یافتن پست: #مأمور

bamdad
photo_۲۰۱۷-۱۰-۲۱_۲۰-۴۲-۱۰.jpg bamdad
کروکودیل ها یک مشکل همیشگی برای ناسا بوده اند. از جمله اینکه این حیوانات دائما از فنس های اطراف ساختمان ناسا بالا می روند و شبانه وارد ساختمان می شوند!
... ادامه
رضا
رضا
دیدگاه · 1394/03/6 - 16:12 در وبگردی ·
5
Noosha
images.jpg Noosha


دو نوجوان که به همراه خانواده شان برای انجام حج عمره به عربستان رفته بودند پس ازانجام مراسم حج قصد داشتند به ایران بازگردند.

مأموران فرودگاه جده در گیت بازرسی توجه ‌شان به این دو نوجوان ایرانی جلب می‌شود. آن‌ها این دو را از خانواده‌شان جدا می‌کنند و به بهانه ی بازرسیِ بدنی به اتاقکی می‌برند و به آن‌ها تجاوز می‌کنند.

این دو نوجوان هنگامی که به نزد خانواده‌ شان برمی‌گردند،

با شرایط روحی آشفته ماجرا را به اطلاع خانواده های شان می رسانند.

خانواده های شان پیگیر موضوع می شوند.

پزشکی قانونی عربستان تجاوز را تأیید می‌کند.

رسانه‌های ایران گزارش داده‌اند که پس از پیگیری مسئولان کنسولگری ایران در جده دو مأمور سعودی بازداشت شده اند.

مرکز پزشکی حج و زیارت هلال احمر ایران نیز این خبر را تأیید کرده و وعده پیگیری داده است.
... ادامه
Mohammad
IMG17411707.jpg Mohammad
مردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت :

"من مردی گناهکارم و از معصیت پرهیز نمی کنم ، مرا پند و اندرز بده "

امام فرمودند: پنج کار انجام بده و هر چه می خواهی گناه کن .

اول : روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه کن .

دوم : از ولایت و حکومت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن .

سوم : جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن .

چهارم : وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو می آید، او را از خود دور کن و هر چه می خواهی گناه کن .

پنجم : وقتی مأمور و مالک جهنم می خواهد تو را در آتش بیندازد، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه کن .

منبع : وبلاگ حکیمانه
... ادامه
...
564.jpg ...
دلم تنگ است
مثل لباسهایی سالهای دبستانم
مثل سالهای مأموریت طولانی پدر
که نمیفهمیدم
وقتی میگویندکسی دوراست
یعنی
چقدردوراست...
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/9 - 02:34 ·
10
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مأمور دهن بنده خدا رو بو میکنه ، میگه عرق خوردی . . . ؟! میگه ، نه به خدا زیاد حرف زدم دهنم عرق کرده . . . ! {-18-}
MahnaZ
MahnaZ
تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست سیب زمینی اش را بزند
اما این کار خیلی سختی بود .تنها که می توانست به او کمک کند در بود
نامه ای برای نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست بکارم من نمی خواهم
این را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت.
من برای خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام من حل می شد
من می دانم که اگر تو اینجا بودی را برای من می زدی


این را دریافت کرد
, به خاطر خدا را نزن , من آنجا پنهان کرده ام
۴ صبح فردا ۱۲ نفر از مأموران Fbi و افسران پلیس محلی دیده شدند ,
و تمام را زدند بدون اینکه ای پیدا کنند
بهت زده نامه دیگری به نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پاسخ داد : برو و هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم
هیچ در دنیا وجود ندارد . اگر شما از تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید
است . نه اینکه شما یا یک فرد کجا هستید
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
igi2_www.Dostpersian.ir.jpg ıllı YAŁĐA ıllı

IGI مخفف کلمه I’m Going In و نام بازی محبوبی است که بی شک همه طرفداران سبک اکشن با این بازی آشنایی دارند . نسخه ۱ این بازی که محبوبیت بی نظیری را در بین گیمرها کسب کرد، با حجم کم نیز دارای گرافیک قابل قبولی بود، , وبعد نسخه ۲ نیز بسیار قابل تر از نسخه ۱ ظاهر شده، و درعین کم حجم بودن، جزو بازی های کاربرپسند است . بازی IGI 2 نوعی طراحی شده است که باید برای کسب امتیاز و قدرت یافتن از دقت و هوش استفاده کنید، به عبارتی تنها با جنگ و جدال کاری از پیش نخواهید برد . بازی دارای بیش از ۱۹ منطقه است و در سه قاره اتفاق می افتد و دارای صحنه های درگیری زیباییست که باعث هیجان بخشیدن بیشتر به بازی خواهد شد . بیش از ۳۰ اسلحه متنوع برای استفاده در بازی وجود دارد که با کسب امتیاز اجازه دسترسی به اسلحه های قوی تر را خواهید داشت . مأموریت شما این است که یک تنه به طور مخفیانه وارد پایگاه دشمن شوید و مهمات و افراد آن را بررسی کنید و سپس اقدام به نابودسازی آنها کنید . امکاناتی همچون دوربین دید در شب، لپ تاپ و اطلاعات ماهواره ای و سیستم هوشمند با زنگ هشدار و … در انجام مأموریت ها به کمک شما خواهند آمد . دشمنان از هوشی مصنوعی بسیار قوی برخوردار هستند که باعث شده است تا بازی به سمت واقعیت سوق پیدا کند .
در .
... ادامه
Morteza
Morteza
به اتفاق چند تن از بچه‌های ازنا به «لشکر 7 ولیعصر (عج)» رفتیم و به یگان اطلاعات و عملیات این لشکر مأمور شدیم.

در اولین لحظه‌های معرفی به واحد، با یک دکل مواجه شدیم. هرچه به بالا نگاه می‌کردیم، نوک دکل معلوم نبود، چند دقیقه بیشتر که ماندیم فهمیدیم باید از این دکل بالا برویم و دیده‌بانی کنیم. پایه‌های دکل را اندازه می‌گرفتیم. یک متر در یک متر بود.

پرسیدم: بلندی این دکل چند متر است؟

گفتند: چیزی نیست، 62 متر!

گفتم : چیزی نیست؟ کی جرأت داره بره اون بالا؟ اصلاً میشه اون بالا ایستاد؟

راستش را بخواهید لرزه به انداممات افتاده بود، رفتن به بالای دکلی که روی پایه‌ای یک متر مربعی ایستاده، آن هم با 62 متر ارتفاع کار آسانی نبود.

گفتیم: خب حال ما باید چه کار کنیم؟

گفتند: باید بروید بالای این دکل، دیده‌بانی کنید.

اول فکر کردیم یک شوخی جبهه‌ای است. از آن شوخی‌ها که رزمندگان با هم می‌کردند. اما نه، همه چیز جدی بود.

من که داشتم با ذهن خودم کشتی می‌گرفتم...

گفتم: راستی راستی باید برویم آن بالا بالا؟

فکر می‌کنم همه‌ بچه‌های همراه ما همین را فکر می‌کردند، چشمشان که این را فریاد می‌زد.

ما، در همین افکار بودیم که یک نوجوان 13 ساله، سوار بر موتور از راه رسید. موتور را روی جک زد و بدون این که به کسی تعارف کند، رفت پای دکل و شروع کرد به بالا رفتن. تمام 62 متر را مثل آب خوردن رفت. همه از تعجب انگشت به دهن مانده بودیم. باور کردنی نبود.

یکی از همراهان ما، گفت: آقا جان! غیرت کنید! ما که از این بچه کمتر نیستیم؟ نکند ما‌ آمده‌ایم به دکل نگاه کنیم؟ یاالله بچه‌ها...!

ما هم شروع کردیم، اما همه تا وسط دکل می‌رفتیم و برمی‌گشتیم و این کار را دوباره تکرار می کردیم و در هر تکرار هم مقدار بیشتری بالا می‌رفتیم، تا عادت کنیم.

یک ماه بعد، جنگ سر بالا رفتن از دکل بود. چون توی اون منطقه پشه کوره زیاد بود و برای فرار از نیش پشه کوره‌ها هم که بود، همه دوست داشتند، بالای دکل باشند. با این که عراقی‌ها دائماً با تانک به طرف دکل شلیک می‌کردند، اما آن بالا صفای دیگری داشت.
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/22 - 15:56 ·
9
iman
iman
مأمور دهن بنده خدا رو بو میکنه ، میگه عرق خوردی . . . ؟!
میگه ، نه به خدا زیاد حرف زدم دهنم عرق کرده . . . ! :lol:
دیدگاه · 1392/07/5 - 23:00 ·
6
ღ sepide ღ
ღ sepide ღ
چند روز پیش همسایه واحد رو به روییمون به مامانم گفت

من خیلی دخترتون رو دعا میکنم

صبحا که میره مدرسه

با باز و بسته شدن در خونتون از خواب پا میشیم واسه نماز

.

.

.

بعله ...

یه همچین دختریم من



خلاصه الآن فک میکنم مأموریت بزرگی بهم دادن

صبحا چنان درو محکم میبندم

همه همسایه ها با هم پا میشن نماز جماعت میخونن
... ادامه
Mostafa
Azadeh_Akhlaghi_Photo-9.jpg Mostafa
غلامرضا تختی – ۱۷ دی ۱۳۴۶ – هتل آتلانتیک، تهران |
Gholamreza Takhti – ۷ January 1968 – Atlantic Hotel, Tehran | Detail
parastoo
parastoo
دلم تنگ است

مثل لباس سال‌های دبستانم

مثلِ سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر

که نمی‌فهمیدم

وقتی می‌گویند کسی دور است،

یعنی چقدر دور است.
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/7 - 20:13 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1358963291.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
می دانی ... پزشکان که هیچ ، حتی مأموران "بازیافت" هم از این قلب شکسته ، قطع امید کرده اند !!!
دیدگاه · 1391/11/28 - 00:26 ·
صوفياجون
a-k-s697-300x200.jpg صوفياجون
زیبا-دل سوختن عزرائیل
روزی رسول خدا (ص) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟

عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:



۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.

۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
... نیما هستی؟
صوفياجون
0.728624001291242858_irannaz_com.jpg صوفياجون
MONA
MONA
دختر جوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد. پس از دو ماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:

لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که در این مدت ده بار به تو دروغ گفته و در حق تو خیانت کرده ام !!! و می دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست.

روبرت

دختر جوان رنجیـده خاطر از رفتار مرد، از همه همکاران و دوستانش می خواهد که عکسی از نامزد، برادر، پسر عمو، پسر دایی ... خودشان به او قرض بدهند و همه آن عکس ها را همراه با عکس روبرت، نامزد بی وفایش، در یک پاکت گذاشته و همراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون:
روبرت عزیز، مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت را از میان عکس های توی پاکت جدا کن و بقیه را به من برگردان!
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به ناگاه دختري وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بيچاره اشاره کرد که سكوت كند و هيچ نگويد. دختر پرسيد: شام چه داري؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر كه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌اي از اتاق خوابيد.

صبح که دختر از خواب بيدار شد و از اتاق خارج شد مأموران، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصباني پرسيد چرا شب به ما اطلاع ندادي و ....

محمد باقر گفت: شاهزاده تهديد کرد که اگر به کسي خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقيق شود که آيا اين جوان خطايي کرده يا نه؟ و بعد از تحقيق از محمد باقر پرسيد چطور توانستي در برابر نفست مقاومت نمايي؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه ديد که تمام انگشتانش سوخته و ... علت را پرسيد. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه مي‌نمود. هر بار که نفسم وسوسه مي‌کرد يکي از انگشتان را بر روي شعله سوزان شمع مي‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدين وسيله با نفس ...
... ادامه
نگار
نگار
مأمور دهن بنده خدا رو بو میکنه ، میگه عرق خوردی . . . !؟
میگه ، نه به خدا زیاد حرف زدم دهنم عرق کرده . . . !
دیدگاه · 1391/09/9 - 01:05 ·
10
رضا
SpaceX-on-Mars.jpg رضا
مؤسس بنیاد SpaceX می‌خواهد ۸۰ هزار نفر را ساکن مریخ کند!
در شرایطی که دولت‌ها نمی‌توانند بودجه کلانی به برنامه‌های اکتشاف فضا اختصاص بدهند و حتی مأموریت‌های بی‌سرنشین هم با کمبود بودجه مواجه هستند، تنها امید رؤیاپردازان، شرکت‌های خصوصی هستند.

«اِلان ماسک»، میلیاردری که بنیاد SpaceX را بنا نهاده است، در خبر تازه‌ای اعلام کرده است که روی پروژه‌ای کار می‌کند که هدف آن فرستادن ۸۰ هزار نفر به مریخ برای تأسیس یک مهاجرنشین فرازمینی است، هزینه مسافرت هر نفر به مریخ در این برنامه ۵۰۰ هزار دلار خواهد بود.

مطابق این پروژه جاهطلبانه، نخست باید یک گروه پیشگان ده نفره با یک موشک با سوخت اکسیپژن مایع و متان به مریخ بروند و در مراحل بعدی باید یک تمدن خودکفا در مریخ تشکیل شود.

گفتنش شاید آسان باشد، اما در مقام عمل ایجاد تشکیلاتی که در محتاج مواد اولیه و غذایی ارسالی نباشد، بسیار دشوار است، چرا که برای این کار باید ماشین‌هایی به مریخ ارسال کرد که بتوانند با استفاده از نیتروژن و دی اکسید کرین جو مریخ و آب زیرسطحی این سیاره، مواد حاصل‌خیرکننده خاک، متان و اکسیژن بسازند.

متن کامل در لینک مطلب .
... ادامه
[لینک]
نگار
نگار
مردی نزد امام حسین (ع ) آمد و گفت : "من مردی گناهكارم و از معصیت پرهیز نمی كنم ، مرا پند و اندرز بده ". امام حسین (ع ) فرمودند: "پنج كار انجام بده و هر چه می خواهی گناه كن . اول : روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه كن . دوم : از ولایت و حكومت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه كن . سوم : جایی را پیدا كن كه خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه كن . چهارم : وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو می آید، او را از خود دور كن و هر چه می خواهی گناه كن . پنجم : وقتی مأمور و مالك جهنم می خواهد تو را در آتش بیندازد، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه كن . امام حسین(ع)
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/26 - 23:14 ·
5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ