گمان ما این است که شهدا رفته اند و ما مانده ایم حال آنکه شهدا مانده اند و گذر زمان مارا با خود برده است(شهید آوینی)
1392/03/27 - 01:02آزاده اخلاقی متولد سال ۱۳۵۷ است که در استرالیا عکاسی خوانده و این سومین نمایشگاه انفرادیاش بود. در توضیحی که بر این مجموعه نوشته آمده است: «آیا لحظهی حال میتواند به چنان التهابی دچار شود که سیر خطی زمان را در هم شکند، گذشته را به حال بیاورد و ساکنان لحظهی حال را به گذشته پرتاب کند؟ آیا ممکن است در لحظهای از تاریخ چنان گشایشی رخ دهد که آن اشباح را که در راه آرمانی مشابه تلاش کردند و به مرگی هولناک از دست رفتند، دوشادوش خود در خیابان ببینیم؟ آیا انسان لحظهی حال، انسان زنده، میتواند اشباح قهرمانهایش را از زیر آوار مهیب تاریخ بیرون کشد و به اکنونش احضار کند و از پشتیبانیشان بهره برد؟»
در این مجموعه به مرگِ این افراد پرداخته شده است: «جهانگیرخان صوراسرافیل و نصرالله ملکالمتکلمین (۳ تیر ۱۲۸۷)»، «کلنل محمدتقیخان پسیان (۱۵ مهر ۱۳۰۰)»، «میرزاده عشقی (۱۲ تیر ۱۳۰۳)»، «محمد فرخییزدی (۲۵ مهر ۱۳۱۸)»، «تقی ارانی (۱۴ بهمن ۱۳۱۸)، «آذر شریعترضوی، مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی (۱۶ آذر ۱۳۳۲)»، «فروغ فرخزاد (۲۴ بهمن ۱۳۴۵)»، «محمد مصدق (۱۴ اسفند ۱۳۴۵)»، «غلامرضا تختی (۱۷ دی ۱۳۴۶)»، «صمد بهرنگی (۱۲ شهریور ۱۳۴۷)»، «حمید اشرف (۸ تیر ۱۳۵۵)»، «علی شریعتی (۲۹ خرداد ۱۳۵۶)»، «محمود طالقانی (۱۹ شهریور ۱۳۵۸)»، «مهدی باکری (۲۵ بهمن ۱۳۶۳)»، «سهراب شهیدثالث (۱۰ تیر ۱۳۷۷)».
از آنجایی که “به روایت یک شاهد عینی” به مقوله بازسازی صحنههای مرگهای روی داده میپردازد و در این گونه آثار عنصر واقعیت از ارکان اصلی میباشد، لذا هنرمند با استفاده از هنر معماری مکانی سعی در خلق صحنههایی مستند و قابل پذیرش از حادثه و سپس عکاسی از ٓانها نموده است. صحنههایی که با استفاده اصول معماری مکانی و چینش عناصر حاضر در صحنه مخاطب را در بطن حادثه قرار میدهند، به گونهای که این صحنه را وی از نزدیک دیده و لمس کرده است. انتخاب مکان، مشخصات ظاهری و فیزکی مکان وقوع حادثه، شیوه چینش حاضرین در محل به هنگام وقوع حادثه همگی به نگاه هنرمند از نوع معماری حادثه وابسته است. به عنوان مثال در یکی از آثار این نمایشگاه که در ادامه در مورد تعدادی از آنها اطالعاتی ارئه خواهد شد، در اثری با عنوان “قتل میرزاده عشقی”، با توجه به مستندات موجود این حادثه در حیاط منزل ایشان اتفاق افتاده است. هنرمند با توجه به بهرهگیری از اصول طراحی صحنه و چینش عناصر صحنه در سایه هنر معماری به بازسازی این صحنه به گونهای منطبق بر واقعیت مبادرت ورزیده است. این امر در سایر آثار این نمایشگاه نیز به خوبی قابل روئیت میباشد، که این امر بیانگر نقش اصول معماری مکانی در باورپذیری و تأثیرگذاری هر چه بیشتر آثار است.
از منظر هنر و تکنیک عکاسی در آثار این نمایشگاه هنرمند با استفاده از تکنیک فیلمبرداری از صحنه و سپس عکاسی از آنها عنصر حرکت را به خوبی به مخاطب خود القا میکند. به عنوان مثال در صحنه “تشییع پیکر کلنل محمد تقی خان پسیان” به سبب بهرهگیری از این تکنیک این احساس به خوبی به مخاطب منتقل میشود، گویی وی یکی از افراد حاضر در صحنه بوده است. شایان ذکر است چاپ آثار در قطعات بسیار بزرگ تأثیر شگرفی در ارتباط مخاطب با اثر دارد که نشان دهنده نکته سنجی و دید ظریف هنرمند میباشد. حضور خود هنرمند در اثنای کلیه آثار با توجه به اظهارات خود هنرمند به سبب بیان نوع نگاه خاص وی به حادثه روی داده و به نوعی امضای اثر توسط نامبرده میباشد، که در آثار اکثر عکاسان مطرح و صاحب سبک ایران و جهان قابل مشاهده است.
در پایان لازم به ذکر است بنا بر اظهار خود هنرمند در این نمایشگاه تنها صحنه مرگ انسانهایی به تصویر کشیده شده است که از صحنه مرگ آنها هیچ گونه تصویری وجود ندارد. در ذیل تعدادی از آثار این نمایشگاه آورده شده است. کلیّه حقوق مادی و معنوی عکسها متعلق به آزاده اخلاقی میباشد.
ای کاش حاج همت بودی امروز؛نزدیک انتخابات است
ای کاش بودی تا برایت ستاد میزدیم؛رنگ خاکی را دست بند و شال گردن میکردیم می انداختیم روی دوشت
با یک چفیه و عکس انتخاباتی میشدی کاندیدای اصلح
شورای نگهبان تو را ندیده تایید میکرد؛کسی را که خدا تایید کرده مگر میشود بنده اش قبول نداشته باشد؟
بیا و احساس وظیفه کن،تو هم مثل خیلی ها شعر و شعار تعریف کن
از خاطرات جنگ بگو؛از هم رزم هایت بگو؛فخر بفروش که در فلان عملیات بودی و فلان فرماندهی برای تو بود!
بگو فلان درصد جانبازی داری و ترکش های بدنت چه وفا دارند....
میدانم از این حرف ها بلد نیستی؛تو صاف و خاکی هستی؛مثل لباست...
چفیه اگر می اندازی برای خداست نه خلق او،برای ریا و ریاست نیست...
بیا و کاندیدا شو؛این انتخابات احساس وظیفه کن؛بیا و بگو یک روز جنگ شد و مرد میدان شدی؛بیا بگو امروز اگر بودی باز چفیه می انداختی و میامدی...
بیا بگو برای تو فرقی بین صندوق مهمات و صندوق رای نیست،هرجا حرف امام باشد تو آنجایی
بیا بگو این روزها صدای خمپاره ها بیشتر شده است؛بگو خون به دل امام میکنند؛بد تر از جام زهر میدهند این نانجیب ها....
بیا بگو حاج همت،پشت بیسیم صدایت ضعیف است...
بیا بگو اگر بودی تاریخ جنگ را برای خودت نمینوشتی؛بیا بگو تا حرف در دهانت نگذاشته اند
بیا بگو که اینجا خیلی ها از ترکش های نخورده ناله میکنند؛بیا بگو میزان اعمال را با کارت و گزارش مینویسند
بیا و بگو که بسیجی میدان را خالی نمیکند؛بیا بگو حرف امام نباید زمین بماند!
امروز اگر اینجا بودی؛به همرزم هایت رای میدادی؛به پلاک های گمنام رای میدادی؛به بسیجی های گمنام رای میدادی؛بگو اگر اینجا بودی به شهادت رای میدادی؛به شهید خرازی ها ؛به باکری ها؛به زین الدین ها؛به کاظمی ها
اصلا به امثال خودت رای میدادی...
تو مگر چه کم از کاندیدا های دیگر داری؟!
ریاست جمهور؛مرد میخواهد،نه ادعا،درد میخواهد؛نه دلیل؛
ترکش های تو،برای تایید شدنت کافی است...
نیاز به بنیاد شهید ندارد
کارت فعال هم نمیخواهد
شورای نگهبان هم تو را تایید نکند؛نزد خدا تایید شده ای...
امروز اگر بودی؛انقلاب و میدانش تنها نمیشدند...
خیابان های تهران را بوی عطر لباست پر میکرد؛
بیا همت؛همتی کن...
به امثال تو نیاز دارد این انقلاب
اینجا مرد میخواهد؛یکی مثل تو...
بیا حاج همت
تو هم مثل خیلی ها احساس وظیفه کن...
جناب باکری همشهری ما بود
1393/01/24 - 00:10زنده باد نامشان سر داران عشقو وفا و ایستادگی
1393/01/24 - 12:47جان دادن برای وطن نه خالکوبی کرده باشن روتنشون