یافتن پست: #آزمایش

amir hossein
amir hossein
دوباره چند سوال ذهن غضنفر را مشغول كرد: آیا میشه روي میزناهارخوري شام خورد؟ دفترمقام معظم رهبري چندبرگه؟ آیادرآزمایش الهی باید ناشتابود؟ كانال كولر كانال چنده؟...!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/22 - 00:05 ·
7
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خووووش منم برم بخوابم که فردا باید ساعت 7 پاشم {-43-}{-43-}{-43-}{-43-}
بچه فردا روز 5 آزمایشی میرم سرکار {-11-}{-7-}{-7-}{-90-}
{-22-}{-22-}{-22-}{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}
{-82-}
{-176-}{-176-}
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
Mostafa
نیستی قربان ایشلاسلامت باشی و شاد {-35-}
...
...
یه دردایی هم هست
که توبرگه آزمایش نمی نویسن.!
دیدگاه · 1392/11/7 - 16:43 ·
7
Hosein
Hosein
پسر تلفن همراهش برداشت،یک پیغام از عشقش بود...با ذوق پیام را باز کرد اما از چیزی که میدید مطمئن نبود... 'ما نمیتونیم باهم باشیم.همه چیز تموم شد.حداقل برای من.خدا نگهدار' پسر بارها و بارها متن را خواند...با خود گفت شاید شوخی باشد...اما فکر کرد که این کار شوخی هم باشد قشنگ نیست...چندبار با دختر تماس گرفت اما دختر رد کرد و یا جواب نداد...پسر با وجود عشقی که به دختر داشت فکر کرد که چقدر غرورش خورد شده و فقط برای در آوردن حرص دختر به او پیام داد 'چه خوب که این رابطه تموم شد.خیلی خوشحالم.از اولم تو برام مهم نبودی.برو به درک'پیام را فرستاد و زیر گریه زد. دختر آرام کنار خیابان قدم میزد و اشک میریخت باران میبارید و اشکهای او را میپوشاند...گوشی لرزید...دختر پیام را باز کرد و خواند...لحظه به لحظه اشکهایش بیشتر شدند...برگه ی آزمایش را در دستش مچاله کرد و حرف های دکتر را به خاطر آورد... 'دیر اقدام کردی دخترم خیلی دیر ...ولی داروهاتو مصرف کن امیدوارم که . ..' سرش گیج رفت و افتاد. عابران به دختری که روی زمین افتاده بود و خون بینیش تمام صورتش را پوشانده بود نگاه کردند...او را به سرعت به بیمارستان رساندند ولی...تمام. پسر با اینکه حال روحی خوبی نداشت همراه مادرش به بهشت زهرا رفتند...چند روز از چهلم پدر بزرگ پسر میگذشت...پسر و مادرش سر قبر بودند و فاتحه میخواندند...صدای شیون و زاری از چند متر آنطرف تر می آمد.مادر پسر روبه او کرد و گفت:پسرم فکر کنم جوون بوده مادر برو ببین درسته؟ پسر به آن سمت رفت -ببخشید آقا جوون بودن؟ -خیلی...22سالش بود -پسر بودن؟ مرد عکسی از جیبش درآورد...نه دختر بود...دختر خواهرم ...نگاه کن...چقدر نازه پسر عکس را گرفت و نگاه کرد همان لحظه احساس کرد جانی ندارد روی زانو نشست و فقط زار زد...گریه کرد و حسرت خورد که چرا لااقل دلیل نماندنش را نپرسید دختر رفت و پسر ماند با سالها حسرت... همیشه دلیل رفتن بد بودن نیست...گاهی آنقدر خوبند که میروند..
... ادامه
رضا
رضا
سلام شب سرد زمستانی همگی بخیر و خوشی خوبین ؟
Mostafa
9.gif Mostafa
Mostafa
8.gif Mostafa
Mostafa
7.gif Mostafa
Mostafa
6.gif Mostafa
MONA

اینو خودم نمیدونم چیه :D
Mostafa
5.gif Mostafa
MONA

+ فکر کنم با رنگ خوراکی هم باشه
Mostafa
4.gif Mostafa
Mostafa
3.gif Mostafa
Mostafa
2.gif Mostafa
Mostafa
1.gif Mostafa
MONA
چون درسی که میخونی تو این مایه هاست این عکس متحرک ها رو میذارم ;)

با
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
جاتون خالی یه عالمه البالو یخ زده خوردم{-185-}
Morteza
Morteza
ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻓﺎﺯﺷﻮﻥ ﭼﯿﻪ ؟ !
ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺍﻏﻮﻧﻢ !...
ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻮﺳﺶ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺍﻏﻮﻧﻢ !...
ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ !...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺟﻠﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺁﺱ ﻭ ﭘﺎﺱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﭼﻮﻥ
ﻫﺮ ﺁﻣﭙﻮﻟﺶ ﺩﻭ ﻣﻠﯿﻮﻥ ﭘﻮﻟﺸﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺿﺎﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﻭﺍﻡ ﺑﺪﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺮﺍﯾﻪ
ﺧﻮﻧﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ 6 ﺳﺎﻝ ﭘﺎﯼ ﻃﺮﻓﺶ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ
ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﻣﺎﺩﺭﯾﻪ ﮐﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﺎﻟﯿﺰ ﻣﯿﺸﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻫﺲ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﻪ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ ﮐﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝ
ﻧﺸﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻣﺎﻟﯿﺶ ﺑﺮﻩ
ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﻭﯾﺎﻟﻮﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺟﯿﺒﺶ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﻭﺭﺵ ﻫﻢ ﺧﺎﻟﯽ
ﻣﯿﺸﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﮎ ﻓﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻫﻪ ...
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﮔﻞ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ ...
ﻣﯿﻔﻬـــــــــﻤﯽ؟ !
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/8 - 14:18 ·
5
nafas
nafas
میدونی چرا خدا انیشتین و دکتر حسابی و نیوتن رو قبل از من آفرید؟
میخواست قبل از طراحی نمونه اصلیش چندتا نمونه آزمایشی بسازه
الان من در خدمت شمام!:)
دیدگاه · 1392/10/7 - 14:06 ·
6
رضا
رضا
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ