یافتن پست: #بوس

رضا
رضا
Mostafa تازه یادم اومد آواتارت ترسناکه {-7-}
bamdad
bamdad
گفتم: ای جنگل پیر تازگی‌ها چه خبر؟

پوزخندی زد و گفت: هیچ، کابوس تبر!
دیدگاه · 1393/08/26 - 22:16 ·
5
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
با هر انسانی
نخستین برف
نخستین بوسه
وَ نخستین دعوا هم می میرند؛
ها نمی میرند
در آنها می میرند ...
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
من تصمیم گرفتم دیگه با هواپیما جایی نرم، چون یهو سقوط میکنه
اتوبوسم که خود به خود آتیش میگیره
پراید که مستقیم جهنم!
قطارم که از ریل خارج میشه
فقط
میرم تنتاک میخرم پیاده با خیال راحت همه جا میرم {-55-}
دیدگاه · 1393/08/22 - 12:08 ·
3
√√★nima★√√
√√★nima★√√
آﻗﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ اون دﺧﺘﺮاﯾﯽ ﮐﻪ اﺳﻢ ﭘﺮوﻓﺎﯾﻠﺸﻮن رو ﮔﺬاﺷﺘﻦ ”ﺻﺪف ﻣﻮش ﻣﻮﺷﯽ” ﯾﺎ “ﻏﺰل ﺑﻮس ﺑﻮس ” ﯾﺎ “ﻣﻠﯿﻨﺎ ﺧﻮﺟﻤﻠﻪ“ ﯾﺎ “آزﯾﺘﺎ ﻣﻠﻮﺳﮏ” ﯾﺎ “ﻣﻬﺴﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ” و… ﺗﺎ ﺣﺪی ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﻨﺎر ﺑﯿﺎم وﻟﯽ ﺧﺪاﯾﯽ دﯾﮕﻪ “ﻏﻼم ﺟﻮﺟﻮ” رو ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻫﻀﻢ ﮐﻨﻢ
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/20 - 20:28 ·
1
رضا
رضا
حرفم نمیاد فقط اومدم همینو بگم .
bamdad
bamdad
پیشانی آسمان را هر شب میبوسم

چون میدانم

قلب تو را آنجا جا گذاشتم

{-41-}
دیدگاه · 1393/08/14 - 21:38 ·
4
صوفياجون
صوفياجون
:
-پایتخت اولین جمهوری در قاره آسیا (جمهوری گیلان سال ۱۲۹۹)
-اولین شعبهٔ بانکی ایران (اولین شعبه بانک سپه)
-اولین کتابخانه ملی ایران (سال ۱۲۹۹)
-اولین تئاتر ایران
-اولین اتوبوس شهری ایران (سال ۱۲۷۰)
-اولین قطار ایران (رشت-انزلی سال ۱۲۲۹)
-اولین داروخانه شبانه‌روزی در ایران (داروخانه کارون)
-اولین مریضخانه ملی ایران (پورسینا)
-اولین خانه معلولین و سالمندان در ایران (توسط دکتر آرس میناسیان)
-اولین بازیگر تئاترِ زنِ ایران (مرحوم فرخ لقا هوشمند)وهمچنین مرحوم حمیده خیرآبادی معروف به نادره و ملقب به مادر سینمای ایران رشتی بود!
-اولین کارخانه برق ایران
-اولین چاپخانه و روزنامه ایران
-اولین بلدیه ایران (شهرداری)
-اولین خیابان سنگ فرش ایران
-اولین شهری که دولت های روس وانگلیس وعثمانی وفرانسه در آن نمایندگی سیاسی داشتند و کنسولگری دایر کردند.
-اولین سیستم اِگو و گنداب (محل تغزیه بدخواهان رشت)
-اولین مدرسه دخترانه ایران (در اون زمان سطح فرهنگ مردم شهر های دیگه اونقدر پایین بود که دختران اجازه تحصیل نداشتن و رشتی هارو که به دختراشون اجازه مدرسه رفتن میدادن بی غیرت میخواندن)
{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}
bamdad
bamdad
پای هر خداحافظی محکم باش ...

کم کم ياد خواهی گرفت
تفاوت ظريف ميان نگهداشتن يک دست
و زنجير کردن يک روح را
اينکه عشق تکيه کردن نيست
و رفاقت، اطمينان خاطر
و ياد مي‌گيری که بوسه‌ها قرارداد نيستند
و هديه‌ها، معني عهد و پيمان نمي‌دهند ...
کم کم ياد مي گيری
که حتي نور خورشيد هم مي‌سوزاند
اگر زياد آفتاب بگيري
بايد باغ ِ خودت را پرورش دهی
به جای اينکه منتظر کسي باشی
تا برايت گل بياورد ...
ياد ميگيری که ميتواني تحمل کني
که محکم باشی پای هر خداحافظی
ياد می گيری که خيلی می ارزی ...

... خورخه لوییس بورخس ...

{-35-}
دیدگاه · 1393/08/7 - 20:18 ·
5
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
مراکه داغ شهوتم
به بوسه میهمان نکن
اگرچه غرق آتشم
توموی خودعیان نکن

بترس ازآن که ناگهان
بگیرمت به بازوان
نگوکه دوست دارمت!!
تواین چنین بیان نکن

ببخش تلخی مرا
به دل نگیرنازنین
اگرکه گویمت گهی
چنین نکن،چنان نکن
از
دیدگاه · 1393/08/4 - 11:22 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺭﺍﺿﯿﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ، ﭘﺎﯾﯿﺰِ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻣﻦ
ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﻢ
ﺑﺮﮔﻬــــﺎﯼ ﺯﺭﺩ ﻭ ﻗﺮﻣﺰﺕﺭﺍ
ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺩﺭ هوایت
ﺑﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﻮﯼ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺑﺮﮒ
دوباره پاییز
اما نه «فصل خزان» زرد!
دوباره پاییز
اما نه فصل اندوه و درد!
دوباره پاییز
فصل زیبای سادگی ،
ماه آبان!!
موسم شدید دلدادگی.

{-115-}آبان مبارک...{-115-}
ıllı YAŁĐA ıllı
Screenshot_2014-10-22-06-22-56-1.png ıllı YAŁĐA ıllı
اینم دادن به {-137-}
Morteza
Morteza
کتابش رو بستم. جامدادی رو که چند دقیقه پیش از شدتِ عصبانیت پرت کرده بودم برداشتم. مداد هاش رو یکی‌ یکی‌ گذاشتم سر جاش. کنارش نشستم، بغلش کردم. بوسیدمش. سرش رو بوسیدم، موهای عرق کرده‌اش رو، پیشونیش رو، گونه ی بر افروخته‌اش رو. گفتم نمیخوام هیچی‌ بشی‌. نمی‌خوام دکتر و مهندس بشی‌. می‌خوام یاد بگیری مهربون باشی‌ .نمی‌خوام خوشنویسی یا چند تا زبون یاد بگیری. می‌خوام تا وقت داری کودکی کنی‌. شاد باش و سر زنده . قوی باش حتی اگر ضعیف‌ترین شاگردِ کلاس باشی‌. پشتِ همون میز آخر هم می‌شه از زندگی‌ لذت برد. بهش گفتم تو بده بستون درس و امتحان و نمره هر چی‌ تونستی یاد بگیر ولی‌ حواست باشه از دنیای قشنگِ خودت چیزی مایه نگذاری. کنارِ هم نشستیم ، پاپکورن خوردیم و فیلم دیدیم و من تمام مدتِ به خودم و به یک زندگی‌ فکر می‌‌کردم که آنقدر جدی گرفته بودم. زندگی‌ که برای من مثل یک مسابقه بود و من در رویای مدال‌هایش تمام روز هاش رو دویده بودم. هیچکس حتی برای لحظه‌ای مرا متوقف نکرده بود. هیچکس نگفته بود لحظه‌ای بایستم و کودکی کنم. هیچکس نگفته بود زرنگ‌ترین شاگردان، خوشبخت‌ترین‌ها نیستند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/28 - 23:14 ·
7
bamdad
bamdad
یک روز می بوسـمـت !

پنهان کردن هم ندارد

مثل خنده های تو نیست که

مخفی شان می کنی

یا مثل خواب دیشب من که نباید تعبیر شود

مثل نجابت چشمهای تو است

وقتی که در سیاهی چشمهای من

عریان می شوند

عریانی اش پوشاندنی نیست

:(
مرجان بانو :)
10313868_709685435793199_1628150068316196981_n.png مرجان بانو :)
عشق آبانی یعنی.....
مرجان بانو :)
download (3).jpg مرجان بانو :)
دوستان خوبم عاشقانه هاتون مداوم تنهايي هاتون كوتاه روزهاى پيش رو پر از بارون و احساس جاده ى زندگيتون هموار و رو به شادى و خوبى و مهر تون هميشگى ...
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
{-35-}{-35-}
کجاها نبایدخندید؟؟؟؟؟
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...
نخند ...
نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گا.هی خجالت هم می کشند
خیلی ساده ... نخند دوست من!!!
هرگز به آدم ها نخند...
bamdad
bamdad
یه روز از روزای پاییز
تــوی مـاه مهـربـونـی
یکی اومـد تــوی دنیـا
که خدا خودت می دونی

می دونی برای من اون
همه ی وجود و دنیاست
روزی که تموم شه کابوس
بهترین لحظه ی رویاست

بهتـرین من تـو ای گل
روز میلاد تـو تبریک
من امیدم به خدا هست
که وصالت بشه نزدیک

ای تـو بهتـریـن قـلبـم
تو رو میذارم تو شعرام
توی هر لحظه ، تو یادم
تو رو میخوام واسه فردام

هیچکی جاتو نمی گیره
که بخوام بجات بذارم
هیچکسی رو توی دنیا

قدر تو که دوست ندارم

با تموم عشق و احساس
بـا یـه قلب تیکـه پاره
مـاه میـلاد تـو اومـد
کـه مبـارکـه دوبـاره

ای تمـوم سهـم مـن از
کـل خوبیـیای هستـی
تو بدون که واسه ی من
تو یه تک ستاره هستی

ای تموم هستی من
ای ستاره ی تبارک
گل من ای تو عزیزم
روز میلادت مبارک

تولدت مبارک...

... بامداد ...

تقدیم به عشقم که چند روز دیگه تولدشه
{-253-} {-253-}
{-253-}{-253-} {-253-}{-253-}
{-253-} {-253-}
{-253-} {-253-}
{-253-}
ReyHaNE (دختر همسایه)
paeez.jpg ReyHaNE (دختر همسایه)
ﺭﺍﺿﯿﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ، ﭘﺎﯾﯿﺰِ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻣﻦ ..

ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﻢ ﺑﺮﮔﻬــــﺎﯼ ﺯﺭﺩ ﻭ ﻗﺮﻣﺰﺕﺭﺍ

ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺩﺭ هوایت

ﺑﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﯼ

ﺑﻮﯼ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺑﺮﮒ

ﻣﻦ ﺑﻮﯼ ﺧــــــــــﺪﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﻢ ﺍﺯ ﺗـــﻮ.

دوباره پاییز

اما نه «فصل خزان» زرد!

دوباره پاییز

اما نه فصل اندوه و درد!

دوباره پاییز

فصل زیبای سادگی

دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی . . .
۵ می پسندم
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/16 - 12:57 ·
8
صوفياجون
صوفياجون
دختره به دوس پسرش زنگ میزنه
دختر :سلام کجایی عزیزم؟
پسر :با بابام دارم میرم بانک پول بردارم برم ماشین بخرم تو کجایی؟
دختر :من تو همین که هستی هستم
میخواستم ببینم خودت بلیطتو میدی یا من حساب کنم واست !؟{-18-}{-18-}{-18-}
setareh 22
image.jpg setareh 22
در ذهـن زنانه ی من ، مرد یعنی تکیه گـاهی امـن.
یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ، بدون اندکی شَرم.
در ذهن زنانه ی مـن…
مــرد یعنی کوه بودن
پر از سخـاوت بودن
پر از حیای مـردانه.
در کنارِ ایـن ابـهت ، لوس شدن های کودکـانه.
در ذهـن زنانه ی خوش بین من
مـرد یعنی دوست می دارمـت
تو هـر لـحظه بـا منـی.
تو ” مـــردی “….
مـن بی تو بــا تمام آفرینش بیگـانه ام .
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/7 - 12:37 ·
4
setareh 22
image.jpg setareh 22
گفتم خدایا عاشقم کن خدا خندید و گفت: او که باشد مرا از یاد میبری..
. قسم خوردم که تا ابد در یادم میماني...
خدا او را به من داد و نظاره گر شد...
دستانش راگرفتم....
خدا دلش لرزید!!! بوسیدمش....
خدا چشم هايش را بست!!!
درآغوشش گرفتم....
خدا دورشد!!
با او ماندم....
خدا رفت!!!
حالا من نه خدا را پیدا می کنم نه او را.... خدا در میان گناهانم گم شده و او در آغوش دیگری.......
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/4 - 13:34 ·
4
Morteza
Morteza
انصافا خوندنیه
.....................
درددل یک جوان ایرانی
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
... ادامه
Majid
مادر.jpg Majid
زمین خوردن چه زیباست...اگر هدف بوسیدن پای مادر باشد
رضا
10704020_783018615128424_271285506344155703_n.jpg رضا
از طرف نی نی {-49-}
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ