یافتن پست: #آغوش

zoolal
zoolal
ک ﺁﺩﻡ ﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺷﺎﺩی ﻛﻨﺎﺭﺕ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ

ﭼﻮﻥ ” ﺣﺴﻮﺩﻧﺪ “… !
ﻭقتی غمگینی ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﻧﻤﻴﮕﻴﺮﻧﺪ

ﭼﻮﻥ ” ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺍﻧﺪ ” !
وقتی ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭی ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻫﻤﺪﺭﺩﻧﺪ

ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ” بی ﺧﻴﺎﻝ ﺗﻮ “ﻫﺴﺘﻨﺪ …!
ﺍﻣﺎ ﻭقتی ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ خیلی ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻨﺪ …

خیلی …!

ﺍﻳﻨﻬﺎ ” ل............ترین ” ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎی ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻨﻨﺪ
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 16:07 ·
3
zahra
zahra
دیدگاه · 1393/02/9 - 17:44 ·
7
bamdad
images.jpeg bamdad
در جلسه امتحانِ عشــــ ـــــق
من مانده‌ام و یک برگۀ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود!
در این سکوت بغض‌آلود....
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند!
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد!
عشق تو نوشتنی نیست..
در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم!
وقتـــ تمـــــام اســـــــــــت.
برگـــ ــــه‌ها بـــــــــالا....
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 18:23 ·
4
zahra
zahra
عسل
عسل
اگه نخوام باور کنم چی؟{-31-}
اگه نخوام باور کنم داری میری؟
نخوام باور کنم خاطره هامو میبری؟
چرا بخوام باور کنم ازم ساده میگذری؟{-30-}
چرا باورم بشه منو از یادت میبری؟{-36-}
اگه میخوای بری بی خبر برو
میگن آدما تا چیزیو نبینن باور نمیکنن{-36-}
نذار رفتنتو ببینم{-59-}
نمیخوام صدای پاهاتو بشنوم{-58-}
تو لحظه های آخر آغوشتو ازم بگیر{-60-}{-23-}
اگه عطر تنتو رو تک تک سلولام حس کنم
حس میکنم اینجایی{-3-}
حتی تو لحظه های آخرم
برو{-55-}
ولی بدون بچه گونه منتظرتو میمونم{-17-}{-17-}
از فاطمه دهقانی
bamdad
bamdad
آغوشتـــــــ را دوستـــــــ دارمـــــ

امــــا

از دوباره بــــی پناه شدن


می ترسمــــــ...!
دیدگاه · 1393/02/3 - 22:29 ·
6
zoolal
zoolal
پناهم می دهی امشب ؟
میان آب و گل رقصان ،
میان خار و گل خندان
در آن آغوش نورانی ،
پناهم می دهی امشب ؟
دل و دین در کف یغما
و من تنها در این هنگام روحانی
، پناهم می دهی امشب
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/31 - 16:33 ·
5
Noosha
images (1).jpg Noosha
می خواهم برگردم به روزهای کودکی...
آن زمان ها که تنها قهرمان بود...
عشــق، تنـــها در آغوش خلاصه میشد...
بدتـرین دشمنانم بودند...
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود.....{-128-}
zoolal
zoolal
دغدغه خود را در آغوش بگیر و بخواب
هیچ کس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد
این جمع پر از تنهایی است . . .
دیدگاه · 1393/01/29 - 16:18 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
خ.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... {-137-}

خیلی لذت بخشه وقتی
از غریبه ای توی خیابان چیزی میپرسی و او با لبخند و حوصله جوابت رامیدهد
وقتی مهمونات دستور غذایی رو ازت میپرسن
وقتی هدیه ات را باز میکند و چشمهایش از خوشحالی برق میزند
از خیابان که رد میشوی راننده ای که حق تقدم با اوست برایت میایستد و با خوشرویی اشاره میکند که رد شوی
وقتی دیر رسیده ای و میگوید خودش هم الان رسیده اس
وقتی کسی را میخندانی
وقت حرف زدن کلمه ای را گم میکنی و او زود حدسش میزند
عجله داری که از چهار راه رد شوی و چراغ سبز میماند
مسیرت با مسیر بعدی تاکسی یکی است
فوت کردن قاصدک
وقتی تو رو میرسونه و تا داخل خونه نشدی راه نمی افته
نسیم خنک تو تابستون
لحظه بیدار شدن از خوابی بد
پیچ آخر جاده و سوسوی چراغ های شهر
وقتی اخم کرده اما نمیتواند جلوی خنده اش را بگیرد
وقتی به جای خداحافظی میگوید....میبینمت
وقتی کسی یادش میماند که از چه چیزهایی خوشت میاید
هوای توی گل فروشی
بوی عطر گل نرگس
کودکی در آغوش دیگری است اما دستانش را دراز میکند تا تو بغلش کنی
وقتی سر امتحان یهو جواب یک سوال یادت بیاد
آخر شب که همه خوابند ..آرامش و سکوت

{-41-}{-35-}{-41-}
zoolal
zoolal
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ، ﻗﺪﺭﯼ ﻋﺸﻖ
ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺎﻡﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺗﺮﺩﯾﺪ، ﻗﺪﺭﯼ ﻋﺰﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺧﻢﻫﺎ، ﻣﺮﻫﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ، ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﮔﺸﺘﮕﯽ، ﺍﯾﻤﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﯿﮕﺎﻧﮕﯽ، ﺍﻟﻔﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺴﺘﮕﯽ، ﺁﻏﺎﺯ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺴﺘﮕﯽ، ﺁﻏﻮﺵ
ﺑﺮﺍﯼ ﻇﻠﻤﺖ ﺟﺎﻥ، ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽﻫﺎﯼ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺣﯿﺮﺕ ﺩﻝ، ﺁﺷﻨﺎﯾﯽﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﻣﻌﻨﺎ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺸﻖﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ، ﻗﺪﺭﯼ ﺭﻭﺡ
ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺰﻡﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﻗﺪﺭﯼ ﺭﺍﻩ عطا فرما
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 08:27 ·
5
Noosha
اغوش Noosha
دلتنگ آغوشت می شوم...

وقتی که هوای حوصله ام ابریست!!!

دلم یک عصر دلگیر میخواهد

و یک پیاده رو بی انتها...

تا تمام دردهایم را در تن سردش جا گذارم.

آنقدر گلایه کنم...

که آسمان بشکند سد غرورش را...

و رد پایم را از دل سنگفرش های زخمی پاک کند...

تا شاید دل بی قرارم اندکی آرام گیرد...

شاید که لبخند درختان به وقت گریه ی ابر

اجابتی باشد...

و خدا آغوش بگشاید به روی تنهایی هایم....
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 01:46 ·
6
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
حوا که بغض کند…حتی خدا هم اگر سیب بیاورد….چیزی بجز آغوش ادم ارامش نمیکند
bamdad
bamdad
وقتی...!

مرا...!

در آغوش می گرفتی...!

تمام لباس هایم...!

بوی عطر تو را...!

به خود می گرفت...!

راستی...!

عطرت را...!

از کجا خریده بودی...!

آخه...!

بعد از این همه مدت...!

هنوز...!

لباس هایم...!

بوی عطر تو را می دهند...!

بوی نامردی...!
... ادامه
sam
sam
هي دختر
بيا ميخواهم رازي را به تو بگويم
هيس نترس نبايد پسرها بفهمند رازشان را برملا كردم، پسرها عروسك ندارند
دردودل كردن،حرف زدن را به ياد ندارند
خوب نگاه كن،فقط بلدند عروسكهايشان را پرت كنند!
پسرها اشكم ندارند
ميترسند مرديشان زير سوال برود
ميدانم از پسرها ناراحتي ميدانم جِر زني ميكنند
ميدانم بي معرفتند
حرف بد ميزنند،بازي بلد نيستند،اما تقصيري ندارند!
كسي او را مثل تو ناز نكرده،گل سر به موهايش نزده،صورتش را نبوسيده
او به جاي بوسه سيلي خورده تا هميشه يادش باشد مرد بايد قوي باشد.
دخترك
پسرها نميشِكَنَند.
مگر به دست دختركي
ميشنوي ؟؟
ته صدايشان گريه ايست بي صدا با يك آغوش ساده
قلب هر مردي را ميشود به دست آورد!
نگاهش كن
وقتي خسته است
وقتي مريض است
وقتي دلسوزي برايش نيست
حس كردي ؟؟
وقتي مادرت نيست،پدرت چقدر پير است.
دخترك
با اون دست هاي ظريف و دخترانه ات پسرو نوازش كن..
نه با اون زبون تند و خيانت دل مردونشو بشكني..
گاهي وقتا مردونگيش بدجور به آغوش و نوازش تو احتياج داره..
دخترك
پسرها آنقدر هم بد نيستند...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 21:42 ·
6
عسل
عسل
@SamanjonjonI
من باشم و توباشی و دریا
چشمانم عشق را ازچشمانت بخواند
و لبانم طعم شیرینش را ازلبانت بچشد
می ماند صدای دریا و آغوشت
سکوت می کنم به صدای بوسه های موج و ساحل گوش می سپارم
و آرامشت را لمس میکنم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 13:40 ·
6
bamdad
bamdad
دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دل بریدن میخواد…
کمی اشک…
کمی بهت…
کمی آغوش آسمانی
کمی دور شدن از این آدمها…!
کمی رسیدن به خدا…
.
... ادامه
bamdad
eqx3qfqs6c2vxzflgnv5.jpg bamdad
خدایا

در ۲ راهی زندگی ام تابلوی راهت را محکم قرار بده ، نکند که با نسیمی راهم را کج کنم !

او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را می‌خواند

اگر هیچکس نیست، خدا که هست
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/19 - 19:55 ·
4
bamdad
bamdad
از دور دوستت داشتم !

بی هیچ عطری

آغوشی

نگاهی

یا حتی بوسه ای

تنها دوستت داشتم …

اما حالا اگه دور شی …

چه کنم با اینهمه وابستگی …

دور نشی ها ...

:)
دیدگاه · 1393/01/18 - 22:41 ·
6
NEGAR
02123687729707101963.jpg NEGAR
چرا ساکت نمیشوی؟

صدای نفس هایت...

در آغوش او از همین راه دور هم آزارم میدهد!!!

آرامتر نفس نفس بزن...

لعنتی...
دیدگاه · 1393/01/18 - 19:48 ·
5
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ