دل تنگ ام
ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!
به گناهان نبخشوده قسم ، دل تنگ ام
باز با خوف و رجا سوی تو می آیم من
دو قدم دلهره دارم ، دو قدم دل تنگ ام...
نشد از یاد برم خاطره ی دوری را
باز هم گرچه رسیدیم به هم دل تنگ
#فاضل_نظری
اونوقت تو کشور ما فلک و الافلاک رو دارن از بین می برن هیشکی هم مرمت نمی کنه
1394/12/18 - 09:11همینطور قلعه الموت رو
اونم ک وضعیت شمال مون هست تو این عکس ی دونه آشغال نمی بینی اونوقت مردم تو شمال از هر شهری میان هر آشغالی می خوان هر جای ک دوس دارن می ریزن
نادانی و بی فرهنگی معضل ایران شده