#فروغ_فرخزاد
ناآشنا
باز هم قلبی به پایم افتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد
عشق من بر قلب سردی چیره شد
باز هم از چشمه ی لبهای من
تشنه ای سیراب شد ، سیراب شد
باز هم در بستر آغوش من
رهروی در خواب شد ، در خواب شد
بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز
خود نمی دانم چه می جویم در او
عاشقی دیوانه می خواهم که زود
بگذرد از جاه و مال و آبرو
او شراب بوسه می خواهد ز من
من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را
من صفای عشق می خواهم از او
تا فدا سازم وجود خویش را
او تنی می خواهد از من آتشین
تا بسوزاند در او تشویش را
او به من می گوید ای آغوش گرم
مست نازم کن ، که من دیوانه ام
من به او می گویم ای ناآشنا
بگذر از من ، من ترا بیگانه ام . . .وبی
... ادامه
رضا ممنون از حمایتت تی جان ِ قوربان
1393/04/25 - 20:28یلدا اون یک کیلو #پاستیل که قولش رو دادی واسم بفرست
1393/04/25 - 20:29اه رضا تابلو نکن دیگه گفتم میدم دیگه ضایع
1393/04/25 - 20:31باعشه بامداد ندید
1393/04/25 - 20:33الان اومدم دیدم که
1393/04/25 - 22:27خیال کردین ماه پشت ابر میمونه؟
ای متقلبا
رشوه؟ رشوه؟
حالا وقتی درسای بعدی رو انقده سخت گرفتم که نتونی جواب بدی بعدش متوجه میشی
میگن در طول ترم دانشجو ها میخندن و آخر ترم استادا
به قول یکی از اساتید دوران دانشگاهمون من مثل روزه خونی هستم که در طول سال هرچه بچه ها روزه میخونن من گریه میکنم ولی پایان ترم یه روزه ای میخونم که همگی با هم گریه کنین
حالا از ما گفتن بود...
روضه اینجوری مینویسن نه اونجوری میگم خدایا روزه رو میخورن نمیخونن
1393/04/25 - 22:32فهمیدم صوفیا
1393/04/25 - 22:43ولی دیگه حوصله نداشتم پاکش کنم از نو بنویسم
شما به بزرگواری خودتون ببخشید...
یلدا چرا الان گریه میکنی؟! گفتم که الان وقت گریه ی منه تو آخر ترم باید گریه کنی
فعلأ بخند...
خوبه بخند...
1393/04/25 - 23:00اینجوری: