از چهره ی طبیعت افسونکار
بر بسته ام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب آلودم
این جلوه های حسرت و ماتم را
پاییز ، ای مسافر خاک آلوده
در دامنت چه چیز نهان داری
جز برگ های مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری
جز غم چه می دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت ؟
جز سردی و ملال چه می بخشد
بر جان دردمند من آغوشت ؟
در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته می دهد آزارم
آن آرزوی گمشده می رقصد
در پرده های مبهم پندارم
پاییز ، ای سرود خیال انگیز
پاییز ، ای ترانه محنت بار
پاییز ، ای تبسم افسرده
بر چهره طبیعت افسونکار
#فروغ_فرخزاد
جالب بود و آموزنده ...
1391/11/8 - 14:40واقعا جالب و زیبا بود.ممنونم از این مطلب اموزندت
1391/11/8 - 14:47جالب بود ممنون
1391/11/8 - 15:08خیلی جالب بود و آموزنده
1391/11/8 - 23:18کاش همه ی بچه ها بجای پست های تکراری یکم از این مطالب که واسه همه تازگی داره بزارن