یافتن پست: #بهانه

شهرزاد
شهرزاد
باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر
باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه
یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم
می دریدم قلب خود را
دور می گشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان
می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه
پر بهانه زود برگردی به خانه
یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد
این ترانه باز باران باز می گردم به خانه...
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/9 - 13:36 ·
11
๓เรร-รєթเ๔єђ
tanhai.jpg ๓เรร-รєթเ๔єђ
زن که باشی باید باشی تا هر بغضی بی بهانه در اغوشت دفن شود زن که باشی گاهی باید فراموش کنی که محتاج
دیدگاه · 1392/11/9 - 12:24 ·
6
...
...
بازباران
باترانه
چشم خیس و
یک بهانه
شعله عشقی درونم
میکشدهردم زبانه
یادآنروز
زیرباران
باتومیخواندم ترانه
خیس بارانه
شاعرانه
هردوباهم
عاشقانه
یادآنشب من سرودم
ازدل وجان این ترانه
آری
آنشب که تورفتی
زیر باران بی بهانه
حال بی تو
زیرباران
میسرایم
شاعرانه
ازتووآن عاشقانه
یک ترانه
این دلم کرده هوایت
ای دلیل این بهانه
شعرازنیما
زیرباران
درحیاط{-38-}
دیدگاه · 1392/11/8 - 20:14 ·
6
...
...
تهران
تهران بارانی
تهران دلگیر
تهران خاطرات خوب عاشقانه
تهران لحظه های شاعرانه
تهران دلواپسیهای شبانه
تهران ومن ودلتنگی و
یه بغل ترانه
عاشقانه
هرشبانه
شاعرانه
یک بهانه
.......
......
نیما{-35-}
دیدگاه · 1392/11/8 - 20:03 ·
7
...
...
تهران بارانیست
ومن بازهوای توراکرده ام
وقت رفتنت
باران میبارید
ومن خیس باران
رفتنت رانظاره گربودم
تومیرفتی ومن
رفتنت رامینگریستم
تودورمیشدی
ومن
آرام میگریستم
رفتنت بهانه ای بود
برای نگریستن
ودورشدنت
برای گریستن
*********
باران بندآمد
ولیکن
دیده ام میبارد
رفتنت را
گونه هایم خیس است
همچون سنگفرشهای خیس حیاطمان
کاش بودی
تاباهم استشمام میکردیم
بوی خاک باران زده را
کاش بودی
کاش بودی
شعرازنیما
... ادامه
bamdad
bamdad
چه بر سر ما آمد...؟

که «سلام»ساده‌ترین واژه میان آدم‌ها…

برایمان تبدیل به دشوارترین واژه شد…

چنان که برای بیانش..

باید به دنبال بهانه بگردیم…
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/7 - 23:43 ·
10
bamdad
bamdad
دلم بهانه ات را می گیرد ...

چقدر امروز حس می کنم نبودنت را ...

صدایت در گوشم می پیچد و من می گویم :

" جانم؟ .... مرا صدا کردی؟! "
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/7 - 20:53 ·
7
...
...
اینقدرمن راازرفتنت نترسان؛
همه مارفتنی هستیم
قرارنیست همیشه بمانیم
ماندن کنارهرکسی لیاقت میخواهد
نه بهانه
لیاقت ماندن نداشتی
بهترکه رفتی!
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/7 - 16:34 ·
6
✔♥Дℓɨ♥✔
delebarani.ir - 2.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی ...
من سوگوار نبودنت نیستم !!!
من شرمسار این همه تحملم ...
... ادامه
✔♥Дℓɨ♥✔
delebarani.ir - 4.jpeg ✔♥Дℓɨ♥✔
دلتنگی یعنی
فاصله ای که با هیچ بهانه ای پر نمی شود !
♥هـــُدا♥
1238343_501619569929220_5365990_n.jpg ♥هـــُدا♥
زندگی بهانه است !


من هوا را به امید همنفسی با تو


تنفس می کنم …
...
...
دلم راتهدیدکرده ام..
که اگریکباردیگربهانه ات رابگیرد..
میدهم
دوباره
بسوزانیش..
bamdad
bamdad
گویند آخر هر خنده گریه است،بهانه ای جور کن بخندم....بغضم عجیب گرفته است....
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
بی بهــــــــانه رفتی


و من همچنــــــــان در انتظــــــــارِ ،


بیــــ بهانه آمــــــــدنت هستــــــــم./
صوفياجون
صوفياجون
MahnaZ
1315645786723.gif MahnaZ
پچ ِ پچ ِ را می شنوی؟
عاشقانه هایش را برای تو فرستاده ست!
گاه در کوچه می رقصد و پای کوبی می کند!
گاه شیشه ی ِ پنجره ی ِ اتاقت را می نوازد…
و برای قدم زدن، می خواندت
برخیز و خویش را از غمی که تا ِ می بردت، رها ساز
خیس شو در که روحت را می دهد
، همه است
ست از سوی ِ
گاه، نیز می کند
و می شود
برای ِ#بوسه هایش
و تا بکشد تو را
از همه ی ِ آن که سبب ِ می شوند
صوفياجون
1384277658775430.png.jpg صوفياجون

میرسد
و من اینجا تنها به تو می اندیشم
و خدایی که جدا کرده دو از هم
میرسد
به تو می اندیشم
که هنوزم که هنوزاست به هستی؟
و به خود میگویم:
چه خیال خامی
یادم از یادش رفت
و به یادش هستم
میرسد
من همین جا هستم
من همین جا ماندم
یاد دیروز هستم
یادم امد روزی به تو گفتم
هرچه قدر خواهی باش
من به پایت هستم
تو فقط باش
تو به یادم هستی؟
تو هنوزم که هنوز است به پایم هستی؟
میرسد
و من اما اینجا می توانم تنها، جمله ای را گویم:
هر کجا هستی باش
یادت اما اینجاست
این کنار
من سخن ها دارم که بگویم ، آری
میرسد
و سخن میگویم
که

{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
شاعر:{-35-}{-35-}بامداد{-35-}{-35-}
{-35-}{-35-}
bamdad
bamdad
ببین
پاییز پُل زد
به بهار رسید
اما هنوز هم
زمستان را
بهانه نیامدنت می دانی!
دیدگاه · 1392/10/24 - 20:49 ·
7
bamdad
bamdad
مطمئن باش وقتي براي كسي مهم باشي

اوهميشه راهي براي وقت گذاشتن برايتان

خواهد يافت نه بهانه اي براي فرار ونه

دروغي براي توجيه....
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/24 - 19:02 ·
4
♥هـــُدا♥
105.gif ♥هـــُدا♥
مادرم مرا ببخش

.

درد بدنم بهانه بود

.

کسی رهایم کرده

.

که صدای بلند گریه ام

.

اشکهایت را در آورد ...
... ادامه
صوفياجون
1560665_10151916210541482_619197723_n.jpg صوفياجون
؟
حدود دو قرن پیش در محله(عینک)و به روایتی (سیاه اسطلخ) رشت مردی می زیست که اصالتا زنجانی بود او از کودکی در رشت زندگی می کرده و شغل او زراعت بود و نیز از طریق فروش علف به صاحبان دام امرار معاش می کرده است.
این عبد
صالح خدا همچون کربلائی احمد (حافظ کل قران) و شیخ رجبعلی خیاط عارف و زاهد و ... به علت ایمان و تقوا
و صداقت در گفتار و رفتار و سلامت نفس به مناعت طبع و دستگیری و یاری نیازمندان و رعایت حرام و حلال وروحیه شجاعت،علیرغم اینکه نه امام زاده بودند و نه سید ، هم در حیات خود رافع مشکلات مردم بودند و هم
در ممات خود واسطه خیرات وبرکات برای زوار و متوسلین به قبر خود میباشند. این عارف زاهد به علت داشتنطی الا رض،مریدانی داشت و از هر پیرمرد رشتی اگر درباره دانای علی سوال شود با شور و شعف داستان نجات یک حاجی رشتی که در مکه گرفتار راهزنان و سارقان شده بود و تمام پول و مال خود را از دست دادهبود و سرانجام توسط دانای علی با طرفه العینی با سلامت به زادگاهش برگشته بود و از نماز خواندن او در مکه معظمه و رشت در یک روز برایت تعریف می کند از چگونگی مرگش ، روایت است که ماموران ظالم زمان ،او را به اتهامی (عدم پرداخت مالیات) دستگیر و شکنجه می کردند که یکی از مریدانش که متنفذین بوده اگاه میشود و از کرامات و مقاماتش برای ماموران می گوید که گرچه موجبات آزادی او فراهم می کند ولی افشایاین راز مرگ او را به دنبال داشته است .جنازه اش را در جوار قبرستان عمومی شهر (آن زمان) به خاک می سپارند که فعلا به علت گسترش شهر و توصعه شهر سازی از آن قبرستان اثری به جا نمانده است در سال 1321/1320 هجری شمسی قبر دانای علی نیز قرار بود به بهانه ی تعویض خیابان تخریب شود، مهندسین شهر داری به
مسئولیت مهندس سیمرغ (که چند سال بعد به مقام شهرداری رشت رسید) هرچه تلاش کردند در دوربین های نقشه برداری غیر از امواج آب چیزی ندیده اند و خداوند رعبی در دلشان ایجاد کرد که جرئت تخریب را پیدانکردند . و لذا قبری که تا کنون در کنار خیابان بود با تعریض خیابان بیستون (طالقانی) در وسط خیابان اصلی شهر قرار گرفت ، اگرچه بعضی از مردم سقوط شهردار از بالکن شهرداری و یا مرگ فرزندش را دلیلترسیدن مسئولین و عدم جسارت به قبر می دانند ولی نبودن دلیل و مدرک معتبر این روایت را منتفی می کنند
... ادامه
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ