یافتن پست: #آمدن

iman
iman
عشق نفرين شده



هرکس به طريقي دل ما مي شکند بيگانه جدا دوست جدا مي شکند



گر بيگانه بشکند حرفي نيست من درعجبم، دوست چرا مي شکند



* اين داستاني که مي نويسم ، يک داستان واقعي مي باشد.اين داستان را با زبان شخصيت اصلي داستان بيان مي کنم.

من علي هستم ، 24 ساله، ساکن تهران . از آن پسرهايي که به دليل غرور زياد اصلا فکر عاشق شدن به سرم نميزد.

در سال 1375، وقتي در دوره ي راهنمايي بودم با پسري آشنا شدم.اسم آن پسر آرش بود . لحظه به لحظه دوستي ما بيشتر و عميق تر مي شد تا جايي که همه ما را به عنوان 2 برادر مي دانستند . هميشه با هم بوديم و هر کاري را با هم انجام مي داديم . اين دوستي ما تا زماني ادامه داشت که آن اتفاق لعنتي به وقوع پيوست .

در سال 84، در يک روز تابستاني وقتي از کتابخانه بيرون آمدم براي کمي استراحت در پارکي که در آن نزديکي بود ، رفتم . هوا گرم بود به اين خاطر بعد کمي استراحت در پارک ، به کافي شاپي رفتم ، نوشيدني سفارش دادم . من پسر خيلي مغرور و از خود راضي بودم که جز خود کسي را نمي پسنديدم ...
... ادامه
...
...
عشق راتن پوش جانم میکنی
چتری ازگل سایبانم میکنی
ای صدای عشق درجان وتنم
آن سکوت ساکت وتنهامنم
من پرازاندوه چشمان توأم
آشنایی دل پریشان توأم
آتش عشق تودرجان من است
عاشقی معنای ایمان من است
کی به آرامی صدایم میکنی
ازغم دوری رهایم میکنی
ای که درعشق وصداقت نوبری
کی مراباخودازاینجامیبری
{-60-}
Mostafa
Mostafa
۱۰ توصیه به آقایان برای حفظ موها
♥هـــُدا♥
4.gif ♥هـــُدا♥
ساده ی ســــاده ...
از دست مـــی روند ..!
همـــه ی آن چیز ها کـــه .....
سختِ سخت ... بـــه دست آمدند ....!
دیدگاه · 1392/05/30 - 22:14 ·
5
LeilA
LeilA
از اینکه به اطاقم بیایی و در را باز کنی
هراس ندارم
فقط
قبل از آمدن تماس بگیر
شاید کمی پیر شده باشم
.
دیدگاه · 1392/05/30 - 13:09 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
mothers-and-babies-share-cells-537x428.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 08:21 ·
4
مائده
مائده
صفحه نمیدونم خیلی کوچیک شده چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟{-11-}
...
...
نامه هایی که برای آمدنت
انداختیم در”چاه جمکران”
رکوردنامه های”کوفیان”
رازد...
دعاکن
کوفی نباشیم
” مهدی جان ”....
اللهم عجل لولیک الفرج...
برای تعجیل درظهورحضرتش صلوات....
سهم شمایک صلوات...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/25 - 13:09 ·
6
Morteza
Morteza
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/24 - 12:05 ·
6
alireza
alireza
دخترها مثل سيب هاي روي درخت هستند. بهترين هايشان در بالاترين نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمي خواهند به بهترين ها برسند چون مي ترسند سقوط کنند و زخمي بشوند، بنابراين به سيب هاي پوسيده روي زمين که خوب نيستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا مي کنند. سيب هاي بالاي درخت فکر مي کنند مشکل ازآنهاست درحالي که آنها فوق العاده اند. آنها فقط بايد منتظر آمدن پسري بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بياي
... ادامه
iman
iman
پسر چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
یک انسان مظلوم و تنها

که زمان به دنیا آمدنش ، می گویند : حال مادرش چه طور است.؟

موقع عروسیش ، می گویند : چه عروس زیبایی

موقع مردنش می گویند : بی چاره ، زنش..!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/24 - 01:08 ·
3
شهرزاد
fun164_www.jahaniha.com_.jpg شهرزاد
Mohammad
برخاستن از عدم و درآمدن بر سیرت انسانی ، باشکوهترین پدیده هستی است
این باشکوه ترین، بر شما مبارک باد . . .
.
Majid
Majid
این روزهــــــــــــــا
حس میکنم جایی را تنگ کرده ام!!!
جایـــــی در قلــــ♥ــــب تــــو
برای آمدن دیـــــــگری…
دیدگاه · 1392/05/21 - 01:38 ·
4
☠α˩ï§н☠
☠α˩ï§н☠
نگاهت هر قدر هم که دور باشد ، آرامم میکند . . .
و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه . . .
چقدر رسیدنت را دوست دارم . . .
آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی . . .
تنها برای ” تــــــو ” ، هنوز گرم است ♥
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/20 - 00:40 در Lawless ·
7
...
...
شایدآن لحظه که باسنگی کوچک
برسنگ مزارم میزنی
که بیدارم کنی
بیخبرباشی
به انتظارآمدنت
چشم براه وبیدارم
دوست دارم زمانی که بدیدارم می آیی
به یادخنده ام بخندی
چراکه اگرگریان باشی
چگونه بادستان زیرخاکم
اشک روی گونه هایت راپاک کنم...{-48-}{-48-}{-48-}{-48-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1392/05/19 - 03:38 ·
2
Morteza
Morteza
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»


عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گف
ت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
پشیمانند کفش هایم که این همه راه را ، راه آمدند با نیامدن هایت …
دیدگاه · 1392/05/15 - 23:11 ·
6
...
...
برای دوباره آمدنش دعانکن...شایدوقتی آمدهمانی نباشدکه رفته بود...
دیدگاه · 1392/05/15 - 02:16 توسط Mobile ·
5
Mohammad
reza-beyimanverdi.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی آمده بود دوستان را ببیند
در طی 26 سال گذشته، بسیاری از هنرمندان و گویندگان و دست اندرکاران فرهنگ و هنر، ورزش، برای دیدار دوستان قدیمی خود و یافتن آنها، به دفتر جوانان در لس آنجلس می آمدند.


در طی چند ساعت، همه آن دوستان را پیدا کرده و دور هم جمع می شدند. زنده یاد رضا بیک ایمانوردی هم از آریزونا به لس آنجلس آمده بود تا برای آخرین بار دوستان قدیمی خود را ببیند و در مدت دو ساعت فریدون ژورک که چند فیلم با بیک همبازی شده و یا کارگردانی کرده، هاشم سبوکی تهیه کننده با سابقه سینما از راه رسیدند، در این میان محمود کازرونی افسر سابق راهنمایی در ایران که با هنرمندان دوستی قدیمی دارد، به آنها پیوست و ساعت ها با هم گفتند و خندیدند و اشک ریختند و این آخرین دیدارشان بود، چون بیک چند ماه بعد گرفتار بیماری سرطان شد و درگذشت.
... ادامه
مائده
مائده
آقا اگر این جشنی که برای آقای روحانی گرفته می شد برای شما می گرفتن....
اگر نصفی از این ها از آمدن شما انقدر خوشحال میشدن....
اگر برای آمدنتون انقدر آماده بودن!
مطمئن بودم تا آلان میومدی!
غفلت در این حد؟
دچار یک گمراهی عمیق و بزرگ شدیم
اللهم عجل عجل عجل لولیک الفرج آقا..
... ادامه
شهرزاد
b8945143c41.jpg شهرزاد
ساده ی ساده از دست میروند همه ی آن چیزها که سخت سخت به دست آمدند !
دیدگاه · 1392/05/10 - 14:37 ·
6
Mostafa
hest.jpg Mostafa
مدتهاست نه به آمدن کسی دلخوشم

نه از رفتن کسی دلگیر

بی کسی هم عالمی دارد ...
دیدگاه · 1392/05/9 - 02:15 ·
5
شهرزاد
شهرزاد
نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها
Mostafa
Mostafa
James Blunt - Wise Men
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ