توخوبی
همه بچه بازیاازمن بود..
حق داری که نبایدناراحت شم زود!
ولی خب هنوزکه هنوزه
فکرکردن بتوکارهرروزه
توراست میگفتی:بعضی ازاخلاقام بدبود
یکمی گنگ بودم ورفتارام مرموز!
حالانیستی
حس میشه کمبودت..
میدونم
که تقصیرمن بوده!
من خوابم نمیبره
خاموشی ولی میخوام بازم بگیرمت..
دلم میخوادبگم دوسم داری
بازم بگی :"بله"
بازم ببینمت و
منوتوخیابون میبینی پاتومیذاری روگازومیری میگی:ندیدم!!
تاازت ناراحتم
دادمیزنی جلوجمع
می توپی میگی:مریضم!
من اصلن نمیدونم ونمیفهمم
حتمایه سری دلیلن
که بهم بگی غریبن!
خنده هام
مثل عطرت تنت
ازروتختت
ازروزندگیم پریدن..
صدای پاهات
توخونه کمه..
من یه گوشه تنهاچت روکاناپه؛
تومعلوم نیست
که کجایی باکی!
من تنهاکارم
فکرروکاراته..
دلوشکوندی
فدای سرت..
ولی
خب فکرت مونده باهام..
یه جوری زدی دل منوشکستی
نمیشه وایسم دیگه روی پاهام..
من خوابم نمیبره...
.....
.
بله درسته ولی من ترسیدم ابجی سراغته بگیرم ولی بیادت بودم ها و هستم ها همیشسه
1393/05/13 - 13:22رسم بد روزگار همینه دوستان قدیمی و خیلی صمیمی وقتی بهت زنگ هم نمیزنن و ...
1393/05/13 - 15:59