یافتن پست: #بيايي

رضا
18.jpg رضا
صوفياجون
10312635_1423031661292041_5663590310562923894_n.jpg صوفياجون
...
تغییر نام عمدی شهرهای گیلان از زبان گیلکی به فارسی

وقتی یک محقق چنین تصور کند که مردم منطقه، «صومعه» را لهجه‌دار و به غلط «صوما» می‌خوانند، باید هم سوماسرا (sumäsarä) را صومعه‌سرا!!! ثبت کند و ما هرچه فکر کنیم ربط بین صومعه و سوماسرا را نیابیم.
و به همین خاطر است که هرگز نفهمیدیم که چرا کوجه‌اسبان (kujesbän) را اصفهان کوچک! یا همان کوچصفهان ثبت کرده‌اند. وقتی دلیل این اشتباه‌ها را نفهمیدیم دست به داستان‌سرایی و خلق وجه‌تسمیه‌های مسخره می‌زنیم.
لونَیْ (lonay) هم شد لونَک (لابد بر وزن پونک!) و لاجُؤن (läjon) هم تبدیل به لاهیجان شد و یا نام پولُرود (Pulorud) در روی نقشه‌ها، تبدیل به پُل‌رود (رودی با یک پل!) می‌شود و هیچ‌کس نیست که بگوید: پل که واژه‌ای فارسی است و در گیلکی، پل را پورد می‌گویند.

از این میان، دوست دارم وجه‌تسمیه واقعی سه اسم‌مکان را که به اشتباه ثبت شده‌اند نقل کنم:
اَته‌کو (ate-ku)، یعنی همان کوه معروف در جنوب لنگرود که امروزه همه به جز مردم محلی آن را «عطاکوه» می‌نامند. اته‌کو یعنی کوه رو به آفتاب. اَته از اَفتُؤ (aftow) یا آفتُؤ گرفته شده است و هیچ ربطی به نام آقایی به نام عطا ندارد!!! این قضیه در فرهنگ گیل و دیلم پاینده لنگرودی و نیز فرهنگ مرعشی به صراحت عنوان شده است.

منطقه‌ای که امروزه به آن جواهردشت گفته می‌شود، آن‌طور که از اهالی محلی آن شنیده‌ام جؤردشت (جؤر به معنای بالا) نام دارد. گرچه امروزه مردم محلی نیز جواهردشت بودن جؤردشت را کم‌کم باور کرده‌اند!

و دیگری، دیله‌مؤن (dilamon)، همان منطقه باستانی است که دیلمان (deylamän) ثبت شده است. دیل (dil) یعنی محوطه محصور. مانند گؤدیل (gow dil) به معنی جای محصور برای نگهداری گاو. دیل در برابر سرا (sarä) یا سارا (särä) به معنی جای باز و بدون دیوار است. جانِ دیل (jäne dil) هم معنی درون ِ جان و خیلی عزیز را می‌دهد.
مؤن(mon) نیز پسوند مکان بوده و بر استقرار و ماندن و سکون در برابر حرکت دلالت می‌کند. (در فارسی خانمان، گفتمان و…)
بر همین اساس؛ لوله‌مؤن یا لوله‌مان(lulamän) : نیستان. شلمؤن(shalmon) : جایی که شله (نوعی پیله ابریشم) وجود دارد. آله‌مان(älamän) : جایی که آل (نوعی پرنده) ساکن است.

منبع :"سایت ورگ"
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلام
sam
sam
به سلامتي كيسه و هواداراش
چون 6 تايي شدن 4 تايي شدن ، دسته سه رفتن، سيزدهم شدن تو ليگ، ده ديقه ده نفره سه تا خوردن و...
ولي بس كه پررو اند بازم ميگن ما سر تريم والا واسه ما هم انقد مشكل پيش ميومد مي افتاديم تو فاز توهم
پس استقلالي بودن جرم نيست بيماري است بياييد با آنان مهربان باشيم
... ادامه
zoha
zoha
لازم است گاهی ....
لازم است گاهي از خانه بيرون بيايي و خوب فکر کني ببيني باز هم مي‌خواهي به آن خانه برگردي يا نه؟!
لازم است گاهي از مسجد ، کليسا و ... بيرون بيايي و ببيني پشت سر اعتقادت چه ميبيني ترس يا حقيقت؟!
لازم است گاهي از ساختمان اداره بيرون بيايي ، فکر کني که چه‌قدر شبيه آرزوهاي نوجوانيت است ؟
لازم است گاهي درختي ، گلي را آب بدهي ، حيواني را نوازش کني ، غذا بدهي ببيني هنوز از طبيعت چيزي در وجودت هست يا نه ؟!
لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان را بی‌خیال شوی،با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینیزندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه؟
لازم است گاهي بخشي از حقوقت را بدهي به يک انسان محتاج ، تا ببيني در تقسيم عشق در نهايت تو برنده اي يا بازنده ؟!
لازم است گاهي انسان باشي ببيني ..............
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/1 - 17:15 در Lawless ·
7
hastii
hastii
اينجــا صـداي پـا زيــاد مي شنــوم...!

امــا هيچکــدام تــو نيستــي ...!

دلــــــم ؛ خـوش کرده خــودش را بــه ايـن فکــر

که شايــد ؛ پابرهنه بيايي ...
... ادامه
bamdad
bamdad
بياييد تا هستيم همديگر را لمس كنيم ...
سنگ قبر احساس ندارد.
دیدگاه · 1392/10/13 - 18:38 ·
8
bamdad
bamdad
اينجــا صـداي پـا زيــاد مي شنــوم...!


امــا هيچکــدام تــو نيستــي ...!


دلــــــم ؛ خـوش کرده خــودش را بــه ايـن فکــر


که شايــد ؛ پابرهنه بيايي ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/16 - 22:20 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
5071cdf97523749b0c219e01d2ed3f4e.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
تو را آرزو نخواهم کرد...
هيچ وقت !!
تو را لحظه اي خواهم پذيرفت...
که خودت بيايي...
با دل خودت...
نه با آرزوي من
دیدگاه · 1392/05/15 - 12:50 ·
3
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
دو پا دارم دو پا ديگه عاشقمو فراري ، فراري
بگو که تا اخرشم هواي عشق داري
وقته فراره وقتشه در بريم
بيايين از اين جا همه زودتر بريم
يه قلب ديوونه دارم
توپ توپ
ميتپه از عشق چشمات
تاپ توپ
عاشقمو هيچكي سرش نميشه
بزن بريم دوست دارم هميشه
فراريم فراري
از همه کس فراري
از همه جا فراري
فراريم فراري
فراريم فراري
فراري فراري
فراري
(yeaaah)
اينجا بگير بگيره
فراري گوشه گيره
دلش يه جا اسيره
فراري گوله ميره
فراريم فراري
از همه کس فراري
از همه جا فراري
فراريم فراري
فراريم فراري
فراري فراري
فراري
(yeaaah)
بذار بگن زديم به چاك
بذار بگن ترسيديم
ميريم يه جا غم نباشه
بذار بگن بريديم
فراري و فرارو فوت آبم
خسته از اين همه سوال جوابم
فراريم فراري
از همه کس فراري
از همه جا فراري
فراريم فراري
فراريم فراري
فراري فراري
فراري

ebrahim
ebrahim
اين بار فصل كوچ نمي توانيم آنجا بياييم . در برنامه ي ما نيست . بالاخره روزي يك عكس از تو خواهم گرفت
كه همه بتوانند ببينند . سال ديگر به جاي ديگر مي رويم. من نمي خواهم بروم . مي ترسم دوباره ديواري بكشيم
كه نتوانيم از زير آنها پتوها را بيرون بياوريم . هر بار كه كپه اي ماسه م ي بينم مي خواهم روي آن بيافتم و به
آسمان نگاه كنم و هيچ چيز نبينم. تو را هم كه هميشه همه جا م يتوانم پيدايت كنم.پایان قسمت هشتم و اتمام
امید وارم خوشتون اومده باشه.
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
دو قطره آب كه به هم نزديك شوند، تشكيل يك قطره بزرگتر ميدهند...
اما دوتكه سنگ هيچگاه با هم يكي نمي شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبي تر باشيم، فهم ديگران برايمان مشكل تر، و در نتيجه امکان بزرگتر شدنمان نيز كاهش مي يابد...
آب در عين نرمي و لطافت در مقايسه با سنگ ، به مراتب سر سخت تر، و در رسيدن به هدف خود لجوج تر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولين مانع جدي مي ايستد. اما آب... راه خود را به سمت دريا مي يابد.
در زندگي، معناي واقعي سرسختي، استواري و مصمم بودن را، در دل نرمي و گذشت بايد جستجو كرد.
گاهي لازم است كوتاه بيايي...گاهي نميتوان بخشيد و گذشت...
اما مي توان چشمان را بست وعبور کرد . گاهي مجبور مي شوي ناديده بگيري...گاهي نگاهت را به سمت ديگر بدوزي که نبيني....
ولي با آگاهي و شناخت ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/4 - 01:37 ·
4
Mostafa
Mostafa
باران
بهانه اي بود
كه زير چتر من
تا انتهاي كوچه بيايي
كاش
نه كوچه انتهايي داشت
و نه باران بند مي آمد...
دیدگاه · 1391/12/12 - 14:04 ·
1
Mohammad
Mohammad
چه ساکته اینجا {-54-}{-54-}
نگار
نگار
نقاش باشي!

چقدر مي گيري بيايي و صحفه سياه دلم را رنگ كني؟

بعد براي ديوار اتاق دلم يك روز آفتابي بكشي كه

نور آفتاب تا ميانه اتاق آمده باشد

راستي من روي...

صورتم يك خنده مي خواهم.
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/26 - 01:15 ·
7
Majid
Majid
رسيده روزي كه چقد كم توقع شده ام..
نه آغوشت را ميخواهم..
نه يك بوسه..
نه حتي بودنت را، و نه برگشتنت را..
همين كه بيايي و از كنارم رد شوي كافيست..
مرا به آرامش ميرساند
'حتي اصطكاك سايه هايمان'... .
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/5 - 16:09 ·
10
شهرزاد
387199_292074730838043_542017419_n.jpg شهرزاد
امشب تمام خويش را از غصه پرپر ميكنم

گلدان زرد ياد را با تو معطر ميكنم

تو رفته اي و رفتنت يك اتفاق ساده نيست

ناچار اين پرواز را اين بار باور ميكنم

يك عهد بستم با خودم وقتي بيايي پيش من

يه احترام رجعتت من ناز كمتر مي كنم

يك شب اگر گفتي برو ديگر ز دستت خسته ام

آن شب براي خلوتت يك فكر ديگر ميكنم

صحن نگاهت را به روي اشتياقم باز كن

من هم ضريح عشق را غرق كبوتر ميكنم

شعريست باغ چشم تو غرق سكوت و آرزو

يك روز من اين شعر را تا آخر از بر ميكنم

گر چه شكستي عهد را مثل غرور ترد من

اما چنان ديوانه ام كه با غمت سر ميكنم

زيبا خدا پشت و پناه چشمهاي عاشقت

با اشك و تكرار و دعا راه تو را تر ميكنم


رضا
food.jpg رضا
غذاهای مورد علاقه شما کدوم ها هستن؟ تو نظرات بنویسین .
محمد
محمد
چه انتظار عجيبي !!! <br>تو بين منتظران هم ...<br> عزيز من چه غريبي!! <br>عجيب‌تر که چه آسان نبودنت شده عادت <br>چه بي خيال نشستيم<br> نه کوششي نه وفايي <br>فقط نشستيم و گفتيم :<br> خدا کند که بيايي ...
... ادامه

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ