یافتن پست: #تلویزین

Mohammad
Mohammad
لیلا فروهر: هیچکس جای بهروز، فردین و ملک مطیعی را نمی تواند بگیرد

MahnaZ
MahnaZ
!

یه روزی یه نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که یهو رو می کوبه تو !
می گه: برا چی این کار رو کردی؟
جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب یه تکه پیدا کردم
که توش اسم (یه دختر) نوشته شده بود…
می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای رفته بودم
که روش بندی کردم اسمش بود.
معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، داشت تماشا می کرد
که این بار با یه ی می کوبه تو سرش به طوری که تقریبا می شه.
وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
جواب می ده: آخه زده بود!
... ادامه
LeilA
LeilA
دقــت کـــردیــن ؟!
.
.
وقتی‌ توی یه جمعی‌ یکی‌ میگه : اون تلویزینو کمش کن ......
.
یکی‌ دیگه از اونور میگه : اصن خاموشش کن !!! :|
:))‬
شهريار
شهريار
یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جسیکا نوشته شده بود…
مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جسیکا بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.
مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود... {-7-} {-18-}
دیدگاه · 1391/11/19 - 15:28 ·
8
abbasali
abbasali
ساعت 11 شب به بابام میگم صدای تلویزینون کم کن!! میگه میخوای بخوابی؟ پـَـ نـَه پــَـ میخوام واسه ماه لالایی بخونم بخوابه
محمد
محمد
یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش! مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟ زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود… مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود. زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه. سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه. مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟ زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود! {-126-}

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ