یافتن پست: #بنشین

Majid
Majid
گاه آمدنم بهر نوشتن برای توست
اما بودنت حتی در خاطره ای محو و تلخ
برای من فرصتیست تا به تماشای تو بنشینم
نخواهم نوشت تا زمانی که هستی
ثانیه ثانیه ام برای دیدن توست...
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/18 - 14:40 ·
2
شهرزاد
شهرزاد
گاهی همه تکیه گاههایم فرو میریزد،آنگاه دیگر چیزی برایم باقی نمی ماند جز اینکه بنشینم و از درختانی که در برابر باد سر خم میکنند،انعطاف را یاد بگیرم.
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/12 - 19:53 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
تقدیم به او كه میداند حرف دلم را:
من لبریز از گفتنم نه از نوشتن . باید که اینجا روبروی من بنشینی و گوش کنی . ایمان من به تو ، ایمان من به خاک است . به شکوه آنچه بازیچه نیست ، بیندیش . من خوب آگاهم که زندگی، یکسر صحنه بــازی است . اما بدان که همه کس برای بازی های حقیر آفریده نشده است . مرا به بازی کوچک شکست خوردگی مکشان . تو چون دستهای من، چون اندیشه های سوگوار این روزهای تلخ و چون تمام یادها از من جدا نخواهی شد
حدیث غریب دوست داشتن را اینک از زبان کسی بشنو که به صداقت صدای باران سخن می گوید . من هرگز نخواستم که از عشق ، افسانه ای بیافرینم . باور کن . من می خواستم که با دوست داشتن، زندگی کنم . کودکانه و ساده و روستایی . من از دوست داشتن فقط لحظه ها را می خواستم . آن لحظه ای که تو را به نــام می نامیدم . من هرگز نمی خواستم از عشق، برجی بیافرینم .
مـــرگ سخن ساده ای است . مگذار که خالی روزها و سنگینی شب ها در اعماق من، جایی از یاد نرفتنی باز کند . ما برای فرو ریختن آنچه کهنه است آفریده شدیم . بـــــــــــــــــــــــازگــــــــــــــــرد !
{-31-}{-31-}{-60-}{-60-}
MONA
MONA
آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات
یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات
هر قدر که در خاک ننوشیدم از این باده ی صافی
بنشینم و با دوزخیان کنم تلافی
جز ساغر و پیمانه و ساقی نشناسم
بر پایه ی پیمانه و شادیست اساسم

..هُمــــــــــای..
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/5 - 03:23 ·
7
شهرزاد
46188_374291912651289_1904208497_n.jpg شهرزاد
تنهاییم را با تو قسمت میکنم . سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من . عالمی نیست
غم آنقدر دارم که میخواهم تمام فصلها را بر سفره رنگین خود بنشانمت . بنشین . غمی نیست...

"محمد علی‌ بهمنی"
... ادامه
شهريار
شهريار
تنبلهای عزیز توجه فرمائید راهکار های جدید رسید:
1 روزها استراحت کنید تا شبها بتوانید راحت بخوابید
2 در نزدیکی تختتان صندلی راحتی بگذارید، تا اگر از خواب بیدار شدید، روی آن بنشینید و استراحت کنید.
3 خوابیدن به نشستن، نشستن به ایستادن، ایستادن به راه رفتن اولویت دارد
4 جایی که می توانید بنشینید چرا می ایستید. 5
5 کار امروز را به فردا موکول کنید و کار فردا را به پس فردا.
6 اگر حس کار کردن به شما دست داد، کمی صبر کنید {-7-}
دیدگاه · 1391/08/2 - 01:31 ·
4
رضا
رضا
اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد/ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد

و گر به رهگذری یک دم از وفاداری/چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد

و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس/ز حقه دهنش چون شکر فروریزد

من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم/بس آب روی که با خاک ره برآمیزد

فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست/کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد

تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز/هزار بازی از این طرفه‌تر برانگیزد

بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ/که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد

دیدگاه · 1391/07/14 - 01:53 ·
9
شهرزاد
375576_184257631660843_332158344_n.jpg شهرزاد
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل را
بر سفره ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست
حوای من بر من نگیر این خودستایی را که بی شک
تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشن ام شد در میان مردگان ام همدمی نیست
همواره چون من نه! فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را
در دستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست
شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر اگرچه
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

محمد علی بهمنی
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/13 - 01:47 ·
3
رضا
رضا
اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد/ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری/چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد
و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس/ز حقه دهنش چون شکر فروریزد
من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم/بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست/کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز/هزار بازی از این طرفه‌تر برانگیزد
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ/که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد
دیدگاه · 1391/04/29 - 15:15 ·
1
rs_1155
rs_1155
من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست کنج هر دیوارش دوستهایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو هرکسی می خواهد وارد خانه پر عشق و صفایم گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند شرط وارد گشتن شست و شوی دلهاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست بر درش برگ گلی می کوبم روی آن با قلم سبز بهار می نویسم ای یار خانه ی ما اینجاست تا که سهراب نپرسد دیگر " خانه دوست کجاست؟ "( فریدون مشیری )
... ادامه
دیدگاه · 1390/12/17 - 20:31 ·
3
melodi
melodi
آمدی رفت زدل صبر و قرارم بنشین / بنشین تا به خود آید دل زارم بنشین /دل و دین بردی و اکنون بی جانم آمده ای / بنشین تا به تو آن هم بسپارم بنشین . . .
... ادامه
melodi
melodi
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد / مرا روزی نباد آن دم که بی یاد تو بنشینم .
abbasali
abbasali
به انتظار آمدنت، راه ها را گل باران کرده ام... پا برهنه بیا! بیا و بنشین؛ نه بر خیالم که بر دلم...
دیدگاه · 1390/08/7 - 15:48 در مهدویت ·
2
محمد
محمد
صرف فعل نشستن به گویش چراغعلی: مو بنشینم، تونم بنشینی، اونم بنشینه، ما که بنشینم، شمام که بنشینید، دیه جا نی اونا بنشینن!
محمد
محمد
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی / چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم / همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی / من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی / چه شود که کام جوید زلب تو کام جویی شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت / من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویی بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سر خم می سلامت شکند اگر سبویی همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا / تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی السلام علیک یا حجت‌بن‌الحسن المهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف»{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1390/06/25 - 11:12 ·
2
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ