یافتن پست: #بخندی

NEGAR
rcfr2z1hur2fec6tdno.jpeg NEGAR
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ

ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡِ ﺳﺎﺩﻩ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻟﺖ ﯾﮏ ﺧﯿﺎﻝِ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﻧﺒﺎﻓﯽ ...

**ﮐﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺯﯼ

ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ ﻧﮑﻨﯽ،ﻣﯽ ﺑﺎﺯﯼ **...

ﮐﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ، ﺍﺯ ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ

ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﯼ ﻣﻨﻄﻖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ...

ﮐﻪ ﺳﺮ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩِ ﺗﻌﻬﺪ،

ﯾﮏ ﻫﻮﺱِ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﭼﺸﻤﮏ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ...

ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﻎ ﮐﻨﯽ

ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺰﯾﺰ ﺑﻤﺎﻧﯽ ...

ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺮﯼ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ...

ﻭ ﭼﻪ ﺣﯿﻠﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ...

ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﯼ ﭘﺮ ﺍﺑﻬﺎﻡ ﺑﺎﺷﯽ،

ﻧﻪ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﺏِ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ...

ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻼﻫﺖ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﭽﺴﺒﯽ،

ﻧﻪ ﺑﺎﺯﻭﯼ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ...

**ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﮔﭗ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ،

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ **...

ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺳﺖ

ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﯼ

ﺑﺎ ﺭﻭﯾﯽ ﮔﺸﺎﺩﻩ

ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻢ ﻣﻌﻨﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/18 - 19:52 ·
7
bamdad
bamdad
خسته ام از تظاهر به ایستادگی

از پنهان کردن زخم هایم

زور که نیست

دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم

و با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز روبه راه است
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/15 - 20:02 ·
4
bamdad
bamdad
لبخندت...

دنیایم راتغییرمیدهد

کافیست بخندی تا ببینی

چگونه در سردترین فصل سال

گل از گلم میشکفد
دیدگاه · 1393/01/15 - 16:47 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلام ب همه....روزتون بخیر{-26-}
شهرزاد
شهرزاد
آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم” یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را , بهشان خرده نگیرید !

این آدمها فهمیده اند “دوستت دارم” حرمت دارد، مسئولیت دارد…

ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی، دوست داشتن واقعی را میفهمی… میفهمی که همه کار میکند تا تو بخندی…

تا تو شاد باشی… آزارت نمیدهد…
دلت را نمیشکند…. به هر دری میزند که با تو نباشند…
تا دلت را نشکنند!!!!

من این دوست داشتن را می ستایم…!!



زویا پیرزاد
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/14 - 14:22 ·
6
zahra
poverty-iran.jpg zahra
خیلی وقتا بهم گفتن چرا میخندی بگو ما هم بخندیم ... اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری بگو ما هم بخوریم ...!
bamdad
bamdad
مردی در هنگام رانندگی،درست جلوی حياط يک تيمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعويض لاستيک بپردازد. هنگامی که سرگرم اين کار بود، ماشين ديگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشين بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد. مرد حيران مانده بود که چکار کند. تصميم گرفت که ماشينش را همانجا رها کند و برای خريد مهره چرخ برود. در اين حين، يکی از ديوانه ها که از پشت نرده های حياط تيمارستان نظاره گر اين ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ ديگر ماشين، از هر کدام يک مهره بازکن و اين لاستيک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعميرگاه برسی. آن مرد اول توجهی به اين حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد ديد راست می گويد و بهتر است همين کار را بکند. پس به راهنمايی او عمل کرد و لاستيک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن ديوانه کرد و گفت: خيلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی! پس چرا توی تيمارستان انداختنت؟ ديوانه لبخندی زد و گفت: من اينجام چون ديوانه ام. ولی احمق که نيستم!!
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
نگاه کن!

آن دور دستها ...

یکی تنها به انتظار ایستاده ...

لبخندی عاشقانه بزن ...

دستی برایش تکان بده ...

شاید بشکند حصار سنگی تنهایی اش!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 13:41 ·
6
bamdad
bamdad
بهار که از راه می‌رسد…
جوانه سر می‌زند، شکوفه می‌شکفد،
باران نم‌نم می‌بارد آسمان نفس می‌کشد،

اما…

بهار که از راه می‌رسد…
زمین سبز می‌شود بلبل نغمه خوان می‌شود،
روز نو می‌شود سال نکو می‌شود،

اما… تو چطور؟!

اگر شکوفه شکوفه بروید
و دریغ از شکوفه لبخندی که بر لبانت بنشیند چه؟!

اگر زمین زمین سبز شود
و هنوز برگ‌های پاییزی سنگفرش دلت باشد چه؟!

اگر باران باران طراوت ببارد
و هنوز خاکستر غم و یاس بر شیشه دلت باشد چه؟!

اگر روز روز نو شود
ولی چشم‌هایت به عادت و کهنگی گشوده شود چه؟

اگر گرما گرما مهربانی با طلوع خورشید
بتابد و تو همچنان دل به سرما سپرده باشی چه؟

اگر بهار بهار بیاید و تو زمستان باشی؟
بیا و وجودت را به دست مهربان بهار بسپار تا زندگی را در تو جاری کند

تا… بهار شوی…

بیا و چون بهار طراوت و شکفتن و لبخند و مهربانی و زیبایی و سبزی و تازگی را به هر که دل به زمستان سپرده هدیه کن.
که بهار می‌آید و می‌رود اما تو در تابستان و پاییز و زمستان هم که بمانی بهارآفرین خواهی شد

بیا و تو بهار آفرین باش،
تا دشت دشت مهربانی بروید…
هزار هزار خنده بشکفد…
باران باران محبت ببارد…

تـــــــــــو بـــــــــــــهار آفریــــــــــــن بـــــــــــــــاش!
{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/01/1 - 23:47 ·
6
...
...
@bamy
شادی نمادی از
زیستن آگاهانه است
و
نمایشی از
سپاسگذاری دربرابریزدان پاک...
ماوارثان این تفکریم..
شادباشیم
و
شادزندگی کنیم..
که شادزیستن..
انتخاب است
نه
اتفاق...
شادباشید
شادزندگی کنید...
وشادزیستن وشادبودن رابالبخندی به دیگران
نیزبیاموزید..
بامدادجان..
سال نوبرشماوخانواده محترمتان تبریک باد...
آرزوی من برای شما ومتعلقینتان شادی و برکت
وسلامتی وعمرباعزت٫طول عمروعاقبت بخیریست...
امیدکه محقق گرددآرزوهایتان...
ودرپایان آرزومندم
دعایی راکه برای خودازخداخواسته ام
ومحقق گردیده...
آن که راصلاح شماست
به شمابرساندش کردگار..
نه آنکه رادوست میدارید
وصلاح شمانیست..
البته این دعای شخصی منه ومیتونه نظرشخصی من هم باشه..
ولیکن
من دعاهای زیادی رادررابطه بامسائل گوناگون دارم که تنهاباکردگارخویش نجواکرده ام...
وبس...
دوستدارهمیشگی شما
نیما{-41-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
345lbp5.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
باز هفت سین سرور
ماهی و تنگ بلور
سکه و سبزه و آب
نرگس و جام شراب
باز هم شادی عید
آرزوهای سپید
باز لیلای بهار
باز مجنونی بید
باز هم رنگین کمان
باز باران بهار
باز گل مست غرور
باز بلبل نغمه خوان
باز رقص دود عود
باز اسفند و گلاب
باز آن سودای ناب
کور باد چشم حسود
باز تکرار دعا
یا مقلب القلوب
یا مدبر النهار
حال ما گردان تو خوب
راه ما گردان تو راست
باز نوروز سعید
باز هم سال جدید
باز هم لاله عشق
خنده و بیم و امید

عید شما مبارک{-41-}
@tarane ✔♥Дℓɨ♥✔ soheil ıllı YAŁĐA ıllı @bamy رضا
Mostafa ♥هـــُدا♥ MahnaZ @oneill صوفياجون Noosha
iman @SamanjonjonI Morteza @Ruby LeilA ...
MONA متین (میراثدار مجنون) حامد@ پسر تنها Mohammad شهرزاد
mostafa AZ @goodboy @ElHaM14
......{-26-}
bamdad
bamdad
ıllı YAŁĐA ıllı
ﺩﻝ ﺗﮑﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﮑﻮﻧﯽ ﻭﺍﺟﺐ ﺗﺮِﻩ
ﺩﻟﺖ ﺭﻭ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﯾﺎﺩﺵ ﺩﻟﺘﻮ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ
ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺵ ﺑﻮﺩ
ﺍﺯ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻥِ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﺸﻮﻥ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﮔﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ " ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ! ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﻘﺼﺮ ﺑﻮﺩﻡ "
ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺁﺭﻭﻣﺶ ﮐﻦ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ..

ﯾﻪ ﻧﻔﺲِ ﻋﻤﯿﻖ ﺑﮑﺶ

ﺳﻼﻡ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ
ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﯼ ﺧﻮﺏ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺗﻮ ﺳﺎﻝِ ﺟﺪﯾﺪ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻨﺪﯼ ......
soheil
soheil
سلام وشب بخير به خدمت خواهر عزيز ندا و برادر گرامي حامد
حمید
چ ب ف.jpg حمید
خیلی وقتا بهم گفتن چرا میخندی

بگو ما هم بخندیم ...

اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری

بگو ما هم بخوریم ...!
دیدگاه · 1392/12/25 - 12:12 ·
6
ParNiyA
aks-s.jpg ParNiyA
بعضی وقتها..دِلم می خواهد
خودمان را بزنیم ، به علی چپِ کوچه ها
و بعد٬یک هو ببینم که
از خیابان اصلی سر در آورده یم
یک ماشین دربست بگیریم
و برویم ته دنیا با هم بنشینیم لبه پرتگاهش
و هی پاهایمان را تکان بدهیم
تخمه بشکنیم و بلند بخندیم . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/24 - 15:32 ·
9
شهرزاد
شهرزاد
اصلا می دانی چیست؟
بیا بی خیال تمام غمهایمان شویم
برویم پای همان سپیدار لب رودخانه
کنار ماهی ها
بنشینیم و بخندیم
من هنوز فکر می کنم که اشک ماهی هاست
که هر سال رودخانه پر آب تر می شود
بیا کمی نان و شادی ببریم
تقیسمش کنیم با ماهی ها
بیخیال دنیا و بی وفائی هایش
بیا برویم نازنین
ماهی ها منتظرند

سهراب کریمی
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/24 - 00:47 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
42-2.jpg متین (میراثدار مجنون)
چگونه استـــ حال من…
با غمـــ ها می سازمــــ…
باکنایه ها می سوزمــــــــــ…
به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنمـــــــــ…
لبخندی تـــلخـــــــ….
خــــــــــداونــــــــــــــــــــدا…
می شود بگویی کجای این دنیـــــــــــــا جای من استــــــــ…
از تــــــــــــــو و دنـــیایی که آفـــــــــــریدی
فقط در اعماق زمینـــــ اندازه یه قـــــــبر
فقط یک قبـــــــــــــــر…
در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهانــــ می خــــــــــــواهمـــــــــ
خــــــــدایـــــا خــــــسته ام خــــــستهـــــــ…
... ادامه
...
farapix_com_b339554b5e9aca68da4bdc2262c4c4b6_lsminpu2as413al3fe.jpg ...
Noosha
نداجان گرچه مدتیست نیستی وکم پیدا
ولیکن
میدان که شبی می آیی وارادت دوستانت را
که تولدت راجشن گرفته اندرانظاره گرخواهی بودولبخندی هرچندکوتاه برلبانت خواهدنشست
روزتولدت بهانه ایست تنهابرای ابرازوفاداری یارانت...
نداجان:
گرچه ستاره سهیل گشته ای
ولیکن
آسمان نمیدونم
پرازستاره هاییست
که انتظارآمدنت رامیکشند...
پس
بازآوعاشقانت
یاران وفادارت
را
به مهرووفای خویش نوازشگرباش..
نداجان:خداراسوگندکه شادیت آرزوی قلبی منست چه باشی چه نباشی
درقلب همه ماجای داری...
دوستدارهمیشگی تو:
نیماوهمه بچه های نمیدونم
ıllı YAŁĐA ıllı
mfmtewbsxr3s8qe5m5q5.gif ıllı YAŁĐA ıllı
دیدگاه · 1392/12/17 - 16:56 ·
7
شهرزاد
شهرزاد
تو خوابیده ای
آرام
و من پشت پلک تو
آنقدر می بارم
تا پنجره را باز کنی
دستهات را زی بگیری
و بخندی

عباس معروفی
دیدگاه · 1392/12/14 - 10:43 ·
7
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ