یافتن پست: #آزاد

bamdad
bamdad
داشتم تو 5040 اتومبیلای روز جهان رو نگاه میکردم
آدم از زندگی نا امید میشه بخدا
ما هم ماشین داریم اینجا؟!!!!!
پراید ، پارس ، 206
برید ببینید تو جهان چیا سوار میشن اونوقت ما چه ابوقراضه هایی رو میگیم ماشین؟!!!!!!!!!!!!!
:(
[لینک]
Mostafa
Mostafa



توی خونه روی دیوار یه تفنگه سر پُره
داغ جنگلا رو میشه روی قندافش دید
آره یه تفنگه سر پُر و فراری از شکار
که میشه از تو گلوش صدای شلیکو شنید..
یه تفنگه پیر و کهنه یه تفنگه بی جواز
که دلش رو برده زوزه های زخمیه یه گرگ
عمریه که بوی باروتو نفس نمیکشه
تنها شاهده نفس کشیدنه پدربزرگ..

توی خونه روی دیوار
یه تفنگه سر پُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره
توی خونه
روی دیوار
یه تفنگه سر پُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره..

خسته از روزای غمگینه بدون ِ دفاع
خواب رفته مثل آتیش زیر خاکستر داغ
یه تفنگی که مثه ، یه مرد گریه میکنه
شبو با روح پرنده های مُرده تو اتاق..
با دوتا میخه سیاه مونده رو دیواره سفید
تو سر هردوی ما وسوسه ی آزادی
خیلی وقته بوی خون خونه رو پُر کرده و من
خیره ام به آخرین ارثیه ی اجدادی…

توی خونه روی دیوار
یه تفنگه سر پُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره
توی خونه
روی دیوار
یه تفنگه سر پُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره..

7text.ir
... ادامه
setareh 22
image.jpg setareh 22
می خنــدم

ســــــاده می گیـــرم

ســــــاده می گــــــذرم

بلنــــد می خندم و با هــــر ســــازی میرقصم


نــه اینکه دل خوشــــــم


نــه اینکه شــــادم و از هفــــت دولت آزاد


مدتـــی طولــانی شکســــتم، زمین خــــوردم


سخــــتی دیدم، گــــریه کردم و حالا


برای " زنـــده مـــاندن" خودم را به "کوچه ی علی چپ" زده ام


روحم بزرگ نیــــست!دردم عمیــق است


می خنـــــــــــدم که جای زخــم ها را نبینـــــی!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/3 - 12:50 ·
4
رضا
watermark.png&wmratio=6&wmposition=bottom-right&wmopacity=80 رضا
Mohammad
aVhekySeFR.jpg Mohammad
جز دعا کار دگر نیست مرا
شب روزت همه شاد
دلت از غم آزاد
همه ایام به کام
و تو پیوسته سرافراز و ز هر غصه برون
همچو گنجشک به هر بام ودرخت
بنشینی خندان
وسبکبال تر از برگ درخت
در هوا رقص کنان
مشق پرواز کنی سوی سپیدار بلند
و ز تو نغمه مستی آید ...
لحظه هایت چون قند
روزگارت لبخند
هفته هایت پر مهر
هر کجایی که قدم بگذاری
همه از کینه تهی
همه از قهر و عداوت خالی
همه جا ، نام تو از مهر ، به لب ها جاری ...
و تو با یاد خداوند بزرگ
به سلامت ببری راه به پیش...
... ادامه
رضا
رضا
دیدگاه · 1393/06/6 - 13:23 در وبگردی ·
6
bamdad
bamdad
از اسب که بیفتی
اسیر سرزنش خاک می شوی
در این سرزمین ،
سقوط آزاد هم ممکن نیست …

{-15-}
bamdad
bamdad
الو؟ مردی که آبستن
از آب و آتش و بستر
کجای جمله وا ماندی
که خون ماسیده بر دفتر؟

الو؟ هی زیر و بم میشه
صدات خش‌دار و آرومه
غم من چی؟ صداش خوبه؟
ببینم اشک مفـهومه؟

چرا ساکت شدی مُردی؟
صدات تا بـووووووق آزاده
شبیه نعش اون مردی
که پشت گوشی افتاده

نفس‌هاتو نمی‌شناسم
صدات شطرنجی و تاره
مث یه مـرد جن دیده
صدات هول و ولا داره

الو؟ چی خیسه؟ چی لیزه؟
چرا از حرف افتادی؟
می‌گی لیزه زمین خیسه
نگاه کن رو چی وایستادی؟

نگاه کن اون منم مُردم
نگاه کن زیر پاهاتم
یه کم از من رو کفشاته
که هر جا باشی باهاتم ...
.
.
.

ازم از تو دل دیوار

توچشمام زل زده خیره

حالا تو دود می رقصه
داره آتیش میگیره
صدامو میشنوی یا نه
من مالیده رو دیوار
دارم دق میکنم اینور
پدر سگ گوشی رو بردار

:)
دیدگاه · 1393/05/31 - 22:16 ·
2
bamdad
bamdad
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺬﺭﯼ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ

ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ، ﻧﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ

ﻣﻨﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﺎﺵ ﮔﺮﺩ ﺷﺪ ﺩﺍﺵ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺰﺩﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ؟

ﻣﻨﻢ ﯾﮑﻢ مکث ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ غزه!

نمیدونم چرا درو محکم بست و خدافظیم نکرد. فکر کنم اسراییلی بود!!!

{-11-}
رضا
images رضا
bamdad
bamdad
پسرها:
۱- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.
۲- کارت رو داخل دستگاه میذارن.
۳- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.
۴- پول و کارت رو میگیرن و میرن.


دخترها:
۱- با ماشین میرن دم بانک.
۲- در آینه آرایششون رو چک میکنن.
۳- به خودشون عطر میزنن.
۴- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.
۵- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.
۶- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.
۷- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.
۸- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.
۹- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.
۱۰- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.
۱۱- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.
۱۲- کارت رو وارد دستگاه میکنن.
۱۳- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.
۱۴- کد رمز رو وارد میکنن.
۱۵- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.
۱۶- کنسل میکنن.
۱۷- دوباره کد رمز رو میزنن.
۱۸- کنسل میکنن.
۱۹- دوستشون رو صدا میزنن که کد صحیح رو براشون وارد کنه.
۲۰- مبلغ درخواستی رو میزنن.
۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده.
۲۲- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.
۲۳- دستگاه ارور (خطا) میده.
۲۴- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.
۲۵- انگشتاشون رو برای شانس رو هم میذارن.
۲۶- پول رو میگیرن.
۲۷- برمیگردن به ماشین.
۲۸- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.
۲۹- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.
۳۰- استارت میزنن.
۳۱- پنجاه متر میرن جلو.
۳۲- ماشین رو نگه میدارن.
۳۳- دوباره برمیگردن جلوی بانک.
۳۴- از ماشین پیاده میشن.
۳۵- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمی‌ذار برای آدم)
۳۶- سوار ماشین میشن.
۳۷- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.
۳۸- آرایششون رو توی آینه چک میکنن.
۳۹- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.
۴۰- مندازن توی خیابون اشتباه.
۴۱- برمیگردن.
۴۲- میندازن توی خیابون درست.
۴۳- پنج کیلومتر میرن جلو.
۴۴- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا انقدر یواش میره

{-105-}
رضا
d0c744a30cd2de4890a6d726bfc053adfd07791f رضا
حمید
27897_875.jpg حمید
داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . .
و من از آنجا بی غیرت شدم که فکر میکردم به تمدن رسیده ام !

خودم را " نقـــد " می کنم تا دیگران....مرا به " نسیـــه " نفروشــند ...!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/17 - 16:24 ·
9
bamdad
bamdad
خدا گفت: به دنيايتان می‌آورم تا عاشق شويد. آزمونتان تنها همين است: عشق. و هركه عاشقتر آمد٬ نزديكتر است. پس نزديكتر آييد٬ نزديكتر. عشق٬ كمند من است. كمندی كه شما را پيش من می‌آورد. كمندم را بگيريد و ليلی كمند خدا را گرفت. خدا گفت :عشق فرصت گفتگو است. گفتگو با من. با من گفتگو كنيد و ليلی تمام كلمه هايش را به خدا داد. ليلی همصحبت خدا شد. خدا گفت: عشق همان نام من است كه مشتی خاك را بدل به نور می‌كند. ليلی مشتی نور شد در دستان خداوند.

{-35-}

... برگرفته از کتاب لیلی نام تمام دختران زمین است از عرفان نظر آهاری ...
soheil
soheil
فرياد زدستِ فلکِ شعبده باز آزاده به ذلـت و گدا زاده به ناز

نرگس ز برهنگي سرافکنده به زير صد پيرهن حرير پوشيده پياز
دیدگاه · 1393/05/6 - 12:48 ·
4
رضا
b48c5caa270b97eebb29a18949290e5d_500.jpg رضا
اگر حوصله داشته باشن کنیم .

فقط چند تا نکته رو رعایت کنید :
1. فقط یک بیت از شعر رو تو نظرات بنویسید و حتما اسم شاعر هم همراهش باشه در صورت امکان بزنید مثلا و...

2. شعری که می نویسید حرف اولش باید مشابه آخرین حرف شعری باشه که نفر قبلی نوشته .

3. طوری شعرها رو اضافه کنید تا بقیه هم مشارکت کنن یعنی بعد از نوشتن یک بیت شعر صبر کنید نفر بعدی جواب بده .

4. نظرات اضافی حذف میشن .

من یک بیت از حافظ رو میگذارم تا بقیه ادامه بدن .
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید/زینهار ای دوستان جان من و جان شما
bamdad
bamdad
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود…



کشاورز به او گفت که برو در آن قطعه زمین بایست.



من سه گاو نر را آزاد می‌کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها



را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. و مرد قبول کرد…



درِ اولین طویله که بزرگترین هم بود باز شد.



باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود.



گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد.



جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت.



دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.



گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت می‌کرد.



جوان پیش خودش گفت: “منطق می‌گوید این را هم ول کنم



چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.”



سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر می‌کرد



ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.



پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید



و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد…



اما گاو… دم نداشت!!!



زندگی پر از ارزش‌های دست یافتنی است



اما اگر به آن‌ها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است



که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود.

:(
دیدگاه · 1393/05/2 - 14:59 ·
4
bamdad
bamdad
اینجوری که ملت ریختن تو پارکا و کوچه ها والیبال بازی می کنن
از هر کوچه ای می خوای رد بشی باید به عنوان بازیکن آزاد سه تا دریافت داشته باشی
خدارو شکر می کنم که تیم ملی شمشیر بازیمون هیچ پخی نیست...!

{-105-}{-105-}{-105-}
مائده
مائده
چه غمگینانه ....
دیدگاه · 1393/05/1 - 02:54 ·
8
Hosein
Hosein
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ با ﻣﻦ باشه و با من زندگی کنه ﺑﺪﻭﻧﻪ

ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ ...

ﺗﻮ ﺟﻤﻊ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺑﺸﯿﻨﯽ !...
:|
ﻫﻤﮑﺎﺭﻣﻪ ،ﻫﻤﮑﻼﺳﯿﻤﻪ ، ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﻭﺳﺘﻤﻪ ،
ﺩﺍﺩﺍﺷﯿﻤﻪ ، ﺭﺍﻧﻨﺪﻣﻪ ، ﺳﮕﻤﻪ ، ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺎ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ، ﺗﻮ
ﻓﻘﻂ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ..

ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﻣﺰﺍﺣﻤﺖ ﺷﺪﻩ ﺟﻠﻮ ﭼﺸﻤﺎﺕ
ﺗﯿﮑﻪ ﭘﺎﺭﺵ ﻣﯿﮑﻨﻢ ، ﻭﻟﯽ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻡ
ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ ...

ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻭﺍﺳﻢ ﺑﺰﮎ
ﺑﻮﺯﮎ ﮐﻨﯽ،ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻮﺭ
ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ..

ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻣﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﻨﻪ ، ﺷﻤﺎ ﮐﺎﺭﺗﻮ
ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﻭ ﭘﻮﻟﺸﻢ ﺑﺒﺮ ﺑﺮﯾﺰ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ
ﻣﻦ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ...

ﮔﻮﺷﯿﺖ ﭘﺴﻮﻭﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ؟ ﻫﺮﺭﺭﺭﺭﯼ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ
ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﯼ...
ﻣﺎ ﺣﺮﯾﻢ ﺷﺨﺼﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺖ
ﺑﺎﺧﺒﺮﻡ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺑﺎ ﻓﻼﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﮕﺮﺩ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ
ﻧﻤﯿﺸﻨﻮﯼ ، ﻣﯿﺮﯼ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ
ﻣﯿﮑﻨﯽ...

ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﺑﭙﻮﺷﯽ ﻋﯿﻦ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ ﮔﺮﻩ ﺕ ﻣﯿﺮﻧﻢ
ﺑﻬﻢ ...

ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺑﺎﺯﯼ ﻭﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩ
ﻧﻤﯿﺨﻨﺪﯼ ..

ﺳﺨﺘﻪ ﺑﺎﻣﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﻪ ؟

ﻋﻮﺿﺶ ﺗﻮ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﯼ ﻣﻦ
ﺁﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﺑﭽﺮﺥ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﻫﯿﭻ
ﮐﻔﺘﺎﺭﯼ ﺳﻤﺘﺖ ﻧﻤﯿﺎﺩ..

ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﭘﺸﺘﺘﻪ

mokhatab khass nadasht, qashang bood gozashtam.
دیدگاه · 1393/04/28 - 15:48 ·
3
Mohammad
Mohammad
اگه کفشت پاتو می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی

و درد رو به پات تحمیل کردی ، دیگر در مورد آزادی شعار نده . . .
iman
iman
اسگل اسم پرنده نیست.

.

.

.

دوست دختر منه که ساعت 4 صبح بیدارم میکنه میگه

پـــــــــــــــــاستیـــــــل میـــخــوام
... ادامه
bamdad
bamdad
(( آزادی ))

واژه زیبایی است كه

حتی حاضر نیست حروفش بهم وابسته باشد
تنها راه رسیدن به آزادی
رهایی از وابسته بودن است ...

{-164-}
دیدگاه · 1393/04/16 - 22:12 ·
4
...
...
Noosha
نداجان میدونی دردچیه؟
درداینه که:خودت دردداشته باشی..
امابخوای همدردی کنی باکس دیگه...
میدونم
میخواستی پدرت راتسلای خاطرباشی
ورفتی درکنارش نشسته
و
بااوحرفهازدی
ولیکن
بازبان بیزبانی
باچشمانی مملوازدرد
بانگاهی که پرده برمیداشتندازسربه مهراسرار
مگو!
پدرنیزباچشمانی مملوازغم تورانگریسته و
همچنان
هردویتان مملوازحس سکوت
فریادمیزدیدناگفته هایتان را...
آری!
جایی که
لبها به سکوت محکومند
این چشمهاهستند
که آزادانه سخن میگویند
بازبان بی زبانی!
نداجان
میدانی
دردکجاست؟
دردآنجاییست که
پدر
زل بزند به صفحه موبایلش وآلبوم عکس عزیز ازدست رفته اش رامرورکند

وهمچنان
مملوازحس سکوت
بغضش رافروداده
وقامت بودنش خم وخم وخمترگردد!
تابه ناگه
سکوت راجمله ای بس حزن آلودشکسته و
پدرگوید:"کاش بعدازشروین من بروم"
و
هردویتان
دربزمی غریبانه
مویه کنید
این داغ را...
آری !
نداجان
آخردردهمین است
که داغ عزیزی قامت یک مردراخم کند
و
دم برنیاورد..
متن ازنیما
تقدیم به شمعی که روزبروزدرحال آب شدن است..ندای بهترازجانم.

....هعی...
دیدگاه · 1393/04/10 - 04:30 ·
3
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ