یافتن پست: #بغض

bamdad
bamdad
جان همه در خطر است،

هر لحظه

هر آن

شاید منفجر شود؛

حالا دیگر تبدیل به یک معضل بزرگ امنیتی شده،

بغض من...

{-38-}
دیدگاه · 1393/05/10 - 11:36 ·
4
soheil
63.jpg soheil
راهنمای نسخه خوانی دحتر
zahra
zahra
آهای آقا پســـــــــری که وقتی نمیتونی دختـــــری رو بدستش بیاری
بهش میگی آبجـــــیم شو...
آره داداش با توام این رسمش نیست اون دختر با هزار امید آبجـیت میشه
آبجــیت میشه تا حرفایی رو که به داداش واقعیش نمیتونه بزنه به تو بزنه
آبجـــــیت میشه تا درد و دلای خودشو به تــــو بگه
آبجــیت میشه تا وقتی نمیتونه با کسی حرف بزنه وقتی بغض تو گلوشه
و نمیتونه داد بزنه بیاد و تو آرومــــش کنی
اگه قبول میکنی که داداشــش باشی باید مثه آبجــــی خودت مراقبش باشی
نـــــزاری آزاری از کسی ببینه
اینا نصیحــت نیسحرفایه دلمــه تو این چن وقتــه که اومدم نــــــت
اینقدر ازیـــن چیزا دیدم که دیگه...
داداشــای گــــلم نکنین این کارارو هیچ فک میکنی اون دختـــــری که
آبجـــــــــــیت شده چقد روحش لطیفه؟
هیچ میدونی وقتی بهش بعد یه مدت پیشنهاد رفاقت میدی اون چه حالی میشه؟
هیچ میدونی اگه نتونه جواب رد بده چون داداششی واسش عزیزی
چه حالی پیدا میکنه همه اینارو میدونی و بعد اسم خودتو میزاری مـــرد
... ادامه
Majid
index.jpg Majid
شعر زیبای حمید مصدق

توبه من خنديدي و نمي دانستي

من به چه دلهره از باغچه همسايه

سيب را دزديدم

باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلوده به من كرد نگاه

سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

وتو رفتي و هنوز،

سال ها هست كه در گوش من آرام،آرام

خش خش گام تو تكراركنان

مي دهد آزارم

و من انديشه كنان

غرق اين پندارم

كه چرا ، خانه كوچك ما سيب نداشت



جواب بسیار زیبای فروغ فرخ زاد :

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه


پدر پیر من است
من به تو خندیدم

تا که با خنده خود پا

سخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک

لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد

گریه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز

سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/31 - 02:27 ·
1
bamdad
bamdad
دلم را به همين اتاق سه در چهار ِ شلوغ پلوغ ِ گند گرفته خوش ميكنم!

به دَر ِ هميشه بسته اش...

به طاقچه ي خاك گرفته اش...

به آينه ي كثيفش...

دلم را خوش ميكنم به تخت خوابم كه با كوچك ترين حركت من فرياد ميزند....

شايد خسته شده است....

از وزن سنگينِ بغض هاي خفه شده ام در شب هاي سياه...

:(
دیدگاه · 1393/04/30 - 19:56 ·
7
bamdad
bamdad
دردهایم خسته تر از آنند که زخمی ام کنند!...

مثل هنجار اندیشه های تلخ

که رگ خواب سکوت را می شناسند

و می چسبند

به نفس های بغض دار

تا به من بفهمانند _ چقدر این "درد" ها خسته اند..

:(
دیدگاه · 1393/04/30 - 19:48 ·
6
Morteza
10482871_617754944998268_6569871750673673386_n.jpg Morteza
سرنخ هر سیگارم
زنی ست
که دنیا را
از فاصله ی همین دو انگشت می بیند
امروز
که نفس هایش
یکی در میان آه می کشند
و سایه اش
سرفه
سرفه
کوتاه تر می شود
باید همین حالا
تکلیف زندگی اش را روشن کنم
آنقدر به رگ هایم بنزین بزنم
تا کاری بر نیاید
از بغضی که در این انفجار می ترکد
پرده را
هر طور که می خواهی
روی جیغ هایم بکش
فرقی نمی کند
بوی گیس های سوخته ام را
باد
از درزهای پنجره
به تخت خواب تو خواهد آورد
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/30 - 14:55 ·
5
شهرزاد
th.jpg شهرزاد
سهم من از تو..
همین چند قطره بغضی است
که هنوز
پشت پلک هایم جمع نشده;
با سر آستین،پاک میکنم...
soheil
soheil
امشب رحمت دوست جاریست

مانند رود

نه

مانند باران

اگر دلتان لرزید

بغضتان ترکید

کسی اینجا

محتاج دعاست
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/27 - 15:37 ·
4
bamdad
bamdad
امروز نبودی، اما خیلی چیزها بود.من بودم...باران بود...چتر بود...بغض بود...همراه همیشگی ام هم بود...جای خالیت را میگویم.!!!

:(
دیدگاه · 1393/04/21 - 21:32 ·
6
bamdad
bamdad
هر آهنگی که گوش میدهم
به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند
نمی دانم
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است . . .

{-28-}
دیدگاه · 1393/04/20 - 22:22 ·
5
bamdad
bamdad
تقصیر من که نیست !
این بغض های سمج عادت شان شده است که مدام سر از کار دلم در آورند . . .
دیدگاه · 1393/04/20 - 16:59 ·
4
bamdad
bamdad
روزی میرسد که در خیال خود

جای خالی ام را حس کنی

در دلت با بغض بگویی :

“ کاش اینجآ بود “

اما مَـن دیگر

.

.

.

به خوابت هم نمی آیم...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/20 - 16:57 ·
4
bamdad
bamdad
دلم تنگ می‌شود... چشمانم باران می‌خواهد خدایااااااااااا فرو بردن این همه بغض روزه را باطل نمی‌كند!؟؟؟؟؟
دیدگاه · 1393/04/20 - 12:16 ·
4
iman
iman
به سلامتی کسی که تا اسم عشقش میاد بی اراده دلش میلرزه و بغضش میگیره از دلتنگی ولی نمیتونه به کسی بگه عاشق کیه حتی رفیقش
دیدگاه · 1393/04/16 - 22:33 ·
5
zoolal
zoolal
چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدي...
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نيامدي
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام...
دوباره صبح، ظهر، غروب شد نيامدي
اللهم عجل لوليک الفرج.
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 19:31 ·
2
zoolal
zoolal
خدایـــــــــــــــــا خوش بحالــــــــــــــــــــت ک گلــــــو نداریـــــــ
نمیدونیـــــــــــــــــ بغض چیـــــه...!):
zoolal
zoolal
گاهی دور از چشم ابرها هم میتوان عاشق شد ،
میتوان بغض کرد
، میتوان بارید
گاهی دور از چشم مدادرنگی ها هم میتوان نقاش شد ،
میتوان آسمان داشت ،
میتوان آبی شد
اما گاهی دور از چشم گذشته
نمیتوان امروز را پشت هیچ فردایی پنهان کرد
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/11 - 07:03 ·
7
...
...
Noosha
نداجان میدونی دردچیه؟
درداینه که:خودت دردداشته باشی..
امابخوای همدردی کنی باکس دیگه...
میدونم
میخواستی پدرت راتسلای خاطرباشی
ورفتی درکنارش نشسته
و
بااوحرفهازدی
ولیکن
بازبان بیزبانی
باچشمانی مملوازدرد
بانگاهی که پرده برمیداشتندازسربه مهراسرار
مگو!
پدرنیزباچشمانی مملوازغم تورانگریسته و
همچنان
هردویتان مملوازحس سکوت
فریادمیزدیدناگفته هایتان را...
آری!
جایی که
لبها به سکوت محکومند
این چشمهاهستند
که آزادانه سخن میگویند
بازبان بی زبانی!
نداجان
میدانی
دردکجاست؟
دردآنجاییست که
پدر
زل بزند به صفحه موبایلش وآلبوم عکس عزیز ازدست رفته اش رامرورکند

وهمچنان
مملوازحس سکوت
بغضش رافروداده
وقامت بودنش خم وخم وخمترگردد!
تابه ناگه
سکوت راجمله ای بس حزن آلودشکسته و
پدرگوید:"کاش بعدازشروین من بروم"
و
هردویتان
دربزمی غریبانه
مویه کنید
این داغ را...
آری !
نداجان
آخردردهمین است
که داغ عزیزی قامت یک مردراخم کند
و
دم برنیاورد..
متن ازنیما
تقدیم به شمعی که روزبروزدرحال آب شدن است..ندای بهترازجانم.

....هعی...
دیدگاه · 1393/04/10 - 04:30 ·
3
setareh 22
1363515898408022_thumb.jpg setareh 22
گاهي دلت از سن و سالت مي گيرد

ميخواهي کودک باشي

کودک به هر بهانه اي به آغوش غمخواري پناه مي برد

و آسوده اشک مي ريزد

بزرگ که باشي

بايد بغض هاي زيادي را بي صدا دفن کني...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/9 - 13:48 ·
5
bamdad
bamdad
آسمان هم مثل من دلتنگ بود اما زرنگی کردبغضش را شکست...

:(
دیدگاه · 1393/04/8 - 23:22 ·
8
zoolal
ق.gif zoolal
گاهی دلتـــــــــ میخواهد
همه ی بغضهایتــــــــ
از نگاهتــــــــ خوانده شوند . . .
میدانی که
جسارتـــــــ گفتن کلمه ها را نداری . . .
اما یکــــــــ نگاه گنگــــــــ تحویل میگیری . . .
یا جمله ای
مثل : چیزی شده ؟؟!!!
آنجاستـــــــــ که
بغضتــــــــ رو با لیوانی از سکوتـــــــــ سر میکشی . . .
و با لبخندی سرد میگویی : نه هیچی . . . !!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 19:00 ·
3
setareh 22
1372065126422334_thumb.jpg setareh 22
عادت میکنم به داشتن چیزی و سپس نداشتنش...
به بودن چیزی و سپس نبودنش...
تنها عادت میکنم...
اما فراموش نه!!
شبها زیر دوش آب سرد رها میکنم بغض زخم هایم را
درحالی که همه میگویند...
چه زود فراموشش کرد....
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 15:01 ·
2
zoolal
zoolal
شده گاهی خودت را ورق بزنی؟
یادت بیاید که یادت نیست؟
شده گاهی هیچ چیز و هیچ کس مداوا نکند دلتنگیت را؟
شده گاهی آنقدر نباشی که فراموش کنی خودت را؟
شده گاهی با کسی در تلفن خدا حافظی کنی و مدتها
گوشی همان گونه که زنگ می خورد به گوشت بماند؟
شده گاهی یک خط کتاب را ده بار بخوانی؟
شده گاهی با گلدان خالی خانه حرف بزنی؟
شده گاهی در این دنیای مجازی دنبال کسی باشی
که مجازی نیست؟
شده گاهی سرت را آنقدر محکم گرفته باشی که گریه کنی
و گریه نکردی و خندیدی؟
شده گاهی با آهنگ شاد گریه کنی؟
شده گاهی یک فنجان چای را ده بار گرم کنی؟
شده گاهی بغض میان حرفهایت بپرد؟
شده گاهی .......
اینها یعنی مرگ بدون جان دادن هم امکان دارد
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/6 - 17:06 ·
2
zoolal
zoolal
بغض یعنی :
صدای اذان
خونه سوت و کور
خاطره های پرهیاهو
و سفره ای خالی از حضور پدر و مادر …
بعضی چیزا فقط یه بار تکرار میشن ؛ قدرشو بدونیم !
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/5 - 17:21 ·
7
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ