یافتن پست: #برادر

Mostafa
Mostafa
آخرین سنگر سکوته
soheil
soheil
هیچ کس با مـــــــــا برادر جان نمی سازد چــــرا ؟
نرد عشق و عاشقی با مـــــــــا نمی بازد چـــــرا ؟

"زیرکی را گفتم این احــوال بین خندید و گفت ::"
مرغ همسایه مگر غاز است ؟ ، می نازد چـــــرا ؟

مرسدس بنز است گویا قیمت اجنــــــاس ، چون ،
بی حیـا ، پیوسته پُر گاز است ، می تازد چــرا ؟

گفت تا ســــــــــال دگر مسکن کمی ارزان شود !
پس چرا همچون سگ هار است ، می گازد چرا ؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/22 - 12:15 ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
شما یادتون نمیاد {-167-}

موقعی که ما عیدی میگرفتیم 10تومنی 20تومنی فوقش 50تومن بود {-181-}

الان به یه بچه 10هزار تومن بدی باهات قهر میکنه {-15-}
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
بعله انگار منو بامدا تنها موجودات زنده کره نمیدونم هسیم در حال حاضر عایا کسی هست که ما را یارای کند
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
یاالله
سلام علیکمو رحمتالله
کاپیتـان رستمی
کاپیتـان رستمی
حذف کردن آدمها از زندگیتان به این معنی نیست که از آنها متنفرید، معنای ساده اش این است که برای خودتان احترام قائلید.
هرکسی قرار نیست تا ابد با شما بماند. {-30-}{-30-}{-30-}
Mohammad
naser_masoudi1.jpg Mohammad
دانلود آهنگ های

ناصر مسعودی، مشهور به بلبل گیلان، قدیمی‌ترین خواننده اشعار گیلکی معاصر است .او در سال ۱۳۱۴ در محله صیقلان رشت متولد شد.در ۳ سالگی پدر خود را از دست داد و همراه خانواده و سه خواهر و سه برادر خود به گذر سوخته تکیه کوچه مستوفی نقل مکان کردند.

او در سال ۱۳۲۸ همراه خانواده به تهران آمد و توانست در خدمت استاد علی اکبر خان شهنازی به عنوان شاگرد پذیرفته شود. او سپس در سال ۱۳۳۴ به گیلان بازگشت و در رشته تئاتر به فعالیت پرداخت و همزمان با آغاز بکار رادیو گیلان در سال ۱۳۳۶ به رادیو آمد به عنوان یکی از نخستین خوانندگان در این رادیو به اجرای برنامه پرداخت.
بعد از انقلاب ، برای سال‌ها انتشار آثار او ممنوع شد. ولیکن، تبحر او در موسیقی فارسی و گیلکی موجب شد که سرانجام با ترانه‌های جدیدی به فعالیت خود ادامه دهد.
[لینک]
rah¡l
rah¡l
ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ

ﺑـــــــــــــﻊﻟه

ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺍﺳت!

ﻓﻘﻂ ﺷﺒﯿﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﺳﺖ!ヅ
... ادامه
soheil
soheil
سلام
Mohammad
21933129499531532743.jpg Mohammad
آن هنگام که مادرت پیرتر میشود؛
و چشمهای گرانبها و با ایمان او،
زندگی را آنگونه که [زمانی میدید ] نمیبینند؛
زمانیکه پاهایش فرسوده میگردند،
و برای گام برداشتن نمیتوانند او را یاری دهند؛

در آن هنگام بازوانت را برای یاری او به کار گیر،
با خوشی و سرمستی از او نگاهبانی کن،
زمانی که اندوهگین است،
بر توست که تا آخرین گام او را همراهی کنی،

اگر از تو چیزی میپرسد،
او را پاسخگو باش،
و اگر دوباره پرسید،
باز هم پاسخگو باش،
و اگر دگربار پرسید، دگربار پاسخش گو،
نه از روی ناشکیبایی، بلکه با آرامشی مهربانانه،

واگر تو را به درستی درنمی یابد،
شادمانه همه چیز را برای او بازگو،
ساعتی فرا میرسد، ساعتی تلخ،
که دهان او دیگر هیچ درخواستی را بیان نمیکند .


خواهر آدولف هیتلر، در 5 جولای 1946، در مورد رفتار هیتلر با مادرش چنین میگوید :
در آن دوران مادرم بسیار بیمار بود، بسیار اندوهگین بودیم. با یاری من، برادرم آدولف با مهربانی و دلسوزی تمام ، در این دوران زندگی مادرم، از او پرستاری میکرد و در این کار خستگی ناپذیر بود. او میخواست تمامی آرزوهایی را که احتمالاً مادرم داشت، بر آورده سازد و تمامی اینها را برای نمایاندن عشق سرشار خود به او میکرد .
دیدگاه · 1392/12/7 - 15:18 در حسینیه ·
5
صوفياجون
1010966_1532113897012808_1914207569_n.jpg صوفياجون
{-95-}آزادی فقط لخت گشتن در خیابان نیست! آزادی راحتی گشت و گذار با دوست پسر و دختر نیست!! آزادی یعنی تو کافر هستی ولی به دین من احترام میگذاری! آزادی یعنی تو مسیحی هستی ولی محرم از دم هیئت مسلمونا که گذشتی صدای ضبط را کم میکنی! آزادی یعنی یکی در خیابان با حجاب بود تو تمسخرش نمیکنی! آزادی یعنی دو برادر یکی در اتاقش عکس شاه و دیگری در اتاق عکس خمینی! آزادی یعنی من پیکم را پر میکنم تو نمازت را سر وقت میخوانی! آزادي يعني ما به افكار، عقايد، دين، نژاد، منش زندگي و... هم احترام بگذاريم
{-75-}{-75-}{-95-}{-95-}
... ادامه
رضا
رضا
تو مطلب جدیدم بخاطر آموزش قدم به قدم مجبور شدم 10 تا عکس بگذارم خیلی وقت گرفت اما مهم اینه مشکل خیلی ها حل میشه .
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
یالله
سلام
soheil
soheil
دوستان شبتون خوش {-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
یالله
سلام علیکم ورحمتالله جمیعا
soheil
soheil
خواهران و برادران عزيز لطفا هركجا هستيد خود را هرچه سريعتر به نمي دونم معرفي نماييد باتشكر داداش متين
orkhan
orkhan
کمدمو باز کردم میبینم چندتا از لباسای برادرم قاطی لباسامه
به مامانم میگم اینا چرا اینجاست؟
میگه برادرت گفته اینا رو نمیخواد بدمش به مستحق{-7-}
دیدگاه · 1392/12/3 - 14:03 ·
4
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ