یافتن پست: #ارج

...
...
مایکل شوماخرقهرمان چندسال فرمول یک...






بعدازماههادرکمابودن
مرد!




نه..
ازکماخارج شد...
هووووووووووووووووووووورا...
{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}
{-50-}{-55-}
{-21-}{-55-}
{-21-}
دیدگاه · 1393/03/30 - 18:29 ·
6
zoolal
zoolal
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛
به من گفت:
نرو که بن بسته!
گوش نکردم، رفتم.
وقتی برگشتم
و به سر کوچه رسیدم؛
پیر شده بودم!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/28 - 23:09 ·
4
ıllı YAŁĐA ıllı
mankane-oryan.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
3 دیدگاه · 1393/03/22 - 16:29 در ورزش ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
یارو پشت ماشینش نوشته بیمه ابوالفضل

بعد جوری ویراژ میده

که کنترلش از دست خدا هم خارجه …

دیدم ک ِ میگما!!!! {-20-}{-64-}
...
...
یه طوفان چیزی هم نمیاد
تهران ازاین یکنواختی خارج شه!
والابااین هواش..
دیدگاه · 1393/03/21 - 20:32 ·
3
...
95108638440297441693.jpg ...
بذارتوحال خودم باشم
من وچندتاشمع
بذارتوحال خودم باشم
اصلن نمیخوام پاشم
بذارتوحال خودم باشم
نمیتونم زورکی تودل توجاشم
بذارتوحال خودم باشم
میخوام چندروزی تنهاشم
... ادامه
zoolal
zoolal
.((سبحان الله یا فارج الهم
و یا کاشف الغم
فرج همی
و یسر امری
و ارحم ضعفی
و قله حیلتی
و ارزقنی من حیث لا احتسب یارب العالمین
امیدوارم حاجت همه بر اورده بشه
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/19 - 16:48 ·
5
صوفياجون
716152_txpHJ0ZV.jpg صوفياجون
شهريار
عزیزم تولدت مبارک انشاالله تو همه مراحل زندگیت در کنار نگارجون موفق و سالم و سربلند باشی {-35-}{-35-}{-35-}{-41-}{-7-}
{-217-}{-217-}{-217-}
{-241-} تولدت مبارک {-241-}
bamdad
03097419286760038208.jpg bamdad
.
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
وقتی کسی با شما مانند یک گزینه رفتار میکند
با خارج کردن خودتان از معادله به او کمک کنید تا انتخاب هایش را محدود کند
.به همین سادگی
bamdad
bamdad
عشق یعنی ‎
چه باشی چه نباشی‎
هرصبح چشمانم را به روی چشمانت بازکنم
هرروز دستانم را با لمس دستانت گرم
وهرشب نفسم را به نفست بندکنم‎
عشق یعنی ‎
درانتظاردیدنت ثانیه هارا بشمارم ‎
با یادت زندگی کنم‎
وروزی که بیایی‎
طپشهای قلبت تنها آرامش این قلب بیقرارشود‎
عشق یعنی‎
لذت ببری ازانتظارجان کاهی که هرلحظه دیوانه ات می کند

{-41-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 19:11 ·
4
Mostafa
Mostafa
توی این فیلما و سریالای خارجیا

همه به هم خیانت کنن ، هیچیشون نمیشه!

ولی اگه بچه‌شون مسابقه داشته باشه

پدر خانواده نره مسابقه‌شو ببینه؛ بنیان خانوادشون به باد میره !

یعنی این واقعا برای خودمم سوال بوده :|
Mohammad
1_bigharar.ir-211.jpg Mohammad
چرا شیعیان به هنگام ذکر نام امام زمان (عج) دستان خود را بر روی سر خود گذاشته و از جای بلند می شوند؟ آیا حدیثی در این زمینه وارد شده است؟

ıllı YAŁĐA ıllı
d.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ما یه سالمون که بود عاشق دختر همسایه بودیم،اونم عاشق ما بود…تا اینکه یه روز یه نی نی جدید اومد تو کوچه مون و عشق ما دو روز بعد مارو بخاطرش ول کرد! روزی که داشت میرفت بهش گفتم “عزیزم تو تمام زندگی منی،من تک تک نفسهامو به بهونه وجود تو میکشم،تویی دلیل زنده بودنم”…آقو برگشت گفت “میدونم..ولی کامبیز پوشک خارجی میبنده”…ها ها ها ها ها… بله ما اولین شکست عشقی رو در سن یک سالگی تجربه کردیم! ینی چنان از درون خورد شدیم که نگو…له له شدیم! {-77-}
zahra
zahra
توی این فیلما و سریالای خارجیا
همه به هم خیانت کنن ، هیچیشون نمیشه!
ولی اگه بچه‌شون مسابقه داشته باشه
پدر خانواده نره مسابقه‌شو ببینه؛ بنیان خانوادشون به باد میره !
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/31 - 09:34 ·
7
رضا
رضا
با واردات هر قطعه کالا چند تا کارگر تو ایران بیکار میشن و شغل کارگران کارخانه خارجی تضمین میشه .
دیدگاه · 1393/02/30 - 00:00 ·
6
zahra
zahra
تو خارج :

عزیزم ؟ baby ؟ میتونم چندلحظه بیام تو اتاقت ؟

تو ایران :

بعد از اینکه یه لگد به در میزنن میگن :

کره خر چه غلطی می کردی درو بسته بودی ؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/29 - 09:36 ·
5
zoolal
zoolal
من و عشقم با هم خیلی فرق داریم !
.
.
مثلا یکیش اینکه من وجود خارجی دارم ولی اون اصلا وجود نداره !
.
والـــــــــــــــــا دروغ چرا ؟؟؟
... ادامه
bamdad
bamdad
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند......

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند.سپس به او گفتند:باید ازت عکسبرداری بشه تا مطئن بشیم جایی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشد.پیرمرد غمگین شد،گفت خیلی عجله دارم و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش پرسیدند:

او گفت:همسرم در خانه سالمندان است هر روز صبح من به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.امروز به حد کافی دیر شده نمی خواهم تاخیر من بیشتر شود!

یکی از پرستاران به او گفت :خودمان به او خبر می دهیم تا منتظرت نماند.پیر مرد با اندوه گفت :خیلی متأسفم او آلزایمر دارد چیزی را متوجه نخواهد شد!او حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت گفت:وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید،چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟پیر مرد با صدای گرفته به آرامی گفت:

اما من که می دانم او چه کسی است.....

{-39-}
دیدگاه · 1393/02/26 - 21:17 ·
7
sam
sam
روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری میشوند.
پسر متوّجه دو دیوار براق نقرهای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جدا
شدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟ پدر که تا بحال
در عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، و
نمیدانم .
در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند که با صندلی چرخدارش به آن
دیوار نقرهای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیوار
براق از هم جدا شد ، و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی کرد، دیوار بسته
شد، پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که از
یک شروع و بتدریج تا سی رفت، هر دو خیلی متعجب تماشا میکردند که
ناگهان ، دیدند شمارهها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، در
این وقت دیوار نقرهای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله مو
طلایی بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اطاقک خارج شد.

پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت سريع برو مادرت رو بيار اينجا{-18-}
دیدگاه · 1393/02/24 - 14:59 ·
3
zoolal
zoolal
داستان زیبا را بخوانید و در صورت تمایل آن را برای دوستان خود ارسال کنید
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟ شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت : چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم و آن زن گفت :کمی صبر کن نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!! شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟ آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش. و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد و اطلاعات دیگری از شیطان نداریم
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/23 - 20:51 ·
2
رضا
رضا
یک دستکاری کوچیک کردم سایت 1 ساعتی از دسترس خارج شد پیش میاد خب {-7-}
zoolal
zoolal
بعلت ﺗﺤﻤﻞ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ:
ﮔﺮﺍﻧﻰ ﺑﻨﺰﻳﻦ |:
ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻥ ﻳﺎﺭﺍﻧﻪ |:
ﮔﺮﺍﻧﻰ ﻣﺴﻜﻦ |:
ﮔﺮﺍﻧﻰ ﻣﺎﺷﻴﻦ |:
ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ |:
ﻣﺨﺎﺭﺝ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ..........
ﻭ .........
ﺑﻬﺸﺖ ﺗﺎ ﺍﻃﻼﻉ ﺛﺎﻧﻮﻯ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻯ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ
ﻳﺎﻓﺖ!!!!!
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
فراموش نکن قطاری که ار ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد

ولی راه به جائی نخواهد برد . . .
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ