یافتن پست: #بوس

ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
ﻫﯽ آقا ﭘﺴﺮ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﺸﺪﯼ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﺵ ﻧﮑﻦ ...
ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﺸﺪﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺏ ﺩﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﻪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻧﺪﺍﺭ ...
ﻫﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﺸﻮ ...
ﺣﺘﯽ ﺑﻮﺳﺶ ﻫﻢ ﻧﮑﻦ ...
ﺍﻭن ﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...
ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ..
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ...
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻔﺮ ﺑﻌﺪﯼ ﺳﺮ ﺳﺨﺘﯽ ﺏ ﺧﺮﺝ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ ...
ﻋﺎﺩﯼ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭﺗﻮ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﺎﮐﯽ ﺭﺍ ﻫﺮﺯ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻥ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩﺕ ...
ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍﮔﻮﻝ ﻧﺰﻥ ﮐﻪ ﺍون ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ...
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺏ ﺗﻮ ﻧﺼﯿﺤﺖ؛ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺮﺩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ ...
به ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 19:30 ·
12
zoolal
zoolal
چرا می گویند ” فیلسوف ” و نمی گویند ” گاوسوف ” ؟!

چرا می گویند ” پیراهن ” و نمی گویند ” جوان اهن ” ؟!

چرا می گویند ” اتوبوس ” و نمی گویند ” اتوماچ ” یا ” جاروبوس ” ؟!

چرا می گویند ” خداحافظ ” و نمی گویند ” خداسعدی ” ؟!

چرا می گویند ” اتومبیل ” و نمی گویند ” اتومکُلنگ ” ؟!

چرا می گویند ” ماشین ” و نمی گویند “شماشین ” ؟!

به طراح چنین سوالاتی

چرا می گویند ” دیوانه ” و نمی گویند ”غول آنه" ؟!
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
دختر همسایمون ۳ سالشه خورده بود زمین گفتم بیا بوسش کنم خوب شه، برگشته میگه :
.
.
.
....
.
.
.
.
.
نمیخوام؛ تو زندگی زخم هایى هست که فقط یه نفر خاص باید بوس کنه تا خوب شه!!! من سن این بودم تو یخچال دنبال اون یارویی میگشتم که وقتی در یخچالو میبندیم لامپشو خاموش میکنه!!!!!
... ادامه
bamdad
bamdad
عاشق نشدي زاهد،ديوانه چه مي داني؟ در شعله نرقصيدي، پروانه چه مي داني؟

لبريز مي غمها ، شد ساغر جان من خنديدي و بگذشتي، پيمانه چه مي داني؟

يك سلسله ديوانه ، افسون نگاه او اي غافل از آن جادو،افسانه چه مي داني؟

من مست مي عشقم،بس توبه كه بشكستم راهم مزن اي عابد، ميخانه چه مي داني؟

عاشق شو و مستي كن،ترك همه هستي كن اي بت نپرستيده، بتخانه چه مي داني؟

تو سنگ سيه بوسي، من چشم سياهي را مقصود يكي باشد، بيگانه چه مي داني؟

دستار گروگان ده ، در پاي بتي جان ده اما تو ز جان غافل، جانانه چه مي داني؟

ضايع چه كني شب را، لب ذاكر و دل غافل تو ره به خدا بردن، مستانه چه مي داني؟

... هما میر افشار ...
... ادامه
atefe
atefe
من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی...

و محکم در آغوشم بگیری...

و شیطنت وار ببوسیم...

و من نگذارم!

عشق من، بوسه با لجبازی، بیشتر می چسبد...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 12:50 ·
6
zoolal
zoolal
چقدر سخته به جای صورت و دستای گرم پدر و مادر
یه سنگه سرد رو ببوسی
و بوی خاک مزارشون اشکتو در بیاره
قدر پدر و مادرتون رو بدونین
که تکرار نمیشن
مثل هیچکس نمیشن
{-6-}
دیدگاه · 1393/02/30 - 11:43 ·
5
zahra
zahra
ﻣﻈﻠﻮﻡ ﮐﯿﺴﺖ؟؟؟

ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻣﻨﻪ ﺑﺪﺑﺨﺘﻢ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻮﺱ ﺗﻮﻭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﭘﺨﺶ ﻣﯽشه ﻫﻤﻪ ﺳﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ!..
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻮﺱ ﻛﻨﻪ.!?
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 10:07 ·
2
Noosha
Noosha
mostafa AZ
سریال ستایش رو میبینی؟سوالام در مورد فیلم ستایشه؟{-7-}
محمدطاها
محمدطاها
کودک که بودم، وقتی زمین میخوردم ،مادرم مرا میبوسید، تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمینخوردم،
دردم نیامد ، اما
به جایش تمام بوسههای مادرم به یادم آمد به سلامتی همه ی مادرهای دنیا
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/25 - 15:03 ·
6
zoolal
zoolal
بي تو ديگر لحظه هايم خالي است تا قيامت اشك هايم جاري است
بي حضورت بال پروازم شكست هر شبي يك قاصدك پيشم نشست
رفتي و ديگر نديدم روي تو تا ببوسم شانه هايت موي تو
رفتي و با رفتنت قلبم شكست اسمان هم چشم هايش را ببست
رفتي و تنهاترين در خلوتم باز هم با عكس تو در حيرتم
يادت گرامي و راهت پررهرو
تقديم به پدران عزيز از دست رفته
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/22 - 23:30 ·
8
bamdad
C2946037-1395073144250669large.jpg bamdad
در رویایِ خوش یک زن
هیچ وقت
هیچ مردی
نمی‌‌رود
هیچ عشقی‌
نمی‌‌میرد
و احتمال فاصله
عبارت عجیبی ست
که بی هیچ رخدادی
در طول لحظه ای
و در عمق بوسه ای محو می شود

{-41-}
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:55 ·
7
bamdad
C2946037-1397377168404229large.jpg bamdad
با یک غریبه می‌‌نشیند
صبحانه می‌‌خورد
از پشت فنجان قهوه
زل می‌‌زند به دور
احتمالا دنبالِ یک تک نگاهِ عاشقانه
در چشم‌های غریبه
با غریبه شراب میخورد
سیگار می‌‌کشد
می‌ خوابد
عشق می‌‌ورزد
احتمالا شبی را با کمی‌ مهتاب
عاشقانه می‌‌سازد
غریبه را به جای سلام
به جای خداحافظی می‌‌بوسد
در آرزو هایش
غریبه را تا ابد می‌‌بوسد
احتمالا تا ابد
یک غریبه را می‌‌بوسد
.....
غمناک است
بسیار غمناک
ولی‌
آن غریبه
منم

{-51-}
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:42 ·
6
Majid
Majid
دیوانه میشوم وقتی لبانم را نگاه میکنی وپیشانیم رامی بوسی!!
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:52 ·
bamdad
diabod44j8xbf1zr88yv.jpg bamdad
{-68-}
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
شما راجع به چیست ؟ :)

آیا از این حرکت راضی هستید ؟ {-30-}
atefe
atefe
اتوبوس با سر و صدای زیادی در حرکت بود. یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخ بسیار زیبایی در دست داشت.

نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد.

به نظر می رسید از آنها خیلی خوشش آمده است.

ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد.

پیرمرد بدون مقدمه چینی دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:

مثل این که شما گل رز دوست دارید . فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به شما بدهم.

به او خواهم گفت که این کار را کردم.

دختر جوان گل ها را گرفت خیلی خوشحال شده بود . پیرمرد پیاده شد و اتوبوس دوباره به راه افتاد

دختر جوان که بیرون را نگاه می کرد ؛ پیرمرد را دید که وارد قبرستان کنار جاده شد.
... ادامه
zoolal
zoolal
اشتباه نکن
نه زيبايي تو
نه محبوبيت تو
مرا مجذوب خود نکرد
تنها آن هنگام که روح زخمي مرا بوسيدي
من عاشقت شدم.
دیدگاه · 1393/02/11 - 11:27 ·
4
zahra
zahra
بودنم تو را برگی بود در شلوغی شاخسار یک درخت
و نبودنم برگی است که چرخ زنان روی فراموشی پاییز تنت گم خواهد شد! بدرود
برای اخرین بار بر آواز گیجت بوسه میزنم
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/11 - 08:48 ·
1
zahra
zahra
دیــوونگــی یعــنی :

عکسشــو تو گوشــیت هی نیگــاه کنی ، واســه بار هــزارم . . .

انگــار تاحــالا نــدیدیش . . !


بوســش کنی محــکم مث دیــوونه ها !!

بگی خــو آخــه دلم همــش یه ذره میشــه بــرات . . .

بغــض کنــی و زرتــــی اشکــات بــریزه . .

شمــارشــو با ذوق بگــیری شــاید اینبار جــوابتو داد. . .

شــاید با مــهربونی بگــه جــــــونم. ..

شــاید..شــاید..شــاید. . .ای تــــو روحــــت با هــمین شاید گفتــنات .

بــازم هــمین صــدای مســخــره تو گوشــت بپــیچه :

مشــــترک مورد نــظر پاسخــگو نمیــباشــد...


لطــفأ مجــددا بمــیرید !
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 15:05 ·
6
✔♥Дℓɨ♥✔
10256042_300574210097977_1903287359394543247_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
بوسه بَر لَب های ، جُرم هوِیدای است... {-41-}
Morteza
1512345_270290529787973_1916356472_n.jpg Morteza
این شعر به دل نمینشیند .

در این شعر قرار بود

تو بیایی

قرار بود شمع ها را با دست های تو روشن کنم

در این شعر یکدیگر را قرار بود ببوسیم

قرار بود جوری خاص نگاهم کنی

فکر میکردم در این شعر قرار است

آسمان از چشمانت جاری شود

بنشیند روی بغض های باران نخورده ام اما ...

اما دوباره تکرار نبودنت شد

تکرار تنهاییم .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/6 - 14:09 ·
10
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آدم باس یکی رو داشته باشه آخر شب بهش اس بده بگه : تو مال کی هستی ؟ اونم بگه : مال تو روانی بگیر بکپ !{-57-}{-11-}
FATI
FATI
پسره ۱۳ ساله نوشته يک ماه و نيمه کسي عاشقانه بوسم نکرده
من آخرين بوسم ماله ۲ سالگيم بود داييم ماچم کرد
بعدم پرتم کرد هوا يادش رفت منو بگيره{-33-}
دیدگاه · 1393/02/1 - 19:54 ·
5
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ