Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #آشنا

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
كاش بچه دهات بودم... با اینترنت هم آشنا نبودم ،.... الان تو یه خواب راحت بودم داشتم به پسر كد خدا فك میكردم‎ ‎!{-41-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
روش های جالب مخ زنی در کشورهای مختلف:
فرانسه :
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!
ایتالیا :
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با کمال میل می پذیرم!
انگلیس :
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم! خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
و اما ایران :
پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ... پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ... ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ... ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ... پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ... هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس! شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی! ساعت 10 زنگ میزنم!{
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/10 - 15:54 ·
Mostafa
Mostafa
سؤال امتحان نهایی فیزیک دانشگاه کپنهاگ

چگونه می‌توان با یک فشارسنج ارتفاع یک آسمان‌خراش را محاسبه کرد؟

پاسخ یک دانشجو:

” یک نخ بلند به گردن فشارسنج می‌بندیم و آن را از سقف ساختمان

به سمت زمین می‌فرستیم.

طول نخ به اضافه طول فشارسنج برابر ارتفاع آسمان‌خراش خواهد بود.”

این پاسخ ابتکاری چنان استاد را خشمگین کرد که دانشجو را رد کرد.
دانشجو با پافشاری بر اینکه پاسخش درست است به نتیجه امتحان اعتراض کرد.

دانشگاه یک داور مستقل را برای تصمیم درباره این موضوع تعیین کرد.

داور دانشجو را خواست و به او شش دقیقه وقت داد تا راه حل مسئله

را به طور شفاهی بیان کند تا معلوم شود که با اصول اولیه فیزیک آشنایی دارد.

دانشجو پنج دقیقه غرق تفکر ساکت نشست.

داور به او یادآوری کرد که وقتش درحال اتمام است.

دانشجو پاسخ داد که چندین پاسخ مناسب دارد اما تردید دارد کدام را بگوید.

وقتی به او اخطار کردند عجله کند چنین پاسخ داد:

“اول اینکه می‌توان فشارسنج را برد روی سقف آسمان‌خراش،

آنرا از لبه ساختمان پائین انداخت و مدت زمان رسیدن آن به زمین را اندازه گرفت.
... ادامه
Mohammad
n00054313-b.jpg Mohammad
ای کاش فکر می کردیم
(حالشو داشتی رو بخون خیلی جالبه )
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دِلــَم یک اتِّفاق می خـواهـَد ! یکـــ تـلفن نا آشنا با بـی مـِـ ـیلی تـمام جواب دَهَم و صـِـــــــــــدای تــو …{-60-}
دیدگاه · 1391/12/9 - 01:11 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ما دهه شصتیا و هفتادیا وقتی کسی بهمون فحش می داد میگفتیم آینه آینه یعن همچین نسل دانشمندی بودیم ما از همون دوران طفولیت با خاصیت انعکاسی آینه آشنا بودیم{-54-}
دیدگاه · 1391/12/9 - 00:39 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
نام شوهر در زمانهای مختلف...
زمان آشنایی: مرد رویاهام

زمان نامزدی: عشقم

زمان ازدواج: هم نفسم

.

.

.

بعد از یك ماه: جان دلم

بعد از دو ماه: سایه سرم

بعد از سه ماه: شوهرم

.

.

.

بعد از یك سال: آقا بالاسر

بعد از دو سال: بخور و بخواب

بعد از سه سال: نره غول

بعد از چهار سال: لندهور

.

.

.

.

پنج سال بعد: مرتیكه نفهم بی شعور مفتخور نمك نشناس
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/8 - 00:38 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اسمت چه بود؟

آدم

فرزند...؟

من را نه مادری نه پدر.بنویس اول یتیم عالم خلقت.

نام محل تولد؟

بهشت پاک.

اینک محل سکونت؟

زمین خاک.

آن چیست در گرده نهادی؟

امانت است.

قدت؟

روزی چنان بلند که همسایه خدا-اینک به قد سایه بختم بروی خاک.

اعضای خانواده؟

هوای خوب و پاک-قابیل خشمناک-هابیل زیر خاک.

روز تولدت؟

در روز جمعه ای به گمانم که روز عشق.

رنگت؟

اینک فقط سیاه ز شرم چنان گناه.

چشمت؟

رنگی به رنگ بارش باران که ببارد ز آسمان.

وزنت؟

نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست نه آنچنان وزین که نشینم بر این زمین

جنست؟

نیمی مرا ز خاک نیمی دگر خدا.

شغلت؟

در کار کشت امیدم بروی خاک.

شاکی ات؟

خدا

نام وکیل؟

آن هم فقط خدا.

جرمت؟

یک سیب از درخت وسوسه.

تنها همین؟

همین!.

حکمت؟

تنبیح در زمین.

همدست در گناه؟

حوای آشنا.

ترسیده ای؟

کمی

از چه؟

که شوم من اسیر خاک.

آیا کسی به ملاقاتت آمده است؟

بله

که..؟

گاهی فقط خدا.

داری گلایه؟

دیگر گلایه نه ولی...

ولی که چه؟

حکمی چنین...آن هم به یک گناه؟!

دلتنگ گشته ای؟

زیاد.

برای که؟

تنها فقط خدا.
... ادامه
نگار
نگار
از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم…
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/5 - 01:23 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
گاهی نگاهم در تمام روز با عابران ِ ناشناس ِ شهر احساس گنگ آشنایی می کند گاهی دل ِ بی دست و پا و سر به زیرم را آهنگ یک موسیقی غمگین هوایی می کند .
دیدگاه · 1391/12/4 - 15:26 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ... دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ... چون به قلب همدیگه زخم زدن ... نمیتونن دشمن همدیگه باشن ... چون زمانی عاشق بودن ... تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن...{-60-}
نگار
نگار
خوب هم که باشی از بس که بدی دیده اند خوبیهایت را باور نمی کنند نفرین به شهری که در آن

غریبه ها آشناترند.
دیدگاه · 1391/12/2 - 14:15 ·
1
صوفياجون
صوفياجون
_نویسنده_مسعودپورهادی
برنج: گیلان و مازندران از مهم ترین خاستگاه های کشت برنج در ایران است. از زمان آشنایی گیلانیان با کشت و تولید برنج هیچ مدرکی در دست نیست . می گویند در زمان انوشیروان ، پادشاه ساسانی، برزویه طبیب برنج را از هندوستان با خود به ایران آورده است. از دوره ی سلوکیان،بویژه اشکانیان در محدوده ای که امز جلگه ی گیلان نامیده می شود ، بویژه در شرق سفیدرود ،استقرار یک صورت جنینی پا گرفت و در اواخر دوره ی ساسانی منجر به استقرار یک نظام اقتصادی کارآمدتر، یعنی تولید کشاورزی (کشت برنج )شد .
در اواخر قرن نهم، ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان نوشت:« پلا و ماهی اطمعه مردم گیلان است». او مکرر از کشت برنج سخن گفته به طوری که معلوم است که در این زمان برنج به قوت غالب مردم تبدیل شده بود.
ارقام برنج گیلانی حدود صد گونه است و آنها را برحسب بلندی و کوتاهی به سه دسته طبقه بندی می کنند:
1) گروه دانه بلند که عمدتا" به صدری اند. 2) گروه دانه متوسط که به بی نام معروفند. 3) گروه دانه کوتاه که از گونه چمپا هستند.
{-23-}{-23-}{-41-}{-41-}{-23-}
1 دیدگاه · 1391/12/1 - 23:00 در گیلک ·
3
Mostafa
Mostafa
بدترین قسمت دیدن یه آشنا توی تاکسی
اضطرابیه که تا مشخص شدن شخص حساب کننده کرایه ادامه داره
و مدام ذهنتو درگیر می‌کنه:)
دیدگاه · 1391/12/1 - 01:13 ·
1
رضا
logo.jpg رضا

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
[لینک]
دیدگاه · 1391/11/29 - 02:23 در گیلک ·
6
MONA
jastina negah.jpg MONA
نـگـه دگـر به سـوی مـن چـه مـیـکـنـی؟
چـو در بـر رقـیـب مـن نـشـسـتـه ای
بـه حـیـرتم که بعد از آن فریبها
تـو هـم پـی فـریـب مـن نـشـسـتـه ای
بـه چـشـم خـویـش دیـدم آن شـب ای خـدا
کـه جـام خـود بـه جـام دیـگـری زدی
چـو فـال حافـظ آن مـیـانـه بـاز شـد
تـو فـال فـــال ، بـه نـام دیـگـری زدی
و روی تـو ز آن کـه گـریـه مـیـکـنـد
در ایـن مـیـانـه قـلـب مـن بـه حـال او
کـمـال عـشـق بـاشد ایـن گـذشـتـهـا
دل تـو مـال مـن تـن تـو مـال او
بـه چـشـم خـویـش دیـدم آن شـب ای خـدا
کـه جـام خـود بـه جـام دیـگـری زدی
چـو فـال حافـظ آن مـیـانـه بـاز شـد
تـو فـال فـــال ، بـه نـام دیـگـری زدی

بـرو بـرو بـه سـوی او
بـرو بـرو مـرا چـه غـم
بـرو بـرو بـه سـوی او
بـرو بـرو مـرا چـه غـم
... ادامه
[لینک]
MONA
MONA
چقدر سخته اونیکه ی زمانی آشنات بوده حالا باهات غریبه بشه..ولی همه پسوردات یا شمارش ِ یا تاریخ تولدش..{-137-}
صوفياجون
صوفياجون
یه چن ته کلمه ئیسه ( کی شاید شومو بودؤنین ، شایدم نه ، امما فیکر کونم بد نوبون هم اوشانی کی نودؤنأن آشنا بوبون هم اوشانی أم کی بلد ئیسأنه ره یادآوری بوبون ، در کل فیکر نوکونم بد بوبون ) کی خأنم بینیویسم اومیدوارم شمره خوب بوبون .
تلاته : خروس کرک : مرغ چونگه : جوجه

کشکرگ : زاغ ملجه : گنجشک کلاچ : کلاغ

زرج : کبک کوول کأپیس : نوعی دم جنبانک

د.وم بلاسکنه : نوعی دم جنبانک جین جیر ِ : نوعی دم جنبانک

بیلی : اردک پیچه : گربه گرزه : موش

ورزه : گاو کل گه : آمو نفأمسسیم کل گه گاو بونه یا گوساله

دنقوز : خوک

لیسکه : کنه سوبوج : شپش سوبول : کک

پیتار : مورچه سیفتال : زنبور راب : حلزون

سیفتال فیره : جوجه تیغی میلام : مار چوچار : مارمولک

آؤلاکو : لاک پشت طیل خُس : نوعی ماهی بُلوش : تمشک

کگج : شاهی
... ادامه
2 دیدگاه · 1391/11/28 - 00:12 در گیلک ·
3
صوفياجون
520385_Rn0rE04N.jpg صوفياجون

” قد بالای ۱۸۰، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و …
این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند.
توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم .
چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لا اقل از
لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد . تصویری خیالی از آن مرد رویاهایم در گوشه ای از ذهنم حک
کرده بودم ، همچون عکسی همه جا همراهم بود .
تا اینکه دیدار محسن ، برادر مرجان ، یکی از دوستان صمیمی ام به تصویر خیالم جان داد و آن
را از قاب ذهنم بیرون کشید.
از این بهتر نمیشد. محسن همانی بود که میخواستم ( البته با کمی اغماض!) ولی خودش
بود . همان قدر زیبا ،با وقار ، قد بلند ، با شخصیت و …
در همان نگاه اول چنان مجذوبش شدم که انگار سالها عاشقش بوده ام و وقتی فردای آن روز
مرجان قصه ی دلدادگی محسن به من را تعریف کرد ، فهمیدم که این عشق یکطرفه نیست.
وای که آن روز ها چقدر دنیا زیباتر شده بود . رویاهایم به حقیقت پیوسته بود و دنیای واقعی در
نظرم خیال انگیز مینمود.
... ادامه
صوفياجون
images.jpeg صوفياجون
.
تکیه اش بر دیوار و با تنهاییش سر می
کرد، دلش خیلی گرفته بود و تنهایی امانش نمیداد.
طاقتش تمام شد و شروع به بد گفتن از
خدا کرد، آنقدر گله کرد و بد گفت که خستگی وجودش را فرا
گرفت
انگار باید در تنهایی خود می سوخت و می
ساخت. سر بر زانوهایش گذاشت و دل به تنهاییش سپرد.
احساس اینکه هیچکس دردش را نمی فهمد
سخت آزارش می داد و در ذهنش حرفهایش را مرور می کرد
در میان این افکار، ناگهان! گرمی
دستانی را بر شانه هایش حس کرد که با لطافت و مهربانی صدایش می
زد:
ای عزیزترینم از چه دردمندی؟ و از چه
دلت گرفته ؟!
مهربانم بگو، هر آنچه را که بر دلت
سنگینی می کند بگو..
صدایش خیلی آشنا بود گویی که بارها این
صدا را شنیده است، نگاهش را به نگاهش گره زد، باورش نمی شد، انگار تمام عمر در
کنارش بود و تمام عمر، او بود که دردهایش را تسکین میداد..
بغض امانش را بریده بود، دگر طاقت
نیاورد، سر بر شانه هایش انداخت و تا می توانست گریه کرد و در آغوش گرمش آرام
گرفت.
گذشت…
انگار زندگی جدیدی را آغاز کرده و
دوباره امید و نشاط در زندگیش جاری شده.
زندگی را آغاز کرد و فراموش کرد آنکه
... ادامه
نگار
نگار
کدام نقطه ی این خاک زیر پا ی تو نیست

کدام پاره ی خورشید آشنا ی تو نیست ؟

بگو کدام نسیم شکفته در واد ی است

که ذهنش آینه بندانی از صفا ی تو نیست ؟

تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات

.
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/27 - 13:49 ·
1
fahimeh
fahimeh
مرگ

من شعر مرگ را برای لبانم خواستم

و همه آنها آهنگ بد نوای زندگی را نعره میزدند

کویر لبهایم

سکوت اشکهایم

زندان سینه‌ام

پاهای لرزانم

من یک انسانم

مثل همه آنها٬ مثل تو......
... ادامه
صفحات: 22 23 24 25 26

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ