یافتن پست: #شوق

bamdad
photo_2018-03-28_22-02-08.jpg bamdad
آنجا که نیست معشوق وانگه که زنده باشی
بنگر که در همانجا آن لحظه بنده باشی...
دیدگاه · 1397/01/31 - 22:01 ·
3
Mohammad
7633b0f7104548e717f265f63b0d29ba.jpg Mohammad
هیچ بارانی نمی بارد مگر صفا دهد.
هیچ گلی جوانه نمی زند مگر هدیه شود.
هیچ خاطره ای زنده نمی ماند مگر شیرین باشد.
هیچ لبخندی نیست مگر شادی بیاورد.

وهیچ بهاری نمی اید مگر سال دیگری در پیش باشد.
پس بگذار باران شوق بر زندگی ات ببارد تا روحت را صفا دهد.
گل های عشق در دلت جوانه زنند تا انهارا به دیگران هدیه کنی .
خاطراتت قشنگ باشند تا همواره بیادشان بیاوری.
لبخند بر لبانت نقش بندد تا شادی را بیفشانی.
و بهار بیاید تا بدانی باز هم فر صت بودن هست……
... ادامه
دیدگاه · 1395/10/8 - 10:52 ·
5
شهرزاد
شهرزاد
دوست داشتن سه بعدى
حسى که با گفتار,اعمال و رفتار قابل ابراز است
اما متاسفانه این روزها از این سه بعد, بیشتر به یک بعد توجه میشه که ابراز گفتارى هست
در مقابل هم براى دریافت این احساس, بیشتر تمایل براى نوع شنیدارى آن وجود دارد
در صورتى که علم ثابت کرده که دوستداشتن واقعى در اون دوبعد دیگر قابل شناسائى هست.
چنانچه دوستداشتن واقعى,و از سر عواطف قلبى و درونى باشد,ناخداگاه اعمال و رفتارى درما پدیدار خواهد شد که از گفتار پیشى گرفته و به خوبى نشانگر احساس درونى ما خواهد بود
مثلا,براى ابراز دوست داشتن به صورت رفتارى وعملى,گاه میتوان بسیارى از مسائل را نادیده گرفت
و بسیارى از جملات را نشنید
و حتى فهم که خود یک مقوله ى ذاتى و غیر ارادى هست را متوقف کرد
یعنى در مواقع نیاز ,دچار نوعى نفهمى ارادى شد
و در مقاطع بالاتر به خاطر دوستداشتن,از خود معشوق هم گذشت
و به یک تصویر,یاد یا خاطره بسنده کرد.
به امید روزى که شاهد دوستداشتنهایى از نوع سه بعدى باشیم ,نه دوستداشتنهاى متداول تک بعدى که ازکمترین و ناپایدار ترین متریال که همون گفتار و کلام هست شکل گرفته و به سادگى قابل انکار است.

"مهدی مختارزاره "
... ادامه
دیدگاه · 1395/04/14 - 11:25 ·
5
شهرزاد
شهرزاد
دلم یک اتفاق تازه میخواهد
نه مثل عشق و دل دادن
نه در دام غم افتادن
دگر اینها گذشت ازما
شبیه شوق یک کودک
که کفش نو به پا دارد
و گویی کل دنیا را
در آن لحظه به زیر کفشها دارد
دلم یک شور می خواهد
نه با تو
با خودم تنها
فقط گاهی دلم یک اتفاق تازه می خواهد
... ادامه
دیدگاه · 1395/04/11 - 17:15 ·
5
صوفياجون
IMG_20160530_123303.jpg صوفياجون
... ادامه
3 دیدگاه · 1395/03/16 - 00:55 توسط Mobile ·
4
Mohammad
620929_2kOqv5QT.jpg Mohammad
مادر یعنی محبت
مادر یعنی زندگانی
مادر یعنی فداکاری
مادر یعنی خود را ندیدن و برای دیگری کوشیدن
مادر یعنی برای راحت بودن ِ فرزند، تا صبح بیداری
مادر یعنی برای سلامت ِ فرزند، از خوردنی ها ، خودداری
مادر یعنی بعد از دردِ فراوانِ زایمان
به روی آن که این درد را به خاطر ِ او دارد، لبخند زدن
بچه را در آغوش گرفتن و با شوق بوسیدن
مادر بودن افتخاری ست که به مردان نمی دهند
درود به همه مادران ِ جهان
... ادامه
Mohammad
a238939518254102a.jpg Mohammad
S̶̶h̶̶e̶̶y̶̶d̶̶a̶
هر چی پرستو تو هواست
هرچی فرشته تو آسمون هاست
همه فریاد میزنند ، خانه ات گرم ز مهر
گریه ات از سر شوق
خنده ات از ته دل
هر غروبت شاد
روزگارت خوش باد

***تولدت مبارک آبجی خانوم***
رضا
رضا
اصلا با من نبودش هیچ میلی . اعتراف پس از شکست عشقی .
رضا
walking-1-696x464.jpg رضا
دیدگاه · 1394/10/1 - 23:31 ·
5
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
[Forwarded from Donya] اگر در دل کسي جایي نداري، فرش زیر پایش هم نباش... جایي که بودن و نبودنت هیچ فرقي نداره، نبودنت رو انتخاب کن. اینگونه به بودنت احترام گذاشتي... محبوب همه باش، معشوق من مهرت را به همه هدیه کن، عشقت را به من... با هر رفتني اشڪ نریز و با هر آمدني لبخند نزن شاید آنکه رفته باز گردد و آنکه آمده برود، آنقدر محکم و مقتدر باش که با این محبت ها و بي مهري ها زمین گیر نشوي... چنان برقص و شادی کن که دشمن از گفته خود پشیمان و دوست از کرده اش شاد شود... لازم است گاهي در زندگي، بعضي آدمها را گم کني تا خودتو پیدا کني ... بعضي از آدمارو باید دوست داشت، اما بعضي از آدمارو فقط باید داشت... .
... ادامه
دیدگاه · 1394/08/12 - 17:55 توسط Mobile ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
وقتی 7 سال قبل نگاه میندازم میبینم چقدر دووویدم:| خب نتایج خوبی هم دیدم اما خسته ام. دیگه شوق رسیدن ندارم انگار..
دیدگاه · 1394/08/11 - 22:44 توسط Mobile ·
4
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺗﮕﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺒﺪﯼ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺧـﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ... ﻣﻌـﺸﻮﻕ ﺩﺭ ﻋـﺎﺷﻖ ﻧﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ تغییر واقعی همیشه از درون آغاز میشود پس هنگامی که در خلوت خودت هستی تغییر کن نه در مقابل دیگران هرکس که دیگران را بشناسد عاقل است وهر کس خود را بشناسد عارف است ....
... ادامه
دیدگاه · 1394/07/28 - 20:01 توسط Mobile ·
3
صوفياجون
1779180_584821158258777_386719382_n.jpg صوفياجون
:سینا ولی الله در ۱۷ اکتبر ۱۹۷۶ در شهر تهران متولد شد والدینش که هر دو هنرمند و هنردوست بودند بعنوان کارمندان عالی رتبه دولتی در وزارت فرهنگ و هنر و وزارت نیرو فعالیت میکردند مادرش در رشته تاتر و پدرش در رشته چاپ ونشر تحصیل کرده بودند بعلاوه اینکه پدر در زمینه نقاشی و خطاطی نیز بسیار چیره دست بود سینا هم از کودکی علاقه زیادی به هنر داشت و استعداد او در زمینه نقاشی و طراحی توجه والدین و معلمین او را در مدرسه به خودش معطوف کرد و برای همین با دعوت از او برای همکاری با خبرنامه مدرسه به نوعی مشوق بزرگی برای او شدند او در سالهای بالاتر مدرسه علاقه شدیدی به سینما و تلویزیون پیدا کرد و در اکثر جشنواره های فیلم و اکران های خصوصی فیلم های سینمایی با توجه به فعالیت مادرش در وزارت فرهنگ و هنر حضور پیدا میکرد اما بلاخره در سن ۱۵ سالگی یکی از دوستان پدر به نام احمد بهبهانی که نویسنده و کارگردان پر سابقه و صاحب سبک سینما و تلویزیون بود و سریال های پر بیننده ای همچون سرکار استوار، تلخ و شیرین، مدرسه موشها و آرایشگاه زیبا را در کارنامه خود داشت، قابلیت خاصی را در صدای او دید و از او دعوت کرد که به جای یکی از شخصیت های فرعی سریال جدیدش صحبت کند بعد از آن بود که علاقه سینا به فعالیت در سینما و تلویزیون چند برابر شد اما میدانست که درس و دانشگاه تنها دروازه ایست که این آرزو را برای او به واقعیت تبدیل میکند سینا مصرانه برای رسیدن به این آرزو تلاش کرد و توانست ۳ سال بعد در دانشگاه آزاد هنر در رشته گرافیک قبول شود و با توجه به علاقه شدید برای کار کردن در کنار تحصیل در همان سال اول دانشگاه با حمایت خانواده توانست برای استخدام در واحد گرافیک صدا و سیما بصورت پاره وقت اقدام کند اما در روز مصاحبه صدای خاص او توجه مصاحبه کننده ها را به خود جلب کرد وبه جای گرافیست او را به عنوان گوینده رادیو در صدا و سیما استخدام کردند سینا با توجه به استعداد و علاقه ذاتی و درونی که داشت به سرعت پله های ترقی را ظرف یکسال طی کرد و توانست به عنوان یکی از گوینده های ثابت برنامه های زنده رادیویی برای مدت ۹ سال، روزانه ۲ تا ۳ برنامه مختلف را صبح و عصر اجرا کند.
... ادامه
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺩﻝ ﺧﻮﺷﻢ ﺑﺎ ﻏﺰﻟﯽ ﺗﺎﺯﻩ، ﻫﻤﯿﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﺭﺳﺎﻧﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻨﻢ . ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ! ﻗﺎﻧﻌﻢ، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ! ﮔﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﻦ ﻭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﻫﻤﺰﺍﺩﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ! ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﮐﻦ! ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﮔﺮﻣﺎﺳﺖ ﺯﻣﯿﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﮔﻬﮕﺎﻩ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﯼ ﺷﻌﺮ ﺑﭽﯿﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺰﻟﯽ ﺷﻮﺭﺍﻧﮕﯿﺰ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺷﻮﻕ ﻣﺮﺍ، ﺧﻮﺏ ﺗﺮﯾﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ
... ادامه
دیدگاه · 1394/06/21 - 20:49 توسط Mobile ·
4
آرمین
آرمین
امشب ، شبی است که دو نیمه سیب با هم پیوند می خورند تا گونه های زمین از شوق، گل بیاندازند. آسمان، تنها سقفی است که این همه شادی را تاب می آورد. کوچه در آستانه آمدنتان ایستاده است به شوق. تو، با منی از این پس و تنها همین بس است این سهمم از تمام زمان و زمین بس است تو با منی و هر نفست هستی مرا تا لحظهْ لحظة نفس واپسین بس است سهم من از بهشت تویی کوثر زلال! اینکه به آیه¬ های تو دارم یقین، بس است دست تو در دو دست علی ع مقدس است.
... ادامه
دیدگاه · 1394/06/19 - 10:29 ·
1
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺑـﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺑﺎﻳﺪ ﻟﯿﻠـﺎ ﻓـﺮﻭﻫـﺮ ﻭ ﺷﻬـﺮﻩ ﻭ ﻋﻤـﻮﭘـﻮﺭﻧﮓ ﻭ ﺍﻧـﺪﯼ ﺭﻭ ﺑﺠـﻮﺷـﻮﻧﻦ . ﻋﺼـﺎﺭﻩ ﺷـﻮﻧـﻮ ﺑﮕﯿـﺮﻥ ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮﺍﻥ ﻋﺼـﺎﺭﻩ ﯼ ﺟﻮﺍﻧـﯽ ﺑﻔـﺮﻭﺷﻦ :| ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺻﻮﻟﺘﯽ رو ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﻦ ﺑﻤﺎﻟﯿﻦ ﺑﻪ ﭘﻮﺳﺘﺘﻮﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ ..
18 دیدگاه · 1394/05/31 - 23:19 توسط Mobile ·
5
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
یقین دارم تو هم من را تجسم می کنی گاهی
به خلوت با خیال من تکلم می کنی گاهی
هر آن لحظه که پیدا می شوی از دور مثل من
به ناگه دست و پای خویش را گم می کنی گاهی

چنان دریای نا آرام و طوفانی ،تو روحم را
اسیر موج های پر تلاطم می کنی گاهی
دلم پر می شود از اشتیاق و خواهشی شیرین
در آن لحظه که نامم را ترنم می کنی گاهی

همه شعر و غزلهای پر احساس مرا با شوق
تو می خوانی و زیر لب تبسم می کنی گاهی
تو هم مانند من لبریزی از حس جنون عشق
یقین دارم تو هم من را تجسم می کنی گاهی
... ادامه
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
شالیزار های برنج مازندران پس از باران
[لینک]
✔♥Дℓɨ♥✔
1432310406331895_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
حافظ از و نوشت!
حق هم داشت …
قرن او ،
هر دو قدم
یک " " نداشت...

Design By : ALI ATAEI
[لینک]
zoolal
846.jpg zoolal
آ مدی طبعم شکوفا شد، بهارانی مگر؟
صورتم شد خیس خیس ازشوق، بارانی مگر؟

آمدی با دیدنت برخاست در من مرده ای
روح رستاخیزی من! در تنم جانی مگر؟

آمدی و هر خیال دیگری غیر از تو را
پیش پایت سر بریدم عید قربانی مگر؟

تا ابد دیوانه ی زنجیری موی تواَم
نیست امّید رهایی از تو، زندانی مگر؟

خواستی عشق زلالم را بسنجی با قسم
ای تو تنها بر لبم سوگند، قرآنی مگر؟

خواستی گرد فراموشی نگیرد قلب من
لحظه ای از چشم این آئینه پنهانی مگر؟

شرط کردی خالی از یادت نباشد خاطرم
خود که صاحب‌خانه ای ،ای خوب! مهمانی مگر؟

شرط کردی جز تو درمن گام نگذارد کسی
قلعه ای متروک و گمنامم، نمیدانی مگر؟

آنقدَر رفتی و برگشتی که ویران شد دلم
حسّ صحرا گردِ شهرآشوب! توفانی مگر؟

گردباد دامن موّاجت آتش زد مرا
رقص مشعلهای روشن در زمستانی مگر؟
... ادامه
دیدگاه · 1394/01/31 - 14:11 ·
7
bamdad
bamdad
عيد، «حول حالنا» است
كه واجب است بفهميم

عيد، شوقي است
كه پدرم را به مزرعه مي خواند
عيد، تن پوش كهنه باباست
كه مادر
آن را به قد من كوك مي زند
و من آن قدر بزرگ مي شوم
كه در پيراهن مي گنجم
عيد، تقاضاي سبز شدن است
يا مقلب القلوب!

{-47-}
دیدگاه · 1393/12/29 - 23:03 ·
2
bamdad
bamdad
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست. شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم. آخرین فرصت



خندیدن ماست. زندگی همهمه مبهمی از خاطره هاست. هر کجا خندیدیم ، زندگی هم



آنجاست. زندگی شوق رسیدن به خداست. خنده کن بی پروا ، خنده هایت زیباست .........

{-35-}{-35-}
رضا
رضا
bamdad اینم چند مدلی که گفته بودی برو سراغ محمد {-7-}

{-319-} {-320-} {-321-} {-322-}
bamdad
bamdad
نذر کرده ام

يک روزي که خوشحال تر بودم

بيايم و بنويسم که

زندگي را بايد با لذت خورد

که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد

و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

يک روزي که خوشحال تر بودم

مي آيم و مي نويسم که

اين نيز بگذرد

مثل هميشه که همه چيز گذشته است و

آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است

يک روزي که خوشحال تر بودم

يک نقاشي از پاييز ميگذارم , که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي

نيست

زندگي پاييز هم مي شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر

يک روزي که خوشحال تر بودم

نذرم را ادا مي کنم

تا روزهايي مثل حالا

که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است

بخوانمشان

و يادم بيايد که

هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد

و

هيچ آسياب آرامي بي طوفان

{-35-}
دیدگاه · 1393/10/22 - 19:59 ·
4
bamdad
bamdad
عشق اگرچه حرف ربط نیست

ربط می‌دهد مرا به تو

شوق را به جان

رنج را به روح

همچنان که باد

خاک را به دشت

ابر را به کوه.....

{-41-}
دیدگاه · 1393/10/21 - 19:40 ·
4
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ