یافتن پست: #جیغ

Roya
Roya
جیغغغغغغغغغغ :(
دیدگاه · 1398/09/1 - 21:07 ·
2
شهرزاد
Screenshot_۲۰۱۵-۱۲-۲۲-۲۲-۰۵-۴۶-1.png شهرزاد
...
bamdad
bamdad
در سکوت بمانید
زیرا صدای خدا را تنها در زمانی می توان در ناحیه دل شنید که زبان ساکت بماند
سکوت، گفتار سالک معنوی است
گفتار نرم و شیرین نشانه عشق اصیل است . نفرت داد میزند
ترس جیغ میکشد
خودبینی شیپور میزند
اما عشق لالایی می خواند ، تسکین می دهد و مرهم می نهد .
صدا را محافظت کنید و واژگان عشق را به کار گیرید . . .

{-35-}
دیدگاه · 1394/08/25 - 17:26 ·
2
رضا
رضا
پاییز امسال دل آسمون خیلی پر هست غروب بارون خیلی شدید بارید همراهش هم بود اگر چند ساعت اینجور بارون بیاد شهر رو کامل آب می گرفت .
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
دست به من بزنی جیغ میزنماااااااا







کتابمه غریبی میکنه
دیدگاه · 1394/06/7 - 23:04 توسط Mobile ·
4
رضا
رضا
یادتون باشه اصلا ترس نداره وقتی سوسک دیدین جیغ نزنید چون بیچاره از ترس می میره گناه داره فقط با دمپایی بزنین تو سرش .
bamdad
bamdad
ﻧﻘﺶ ﺳﺮﻧﺸﯿﻦ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺩﺭﺍﯾﺮﺍﻥ:

1-عوض کردن آهنگ

2-همخونی با آهنگ

3-رقص هماهنگ باراننده

4-گذاشتن قند در دهان راننده

5-ﮐﺸﯿﺪﻥِ ﺑﻘﯿﮥ ﮐﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﯾﺪﻥ ﭘﻠﯿﺲ!

6-ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻨﺪﻩ!

7-ﺩﺍﺩﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ به ﺳﺮﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﺭﻭ ﺑﻐﻠﯽ!

8-ﺗﻣﺮﮐﺰ ﺭﻭﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎﮔﻮﺷﯽ ﺣﺮﻑﻣﯿﺰﻧﻪ!

9-ﺗﯿﮑﻪ ﺍﻧﺪﺍختن به ﻋﺎبرﯾﻦ ﭘﯿﺎﺩه!

10-ﺟﯿﻎ ﺯﺩﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﻮﻧﻠﻬﺎ!

11-ﻓﺤﺶ ﺩﺍﺩ به ﺑﻘﯿﻪ بخاﻃﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺑﺪﺷﻮﻥ!

12-ﺗﺸﻮﯾﻖ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﻻﯾﯽ ﮐﺸﯿﺪﻥ!

13-ﻓﺤﺶ ﻭﻧﻔﺮﯾﻦ به ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺳﺎﺧﺖ ﺩﺳﺖ ﺍﻧﺪﺍﺯﻫﺎ!

13-ﭼﺸﻢ ﻏﺮﻩ به ﺳﺮﻧﺸﯿﻨﻬﺎﯼ ﻣﺎﺷﯿﻨﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯿﺪﻥ!

14-ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻗﻮﺕ ﻗﻠﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍ!

15-ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭﺗﺼﺎﺩﻓﺎﺕ ﺷﺪﯾد.
{-11-}
bamdad
bamdad
به احساس من نزدیک نشوید

که سوار قطاریست

که راه می‌‌رود و هی‌ جیغ می‌‌کشد

فرار می‌‌کند و

پا به پای هیچ کس پیاده نمی شود

یک راه دراز برای خستگیش ساخته است

:(
دیدگاه · 1394/01/5 - 19:46 ·
1
Mohammad
ZHhv9WUHBo.jpg Mohammad
نقاشی های طنز روی عکس
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
وصیت می‌کنم بعد از مرگم ....



... از بوی گلاب بدم می آید، همون آب معدنی کفایت می کند، نگید این رانی هلو دوست داشت،
سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا،نوچ میشه !

آقایون فامیل، به خاطر من سه متر ریش نذارید!

خانم های فامیل، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید،
باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد! مردم، گناه که نکردم!

توی درایو E عکس دارم، خوراک اعلامیه، عکس پرسنلی نذاریداا، اونا جلب ترحم نمی کنه!

بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر!
یا با چکش خردش کنید! یه کاری کنید درایو D بیشتر بترکه!
فلش قرمزرو که پشت کتابام قایم کردمم را هم حتما بسوزونید
اصلا هم نیاز نیست توشو نگاه کنید که چیه من اندک آبرویی داشتم در این خانواده!!!!!
حواستون باشه ....

روی خرما ها پودر نارگیل نریزید، هم شکلش خز میشه، هم بدمزه میشه!
همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده!

شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمیره!
از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !!

پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه؟ ترافیکه!

فیس بوکم رو بلاک نکنید، گاهی باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه!

حتی اونائی که مثل نامه ی یک طرفه فقط براشون ایمیل میفرستادم ...
گاها برام ایمیلی بجای فاتحه بفرستید و یادم کنید

روحم شاد و یادم گرامی باد !

Morteza
Morteza
انصافا خوندنیه
.....................
درددل یک جوان ایرانی
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دیدین تو بچهه تو خاب جیغ میکشه همه میرن بغلش میکنن که نترس و این حرفا؟ اینا همش دروغه من یه بار جیغ کشیدم داداشم همچین با لگد زد توو شکمم که دیگه چن ساله جیغم نمیاد{-15-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1406312602203617_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
حالا هی بگین دخترا از سوسک میترسن...!!!!{-15-}{-7-}
Morteza
10482871_617754944998268_6569871750673673386_n.jpg Morteza
سرنخ هر سیگارم
زنی ست
که دنیا را
از فاصله ی همین دو انگشت می بیند
امروز
که نفس هایش
یکی در میان آه می کشند
و سایه اش
سرفه
سرفه
کوتاه تر می شود
باید همین حالا
تکلیف زندگی اش را روشن کنم
آنقدر به رگ هایم بنزین بزنم
تا کاری بر نیاید
از بغضی که در این انفجار می ترکد
پرده را
هر طور که می خواهی
روی جیغ هایم بکش
فرقی نمی کند
بوی گیس های سوخته ام را
باد
از درزهای پنجره
به تخت خواب تو خواهد آورد
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/30 - 14:55 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-07-15r_1405428242326400_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
11 دیدگاه · 1393/04/24 - 18:23 در ورزش ·
6
iman
iman
نشسته بودم جلوی تاکسی

یه دخترو پسرم عقب نشسته بودن که یه دفعه دختره جیغ کشید

"دستتو بکش بیرون کثافت"!!!!

.

.

.

.

.

.

راننده هم کوبید رو ترمز پسررو از ماشین کشید پایینو مث سگ زدش...

سوار ماشین که شد از دختره پرسید خانوم،پسره چیکار کرد؟

دختره گفت:آشغال دستشو تا ته کرده بود تو دماغش

من :|

راننده:|

و باز من:|
دیدگاه · 1393/04/21 - 14:47 ·
1
mostafa AZ
mostafa AZ
دیدین تو فیلما بچه توی خواب جیغ میکشه همه میرن بغلش می کنن و از این حرفا؟ خلاصه اومدم بگم اینا همش دروغه، من یه بار جیغ کشیدم مامانم همچین با لگد زد تو شکمم که دیگه چند ساله جیغم نمیاد...!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/20 - 03:56 ·
6
setareh 22
1.jpgنننننن.jpg setareh 22
عشقت ﺑﺎس ﺗﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﺑﺎﺷﻪ و تو ﻣﺤﮑﻢ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﺸﺎﺭﺵ ﺑﺪﯼ

ﺗﺎ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﻨﺪ ﺑﯿﺎﺩ ، ﺟﯿﻎ ﺑﮑﺸﻪ …
ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﭽﺮﺧﯽ ﻭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯿﺶ و ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ بچرﺧﯽ و

ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ بچرﺧﻮﻧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﯽ …
ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯽ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻫﺮﺩﻭﺗﺎﻧﻮ ﮔﯿﺞ ﺑﺮﻩ و

ﭘﻬﻦ بشید ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ
ﺑﻌﺪ ﭼﺸﻤﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺒﻨﺪﯾﺪ و ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺮﺗﻮﻥ
بچرخه...
ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ باشید ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻭﺭﺗﻮﻥ ﺯﯾﺎﺩﻩ

ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﻭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯿﻦ ؛

اونم دوﻧﻔﺮﯼ !!!
... ادامه
bamdad
bamdad
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند.

از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند.

در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند.

برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!

پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند.

بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.

لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!

او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره.

خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.

سه سال گذشت… و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال … شش سال …

سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده .

او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.

در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!

نتیجه اخلاقی: بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم.

{-15-}
دیدگاه · 1393/04/6 - 23:23 ·
8
Hosein
Hosein
درسته امسال سال اسبه
اما چیزی از خریتت کم نمیکنه
فامیل دور
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
فکر کن رفتی حموم
.
.
.
حولت یادت رفته!
.
.
.
داد می زنی: یکی حوله منو از رو تختم بده...
.
.
.
در یکم باز میشه یه دستی حوله رو میده بهت...
.
.
.
می گیری، تشکر می کنی... خودتو خشک می کنی... لباس می پوشی...
.
.
.
دستتو که میذاری رو دستگیره درو باز کنی بیای بیرون یادت میفته همه مسافرتن و تو تو خونه تنها بودی...!!!
حستو بگوووو{-52-}
محمدطاها
JANIN1.JPG محمدطاها
یک درد قریب...

یک جیغ بنفش و سرسام آور...

یک مادر باکره با بوی فاحشگی،

یک آلت غرق خون از شبی پر از شهوت!!

تنها یک اشتباه و ارگاسم ناخواسته،تاوانش تــــــو...!

یک طفل نارس به نام حرام زاده...؛

تولدت تسلیت کوچک نفهــــم!

در زباله دان شهر کثیف،زیبا آرام بگیر...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/29 - 23:32 ·
5
atefe
fu4398.jpg atefe
تست ازدواج ! (طنز)
اگر به سوالات زیر پاسخ درست بدهید یعنی شما درک صحیحی از مراسم ازدواج و حواشی آن دارید و می‏توانید برای مزدوج شدن اقدام کنید:
1- چرا زن‏ها مهریه می‏گیرند و مردها مهریه می‏دهند؟
الف- چون عدالت رعایت شود!
ب- ای آقا! حالا کی داده کی گرفته؟
ج- مهم عشق و علاقه است!
د- چون آقای داماد دست از پا خطانکنه
2- به هدیه خانواده عروس به اطرافیان داماد چه می‏گویند؟
الف- خلعتی
ب- جارخته
ج- جارفته
د- چیزی نمی گویند
3- خانواده عروس در شب حنابندان در جواب شعر «حنا حنا آوردیم، دختر تونو بردیم» چه می‏کنند؟
الف- می‏گویند «حنا حنا ارزونیتون، دختر نمی‏دیم بهتون» یعنی کلا همه ملت سر کارند.
ب- زبان درازی می‏کنند.
ج- می‏گویند «نوش جونتون» و یا «کاشکی زودتر می بردین»
4- از بیت «امشب چه شبیست شب مراد است امشب... بادابادا مبارک بادا» چه نتیجه‏ای می‏گیریم؟
الف- اسم داماد «مراد» است.
ب- مبارک باید بدود.
ج- شنیدن این شعر برای بچه‏ ها مناسب نیست.
د- عروسی تمام شده ؛ به خانه تان بروید.
5- چرا به هدیه سر عقد داماد به عروس «زیر لفظی» می‏گویند؟
الف- «چون زیر میزی» نمی‏شود بگویند.
ب- چون «عروس گول زنک» نمی‏شود بگویند.
ج- چون کادو را زیر زبان عروس می‏گذارند.
6- به فاز سوم پروژه ازدواج، که قبل از عقد و بعد از بعله برون برگزار می‏شود، چه می‏گویند؟
الف- مادر زن سلام
ب- مادر زن بای بای
ج- خرید عروسی
د- خرج و مهر برون!
7- در بیت «باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود» چه چیزی باید باز شود؟
الف- تمام کمد ها و کابینت های منزل عروس
ب- کادوهای فامیل
ج- بخت دخترهای فامیل که همین شعر را دارند جیغ می‏زنند!
8- جای خالی را پر کنید و برداشت خود را از این شعر بگویید: «چرا ... ندادین؟ کنار دریا ندادین؟»
الف- قلیون، داماد معتاد بوده
ب- ویلا، ماشاالله رو که رو نیست!
ج- اس ام اس، مهمان‏ها سر زده از شمال اومدن
9- پدر عروس شب عروسی جلوی در تالار چه کار می‏کند؟
الف- بشکن می‏زند.
ب- شاباش جمع می‏کند.
ج- مراقب است داماد فرار نکند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 10:50 ·
5
عسل
عسل
اقا دیگه کار از ابرو برداشتنو؛ شلوار قرمز پوشیدنو؛ گوشواره انداختن پسرا گذشته؛ امروز یه پسر رو
دیدم وسط دعوا {-93-}داشت جیغ میزد!!!!{-116-}
دیدگاه · 1393/01/11 - 15:19 ·
7
bamdad
bamdad
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند و...

می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

...مُردَم...

برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!... خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.

حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای زندگی ابدی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!...

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم،
اکنون لحظه ای به یاد من نیستند.

و چه نيكو فرموده قرآن كريم:

«وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ»

و از[حرف] مردم مي‌ترسيدى و حال آنكه خداوند سزاوارتر است اينكه از مخالفت امر او بترسى‏...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/29 - 21:36 ·
3
صفحات: 1 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ