یافتن پست: #جیبش

bamdad
photo_2015-10-17_19-51-21.jpg bamdad
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
پیداشدن کارت شارژ توجیب مرد متاهلی که خط داره،حکمش مثل مثل داشتن ده کیلو تریاکه تو ماشین ی قاچاقیه…….حکمش اعدامه !!{-9-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-38-}{-38-}
Majid
akserver.ir_13931036741.jpeg Majid
اصفهانیه توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر می رفته که پلیس با دوربینش شکارش

می کنه و ماشینش رو متوقف می کنه. پلیس میاد کنار ماشین

و میگه گواهینامه و کارت ماشین !

یارو با لهجه ی غلیظ اصفهانی میگه :من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست

کارتا ایناشم پیشی من نیست … راستیش من صاحب ماشینا کشتم ا جنازاشم

انداختم تو صندوق عقب. چاقوشم صندلی عقب گذاشتم. حالاوم داشتم میرفتم از مرز

فرار کونم که شوما منو گیریفتین …

مامور پلیس که حسابی گیج شده بود بی سیم می زنه به فرماندش و عین قضیه رو

گزارش میده و در خواست کمک فوری می کنه؛ فرمانده ش هم بهش می گه که کاری

نکنه تا اون خودشو برسونه

فرمانده خیلی سریع خودشو به محل می رسونه و به راننده اصفهانی می گه:

آقا گواهینامه ؟


اصفهانیه گواهینامه اش رو از تو جیبش در میاره و به فرمانده می ده


فرمانده می گه آقا کارت ماشین ؟


اصفهانیه کارت ماشینو در میاره و می ده به فرمانده


فرمانده که روی صندلی عقب چاقویی پیدا نکرده با عصبانیت دستور می ده تا راننده در

صندوق عقب رو باز کنه


اصفهانیه در صندوق رو باز می کند و فرمانده می بینه که صندوق هم خالیست!



فرمانده که حسابی گیج شده بود به اصفهانیه میگه: پس این مامور ما چی میگه ؟


اصفهانیه می گه: چه میدونم والا جناب سرهنگ. لابد الانم می خواد بگه من ۱۸۰ تا

سرعت می رفتم !!خنده
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:10 ·
Morteza
Morteza
ﺑـﻪ ﺳﻼﻣــَــﺘــﯽ ﭘﺴـــﺮﺍ .........
ﭼﯿـﻪ ؟؟
ﻓﮑــﺮ ﻣﯿﮑـﻨﯽ ﺧﺴــــﺘـــﻪ ﻧــﺸـُــﺪَﻥ ؟
ﻫﻤﯿﺸـــﻪ ﺑﻪ ﯾـﻪ ﺗﯿﮑــﻪ ﺁﻫــَـﻦ ﻓــُـﺮﻭﺧـﺘـــﻪ
ﺷــُـﺪَﻥ ...
ﻭﻗﺘـﯽ ﭘﻮﻟﯽ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺸﻮﻥ ﻧﺒــﻮﺩ ﻣـﺤــَـﻞ
ﺳـﮕـــﻢ ﺑﻬﺸــــﻮﻥ ﻧـﺬﺍﺷــﺘـَـــﻦ ...
ﺭﻭ ﻫـﺮﮐــﯽ ﺩﺳــﺖ ﮔــُـﺬﺍﺷـﺘـَـﻦ ﯾـﺎ ﯾـﻪ ﺑﭽـﻪ
ﻣﺎﯾـﻪ ﺩﺍﺭ ﺍﺯَﺵ ﮔــﺮﻓـﺘـَـﺘــﺶ ﯾﺎ ﯾﮑــﯽ ﺍﻭﻣـَـﺪ
ﺍﺯ ﮔــُـﺬَﺷــﺘــﻪ ﯼ ﻧـﻨﮕـﯿﻦِ ﻃــﺮَﻑ
ﻭﺍﺳــَـﺸـــﻮﻥ ﺗـَــﻌﺮﯾـﻒ ﮐــَـﺮﺩ ...
ﺑـﺨــُـﺪﺍ ﺍﻭﻧﺎﻡ ﮐـَـﻢ ﺁﻭﺭﺩﻥ ...
ﺍﻣـّـﺎ ﻏــُـﺮﻭﺭﻣــَﺮﺩﻭﻧـﺸـــﻮﻥ ﺑﻬﺸـــﻮﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ
ﻧﻤـﯿﺪﻩ ﺑﯿﯿﺎﻥ ﺟﺎﺭ ﺑـﺰَﻧــﻦ ...
ﮔـﺎﻫــﯽ ﺑﺎﯾـَـﺪ ﮔـُـﻔﺖ : ﻣﯿﻢ ﻣﺜـﻞ
ﻣـــــــﺮﺩ ...
... ادامه
sam
sam
سلامتی پسرا . . .
.
.
.
.
فک میکنی پسرا خسته نشدن؟
همیشه به یه تیکه آهن فروخته شدن!!
وقتی پولی تو جیبشون نبوده محل سگم بهشون نذاشتن

از بیکاری از بی پولی تفریحشون یدونه سیگاره و ماهی یه بار اگه بشه مشروب تازه اونم با ترس و لرز

رو هرکی دس گذاشتن یا بچه مایه دارا ازشون گرفتنش
یا
یکی اومد از گذشته ننگین طرف واسشون تعریف کرد

بخدا اونام کم آوردن اما غرور مردونشون اجازه نمیده بیاین جار بزننن!
سلامتی همه پسرا
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/28 - 10:41 ·
6
hastii
asasd.jpg hastii
کاش پشت در چوبی خانه قدیمیمان ، مادر بزرگم بود

و انتظار می کشید من از مدرسه برگردم

بغلم کند.. دستش را درجیبش کند

و یه مشت نخود و کشمش در دستم بگذارد....!!!!

مادر بزرگ نیست ... رفته...
سال هاست کسی منتظرم نیست...
... ادامه
Hosein
Hosein
پسر تلفن همراهش برداشت،یک پیغام از عشقش بود...با ذوق پیام را باز کرد اما از چیزی که میدید مطمئن نبود... 'ما نمیتونیم باهم باشیم.همه چیز تموم شد.حداقل برای من.خدا نگهدار' پسر بارها و بارها متن را خواند...با خود گفت شاید شوخی باشد...اما فکر کرد که این کار شوخی هم باشد قشنگ نیست...چندبار با دختر تماس گرفت اما دختر رد کرد و یا جواب نداد...پسر با وجود عشقی که به دختر داشت فکر کرد که چقدر غرورش خورد شده و فقط برای در آوردن حرص دختر به او پیام داد 'چه خوب که این رابطه تموم شد.خیلی خوشحالم.از اولم تو برام مهم نبودی.برو به درک'پیام را فرستاد و زیر گریه زد. دختر آرام کنار خیابان قدم میزد و اشک میریخت باران میبارید و اشکهای او را میپوشاند...گوشی لرزید...دختر پیام را باز کرد و خواند...لحظه به لحظه اشکهایش بیشتر شدند...برگه ی آزمایش را در دستش مچاله کرد و حرف های دکتر را به خاطر آورد... 'دیر اقدام کردی دخترم خیلی دیر ...ولی داروهاتو مصرف کن امیدوارم که . ..' سرش گیج رفت و افتاد. عابران به دختری که روی زمین افتاده بود و خون بینیش تمام صورتش را پوشانده بود نگاه کردند...او را به سرعت به بیمارستان رساندند ولی...تمام. پسر با اینکه حال روحی خوبی نداشت همراه مادرش به بهشت زهرا رفتند...چند روز از چهلم پدر بزرگ پسر میگذشت...پسر و مادرش سر قبر بودند و فاتحه میخواندند...صدای شیون و زاری از چند متر آنطرف تر می آمد.مادر پسر روبه او کرد و گفت:پسرم فکر کنم جوون بوده مادر برو ببین درسته؟ پسر به آن سمت رفت -ببخشید آقا جوون بودن؟ -خیلی...22سالش بود -پسر بودن؟ مرد عکسی از جیبش درآورد...نه دختر بود...دختر خواهرم ...نگاه کن...چقدر نازه پسر عکس را گرفت و نگاه کرد همان لحظه احساس کرد جانی ندارد روی زانو نشست و فقط زار زد...گریه کرد و حسرت خورد که چرا لااقل دلیل نماندنش را نپرسید دختر رفت و پسر ماند با سالها حسرت... همیشه دلیل رفتن بد بودن نیست...گاهی آنقدر خوبند که میروند..
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
اینایی که از تاکسی پیاده میشن
بعد تازه دستشونو میکنن تو این جیبشون
بعد دستشونو میکنن تو اون جیبشون
بعد بقیه جیباشونو میگردن
کیف پولشونو درمیارن و یه ۱۰هزار تومنی مثلن میدن به راننده تاکسی تا اون خوردش کنه ۹۵۰۰تومن بهشون پس بده رو باید تا هنوز حکم اعدام در مملکتمون ورنیفتاده توی میدون اصلیه شهر دار زد !
... ادامه
Noosha
54ll.gif Noosha
تصاویری متحرک از پارتی و رقص کریستین رونالدو و مورینیو و بازیکنان مادرید بعد از پیروزی بر بارسلونا{-18-}{-18-}{-18-}

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اینم خیلی باحال بود{-7-}
Morteza
Morteza
ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻓﺎﺯﺷﻮﻥ ﭼﯿﻪ ؟ !
ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺍﻏﻮﻧﻢ !...
ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻮﺳﺶ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺍﻏﻮﻧﻢ !...
ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ !...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺟﻠﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺁﺱ ﻭ ﭘﺎﺱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﭼﻮﻥ
ﻫﺮ ﺁﻣﭙﻮﻟﺶ ﺩﻭ ﻣﻠﯿﻮﻥ ﭘﻮﻟﺸﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺿﺎﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﻭﺍﻡ ﺑﺪﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺮﺍﯾﻪ
ﺧﻮﻧﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ 6 ﺳﺎﻝ ﭘﺎﯼ ﻃﺮﻓﺶ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ
ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﻣﺎﺩﺭﯾﻪ ﮐﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﺎﻟﯿﺰ ﻣﯿﺸﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻫﺲ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﻪ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ ﮐﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝ
ﻧﺸﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻣﺎﻟﯿﺶ ﺑﺮﻩ
ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﻭﯾﺎﻟﻮﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺟﯿﺒﺶ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﻭﺭﺵ ﻫﻢ ﺧﺎﻟﯽ
ﻣﯿﺸﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﮎ ﻓﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻫﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﮔﻞ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ ...
ﻣﯿﻔﻬـــــــــﻤﯽ؟ !
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/8 - 14:18 ·
5
MahnaZ
13920829000805_PhotoL.jpg MahnaZ
و
موجودی نادر و منحصر به فرد که در جنگل های ونزوئلا زندگی می کند،
و به خاطر شکل عجیبش، پروانه پودل نامیده می شود.
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
پسره از پدرش پرسیده:بابا! اگه یه نفر که خیلی دوستش داری یه کار بدی بکنه، من چی کار باید بکنم؟

پدر جواب داد: باید بهش بگی این کار خوبی نیست. این کارو نکن!

پرسید: اگه روم نشه بهش بگم چی؟...

جواب داد: خب روی یه تیکه کاغذ بنویس بذار توی جیبش.

صبح که مرد برای رفتن به اداره آماده میشد، در جیب کتش کاغذی پیدا کرد که روش نوشته بود بابا سلام. سیگار کشیدن کار خوبی نیست. لطفاً این کار رو نکن!
پدر اشک در چشمانش جمع شد و روی کاغذ نوشت گه خوریش به تو نیومده .

و آن را روی میز گذاشت و رفت
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/3 - 15:53 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خوندنش حوصله میخواد .. ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﮕﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻏﻤﮕﻴﻨﻪ{-214-}
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
اﻭﺝ ﻣـﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾـﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﭘﺴﺮﯼ ﺑﺎ ﻧﺎﺯﮎ ﮐﺮﺩﻥ ﺻﺪﺍﯾـﺶ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﺧﻮﺩ، ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ .

ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﭘﺴﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻼﻩ ﮔﯿﺲ، ﻣﻮﺑـﻨﺪ، ﻭ ﮔﻮﺷـﻮﺍرﻩ ، ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ .

ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﭘﺴﺮﯼ ﺗﻮﯼ ﺩﻋﻮﺍ، ﺟﺎﯼ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻥ، ﺟﯿــﻎ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ !

ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾـﺪ ﺭﺍ ﻭﻗـﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﭘﺴﺮﯼ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﻗﯿﻖ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺵ
ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﺯﻝ ﻣﯿـﺰﺩ ﻭ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺖ

ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﯾﮏ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﻧـﺎﻣﻮﺱ ﺧـﻮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ،
ﻧﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﯾـﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿـﻦ ﺭﺍ.

ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾـﺪﻡ:
ﭘﺴﺮﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﺒﺨﺸﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺷﺐ
ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻬﺮﺵ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ

ﺧﻼﺻﻪ ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻧسل ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﯾﺪﻡ…

ﭘﺴﺮ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣـﻦ، هم جنس من
“ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩست ﻧﺪﻫﯽ”
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
پسر پرسید:بابا! اگه یه نفر که خیلی دوستش داری یه کار بدی بکنه، من چی کار باید بکنم؟

پدر جواب داد: باید بهش بگی این کار خوبی نیست. این کارو نکن!

پرسید: اگه روم نشه بهش بگم چی؟

جواب داد: خب روی یه تیکه کاغذ بنویس بذار توی جیبش.

صبح که مرد برای رفتن به اداره آماده میشد، در جیب کتش کاغذی پیدا کرد که روش نوشته بود بابا سلام. سیگار کشیدن کار خوبی نیست. لطفاً این کار رو نکن!
... ادامه
Morteza
Morteza
چند وقت پیش زمانی که بستنی خیلی گران نبود یک پسر ده ساله به کافی شاپ رفت موقعیکه پشت میز نشست از گارسون پرسید: بستنی گردویی چنداست ؟ او گفت: 50 سنت. پسر از جیبش پول در آورد و شمرد. سپس پرسید قیمت بستنی ساده چقدر است ؟ آنجا افراد دیگری بودند که منتظر بستنی بودند گارسون در حالی که کمی بد اخلاق و بی حوصله بودبا تندی گفت : 35 سنت است. پسر دوباره پولش را شمرد و گفت لطفا یه بستنی ساده بدهید. گارسون بستنی را همراه با صورت حساب برای او برد . پسر بستنی اش را خوردو پولش را به صندوق پرداخت کرد. وقتی گارسون میز را تمیز می کرد شروع به گریه کردن کرد .... در گوشه بشقاب 15 سنت بابت انعام برای او گذاشته بود. پسر به جای بستنی گردویی ، بستنی ساده گرفت تا بتواند به او انعام دهد !
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/8 - 21:04 ·
10
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
دیدگاه · 1392/08/30 - 14:57 در Lawless ·
16
...
...
@sheidajoon
سلامتی پسری که یه روزعاشق شد

سلامتی دختری که یه روزعاشق شد

سلامتی دختری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد...

سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت


سلامتی عشق پاکشون...

سلامتی اون همه خاطره ها...

شیطنت ها...


دیوونه بازیها...


زیربارون قرارگذاشتن ها...


خیس شدن ها...


ازسرمابه خودلرزیدن ها...


سلامتی دوستی مه
زیرآب پسرروبه دروغ زد...


سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرشوباورکرد...


سلامتی دختری که بیخبرخطش خاموش شد...


سلامتی اون قسمها...


اون دوستت دارمهایی که
هیچوقت تحویل داده نشد...


سلامتی پسری که هرچی قسم خورد
اثری نداشت...



سلامتی دختری که با چشم خیس به پسرگفت:
ازت
بدم
میاد...


سلامتی پسری که رفت خدمت تازود برگرده
ودلشو بدست بیاره
وبره خواستگاری...



سلامتی۲۱ماه پست دادنها
ولحظه شماریها و
دوربودنها...



سلامتی روزی که پسردعوت شد
به جشن عقدعشقش...
سلامتی اون شب...



سلامتی اون دوستایی که
بخاطرحال پسر
بغض داشتن
اماپسرخندید...


تاجشن خراب نشه...



سلامتی اون خنده
زوری...



سلامتی عروسی که ماه شده بود....



سلامتی عاقدی که اومد...



سلامتی اون شناسنامه ها...


سلامتی بغض پسر...





سلامتی باراول...


سلامتی بغض پسر...



سلامتی باردوم...


سلامتی بارآخر...



سلامتی بغض پسر...



سلامتی پلاک زنجیری که پسرواسه زیرلفظی
روزعقدش گرفت
وتوجیبش موند...



سلامتی زیرلفظی که یکی دیگه داد..



سلامتی پسری که هنوزامیدداشت
که به عشقش میرسه




سلامتی اجازه بزرگترها


سلامتی””بله””


)سلامتی بغض پسر



سلامتی چشم خیس دوستها



سلامتی بغض پسر..



سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسرشد..


سلامتی ماشین عروس...


سلامتی سستی زانو...


سلامتی سیاهی چشم...


سلامتی اون شب...



سلامتی پاکت سیگارونخهایی
که بانخ قبلی روشن شد...



سلامتی بغض پسرکه توی آیینه شکست..

سلامتی فرداش...


سلامتی مهمونی که دختره گرفت...


سلامتی دوستایی که جمع شدن...


سلامتی اون پسرتومهمونی..


سلامتی شب وروزایی که سخت گذشت..


سلامتی دوستی که به دخترگفت:
اون حرفوبه دروغ گفت:
ازروی حسادت


سلامتی دختری که باتمام وجودگریه کرد..


سلامتی تیغی که تیزبود..


سلامتی رگ دست..



سلامتی دختری که خودکشی کرد..


سلامتی لحظه ای که به پسرخبردادن
... ادامه
✲ميــMisS.ArEzoOــس✲
✲ميــMisS.ArEzoOــس✲
این پسرایی که تا یه دختر میبینن,
دست میکنن تو جیبشون و آیفون رو در مییارن؛
به جای اینکارا...
اون شلوارو بکش بالا داداش من :|{-7-}
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ