خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی,
بشنود يک نفر از نامزدش دل برده...
مثل يک افسر تحقيق شرافتمندی,
که به پرونده ی جرم دخترش برخورده...
خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ ,
بين دعوای پدر مادر خود گم شده است ...
خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق,
که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است...
خسته مثل پدری که پسر معتادش,
غرق در درد خماری شده فریاد زده...
مثل يک پيرزنی که شده سربار عروس,
پسرش پيش زنش بر سر او داد زده...
خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم,
دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است...
مثل مردی که قسم خورده خيانت نکند,
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است...
خسته مثل پدری گوشه ی آسايشگاه,
که کسی غير پرستار سراغش نرود...
خسته ام بيشتر از پير زنی تنها که ,
عيد باشد نوه اش سمت اتاقش نرود...
خسته ام کاش کسی حال مرا می فهميد,
غير از اين بغض که در راه گلو سد شده است...
شده ام مثل مريضی که پس از قطع اميد,
در پی معجزه ای راهی مشهد شده است...
... سيمين بهبهانی ...
اوه یادم نبود محمد خوب شد گفتی
1394/09/16 - 15:33شایدم آه و نفرین #محسن
1394/09/16 - 19:59یعنی یه پدری ازشون در بیارم برا طرح سوال مادرشون به عزا بنشینه اگر نفرین ناله کرده باشن
1394/09/17 - 11:26دیروز پاکت طرح سوال رو گرفتم از دانشگاه
ولی خدایی بعضیاشون خیلی دوسم دارن برگشتن میگن استاد ترم بعد تورو خدا یه درس صنعتی 2 بردارید ما 1 با شما داشتیم خیلی خوب یاد گرفتیم استادای دیگه خوب درس نمیدن و...
نامردا همچین زیرآب استاده رو میزدن
بامداد اون که آهش تقریبا تا آخر عمر دنبال زندگیمه
1394/09/17 - 12:10دارن گولت میزنن، اینجوری میگن که درس رو این ترم قبول بشن، ترم بعد عمراً با تو درسی بردارن
1394/09/17 - 13:03آخه بچه درس خونا اومدن اینو میگن
1394/09/17 - 13:37اونا میانترم شون رو نمره کامل گرفتن نیاز به نمره دادن من نی
یهو میبینی یه سوالی طرح میکنی که اونا نتونن جواب بدن، دارن پیشگیری قبل از درمان میکنن
1394/09/17 - 14:17