یافتن پست: #جلوی

...
...
مسافرهرچه میگفت:نگه دار٫راننده نمی ایستاد!
مسافرهرچه دلش خواست گفت٫
پولش راهم پرتاپ کرد٬
درماشین رابهم
کوبیدورفت..
برچسب ناشنوایی جلوی داشبوردماشین راندیده بود..
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/28 - 12:08 ·
4
...
...
آموخته ام
اولین وآخرین دختری که جلویش زانوخواهم زد
دخترم خواهدبود!!
آنهم برای بستن بندکفشهایش...{-17-}
دیدگاه · 1392/09/27 - 01:33 ·
4
mostafa AZ
mostafa AZ
ﯾﻪ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﭘﺴﺮﯾﻪ ﮐﻪ : ﻭﻗﺘﯽ ﺭﮊ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﯿﺰﻧﯽ؛ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺟﻠﻮ ﺑﺎﺯ ﻭ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﻣﯿﭙﻮﺷﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﭘﯿﺸﺶ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻪ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭼﻘﺪ ﺟﻮﺟﻮ ﺷﺪﯼ ؛ ﺟﺪ ﺍﻧﺪﺭ ﺟﺪﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺟﻠﻮی ﭼﺸﺎﺕ! ﺑﺎ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺑﺨﻮﺍﺑﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺩﻣﺎﻏﺖ ﮐﻪ ﺑﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺳﻮﺭﺍﺥ! ﺭﻭ ﻣﺎﻧﺘﻮﺕ ﺭﻭﻏﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺮﯾﺰﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺑﭙﻮﺷﯽ! ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﮐﺘﮏ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺮﺕ ﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﺧﻮنه توﻥ ﮔﻮﺷﯿﺘﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺑﮕﻪ ﻫﺮ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﯾﺒﺎﺭ ﺯنگ ﻣﯿﺰﻧﻢ خونه؛ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﻟﻬﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ،ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﻢ ﺗ...ﻌﻄﯿﻞ، ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ و همون جوری که داره درِ خونه پیاده ت می کنه ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻀﺐ ﺁﻟﻮﺩ بگه: برو یه چیزی بخور ضعف نکنی!ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﮔﺎﺯﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺑﺮﻩ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﭘﺮﯾﻨﺖ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮ ﺑﮕﯿﺮﻩ، ﯾﻪ ﺳﺮیِ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺩﻫﻨﺘﻮ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﻨﻪ !! جووووووووووووووووون: دی
... ادامه
bamdad
bamdad
خــــــدا جــونــم

اینکه قلبم شکست به درک...

اینکه تنها شدم هم به درک...

اصلا دلمم شکست به جهنم!

ولی این منو آتیش میزنه که خودمو زنده گذاشتی

تا جلوی این شکسته ها شرمنده شم..!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/22 - 18:52 ·
5
صوفياجون
1463714_696008833751108_1763491356_n.jpg صوفياجون

محله @bamy
{-7-}{-7-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
شانس که ندارم بخدا {-15-} . . . . . مــرغ عشق خـــریــدم صدا تــرمــز دستی میده !!!{-18-}{-7-}
bamdad
bamdad
همیشه دوست داشتم ابر باشم.....

چون ابر اونقدر شهامت داره که هروقت دلش گرفت

جلوی همه گریه کنه......
دیدگاه · 1392/09/21 - 22:40 ·
8
صوفياجون
صوفياجون
سلووووووووووو من اووووومدم یووووهووووو {-35-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}{-41-}{-23-}{-23-}{-23-}{-7-}{-26-}
zahra
zahra
دلم اصرار دارد

فریاد بزند؛

اما . . .

من جلوی دهانش را می گیرم

وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد
دیدگاه · 1392/09/18 - 12:16 ·
3
✔♥Дℓɨ♥✔
1386434474480319_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
روزی رئیس اولین حضورش در روز 20 آذر 85 و در دانشگاه امیر کبیر بود،
آن روز همه تشکل ها اعم از انجمن اسلامی تا بسیج دانشجویی و کانون های صنفی دانشگاه امیرکبیر و ...
رئیس جمهور صحبت کردند،
آخر سر هم عده ای در برابر وي،
را آتش زدند و رفتند ...
«یک حقوقدان» نیز امروز اولین حضورش به مناسبت روز دانشجو را در دانشگاه شهید بهشتی تجربه کرد
و نه تنها تشکل دانشجویی در برابر رئیس جمهور حق سخنرانی نداشت،
بلکه خیلی ها می گفتند اصلا چطور کارت ورود به مراسم توزیع شد!
تا نیمه سالن که فقط اساتید و کارمندان دانشگاه بودند،
نیمی از سالن هم رئیس جمهور هر چه می گفت تایید می کردند!!!
دیدگاه · 1392/09/16 - 21:07 ·
8
ParNiyA
945215_562852147070677_989138446_n.jpg ParNiyA
بالاخره پایان نامه "دوست داشتنت" تمام شد...
اما هنوز اول راهم
چون قرار است برای دفاع جلوی" زندگی" بایستم!
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
بعضی وقتا
آدم یه جمله هایی رو میخونه
و یه نفس عمیق پشتش میکشه
و توی یه ثانیه...
یه دنیا خاطره میاد جلوی چشمش...
دیدگاه · 1392/09/15 - 23:35 ·
8
bamdad
bamdad
اگر جلوی اشتباهات نگیری آنها هستن که جلوی شما رو میگیرن
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
لغت نامہ های دنیا را باید آتش زد...

جلوی واژه ی نبــودن نوشتہ اند :

" عدم حضور شخصی یا چیزی "


همینּ!

چقدر نبودن تــو را،

ساده فرض مے کنند
... ادامه
bamdad
bamdad
به خاطراتت بگو اینقدر توی دست و پای من نپیچند...

امروز جلوی همان نیکمت همیشگی زمین خوردم...
ıllı YAŁĐA ıllı
6aa5ba9adaccc1f34617eca60e0ebc41.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
arezoo
Farsv-Com-39.jpg arezoo
قیافه پسرا وقتی از جلوی دخترا رد میشن!
صوفياجون
صوفياجون
(حتما بخوانید)
از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می‌گذشت. فرشته‌ای ظاهر شد و گفت: "چرا این همه وقت صرف این یکی می‌فرمایید؟" خداوند پاسخ داد: "دستور کار او را دیده‌ای‌؟ باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند. باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود. بوسه‌ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند." فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد. "این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید." خداوند گفت : "نمی شود!! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم. از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد." فرشته نزدیک شد و به زن دست زد. "اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی." "بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده‌ام. تصورش را هم نمی‌توانی بکنی که تا چه حد می‌تواند تحمل کند و زحمت بکشد." فرشته پرسید : "فکر هم می‌تواند بکند؟" خداوند پاسخ داد : "نه تنها فکر می‌کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد." آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد. فرشته پرسید : "اشک دیگر برای چیست؟" خداوند گفت: "اشک وسیله‌ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا‌امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش." فرشته متاثر شد: "شما فکر همه چیز را کرده‌اید، چون زن‌ها واقعا حیرت انگیزند." زن‌ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می‌کنند. همواره بچه‌ها را به دندان می‌کشند. سختی‌ها را بهتر تحمل می‌کنند. بار زندگی را به دوش می‌کشند، ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می‌پراکنند. وقتی خوشحالند گریه می‌کنند. برای آنچه باور دارند می‌جنگند. آنها می‌رانند، می‌پرند، راه می‌روند، می‌دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید. قلب زن است که جهان را به چرخش در می‌آورد زن‌ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و می‌دانند که بغل کردن و بوسیدن می‌تواند هر دل شکسته‌ای را التیام بخشد. کار زن‌ها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و امید به ارمغان می‌آورند. آنها شفقت و فکر نو می‌بخشند {-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
arezoo
28852897667345703810.jpg arezoo
شــک نکــــن ...!


" آینــــده ای " خواهـــم ساخت که ,

" گذشتــــه ام " جلویــــش زانــو بزنــــد ...!

قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...!

برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود ,

آنـــقـــدر خوشبخت می کنــــم کـــــه ,

به هـــر روزی که جــای " او " نیـستـی به خودت "لعنـــت " بفـــرستـی
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/11 - 00:35 ·
7
Morteza
Morteza
پسرا و دخترا چه جوری از دستگاه عابر بانك پول میگیرن ؟
پسرها :

۱ - با ماشین میرن سراغ بانك، پارك میكنن، میرن دم دستگاه عابر بانك
۲- كارت رو داخل دستگاه میذارن
۳- كد رمز رو میزنن و مبلغ درخواستی رو وارد میكنن
۴- پول و كارت رو میگیرن و میرن
دخترها :

۱- با ماشین میرن دم بانك
۲- توی آینه آرایششون رو چك میكنن
۳- به خودشون عطر میزنن
۴- احتمالا" موهاشون رو هم چك میكنن
۵- توی پارك كردن ماشین مشكل پیدا میكنن
۶- توی پارك كردن ماشین خیلی مشكل پیدا میكنن
۷- بلاخره ماشین رو پارك میكنن و میرن دم دستگاه عابر بانك
۸- توی كیفشون دنبال كارتشون میگردن
۹- كارت رو داخل دستگاه میذارن، كارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
۱۰- كارت تلفن رو میندازن توی كیفشون
۱۱- دنبال كارت عابر بانكشون میگردن
۱۲- كارت رو وارد دستگاه میكنن
۱۳- توی كیفشون دنبال تیكه كاغذی كه كد رمز رو روش یادداشت كردن میگردن
۱۴- كد رمز رو وارد میكنن
۱۵- ۲ دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
۱۶- كنسل میكنن
۱۷- دوباره كد رمز رو میزنن
۱۸- كنسل میكنن
۱۹- به دوست پسرشون زنگ میزنن كه طریقهء وارد كردن كد صحیح رو براشون بگه
۲۰- مبلغ درخواستی رو میزنن
۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده
۲۲- مبلغ بیشتری رو درخواست میكنن
۲۳- دستگاه خطا میده
۲۴- بیشترین مبلغ ممكن رو درخواست میكنن
۲۵- انگشتاشون رو برای شانس روی هم میذارن
۲۶- پول رو میگیرن
۲۷- برمیگردن به ماشین
۲۸- آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۲۹- توی كیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن
۳۰- استارت میزنن
۳۱- پنجاه متر میرن جلو
۳۲- ماشین رو نگه میدارن
۳۳- دوباره برمیگردن جلوی بانك
۳۴- از ماشین پیاده میشن
۳۵- كارتشون رو از توی دستگاه عابر بانك برمیدارن
۳۶- سوار ماشین میشن
۳۷- كارت رو پرت میكنن روی صندلی كنار راننده
۳۸- آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۳۹- احتمالا یه نگاهی هم به موهاشون میندازن
۴۰- راه میفتن و میندازن توی خیابون اشتباه
۴۱- برمیگردن
۴۲- میندازن توی خیابون درست
۴۳- پنج كیلومتر میرن جلو
۴۴- ترمز دستی رو آزاد میكنن ( میگم چرا انقدر یواش میره ها )
۴۵- به حركت ادامه میدن
... ادامه
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ