هجوم خواستگارها فصل دوم قسمت اول .

باشه رضا حرفی با من نزن، این گل های زنبق بنفش خودش با آدم حرف ها میزنه

داغون

بخصوص اون گل زنبق بالایی عه داره میگه که تو یه سبد گل بغل گل های لیلیوم سفید گذاشته شده برده شده خواستگاری

اینم قیافه رضا دم در خونه دختره جلوی آیفون تصویری:

من نمیدونم چرا این گلِ فقط با شما حرف میزنه، فک کنم طرف صحبتش با مجرداست با متأهلا کاری نداره

خب از بس رضا همش خریده برده گله دلش خیلی پر بود برا من تعریف کرد

خب یه قسمتی رو هم واسه من تعریف می کرد

احتمالا تو برای خانومت گل زنبق نخریدی
با تو همون گلایول های سفید حرف بزنن خیلی عه

نه هنوز خبری نیست بابا همینجوری یهو هوس کردم از این مدل عکسا بذارم

ولی من فک کنم اون خواستگاره که میگفتی اوکی شد

نه هنوز در حد مذاکره و حرف هست نه بیشتر

چقدر تازگیا کیفیت پلاستیک ها بالا رفته محصولات با کیفیت پلیمری

حالا طرح جدید باشه یا طرح قدیم از این گل قرمزا؟

گل رز اش ریز باشه یا درشت؟

دیگه ظرافت از کجا بیارم برات یه برچسب هست عکس گل و پرنده و سگ و شغاله میزنن رو این چینی ها دیگه.

آش نذری رو با بیل برات بیارم یا با کلنگ؟

شاخه گل خرزهله باشه یا کاکتوس؟

اونوقت گل به چه دلیلی باشه؟

خدا شفاتون بده

دقت نکردی باید 5 تا رو بگیره احترام خانوم رو جا انداختی فکر همون سوگلی سالاره

خودم دیدم احترام جا مونده ولی حالشو نداشتم دیدگاه رو حذف کنم و دوباره بنویسم سالار که میگفت سه چهار تا با هم چشمش رو گرفتن

فکر کن سالار بیاد خونش هرکدوم زناش براش غذا درست کردن هرکدوم دوتا بچه هم دارن
اوووووووووووه
2*5=10
x =10+3y
خلاصش کنم سالار = فتحعلی شاه قاجار

سالار شوخی میکنه یه زن هم از سرش زیادِ ، چه برسه به 5 تا

خودت که دیدی خودش تایید کرد رفته گرفته
اسم یکیشونم رعناست

اگه اون زن اولی همچین با بیل زده بودش که صدا آهو داده بود دیگه انقدر زن زن نمی کرد این سالار

الکی شعار میده

شعر الکی که میگه اما شعار رو نمیدونم
#باباسالارعریان

تو سر و کله همدیگه میپریم

راز بقا می خوای تو ارومیه راه بندازی؟؟؟


میتونم میگم :
#باباسالارعریان

محمد یکبار نشد بیای کامنت اغتشاش گرانه نذاری

رضا
سالار

خوشم میاد این سالار اصلا تکذیب نمیکنه
رضا تو یاد بگیر اون همه مطلب از خجسته گذاشتی تا ما رمزگشایی کردیم همه رو انکار کردی

فقط یه چیزی این رعنا اینطور که نوشتی قدش از تو بلندتره؟ چه ضایع
یعنی تو رو ولت کنن رو دست فتحعلی شاه بلند میشی

پس یادم باشه بگم ولت نکنن

اوه اوه عصبانی شد

محمد تو میدونی که من نمیخواستم دست روش بلند کنم

حالا دیگه کتک بسشه

وااااااااای مرسی ممنونم از محبتت برادر خوب من هستی .
شرمنده کردی ممنونم
ولی این کیک عه یه کم مشکوک من صداشو در نمیارم

خواهشات
کیک اصلِ اصلِ

من تسلیمم!
قبول

واسه میز جلو مبلی هم دوختم ولی هنوز تموم نشده با عسلی باید بدم بخار کامل شد عکس میگیرم میزارم رویه پشت دیواری هم میخوام بدوزم خودکشی دارم میکنم

خیلی خوب شده معلومه واقعا دوست داشتی که زود یاد گرفتی .

صوفیا کارات عالین.
یعنی خیلی هنرمندانه و زیباست. ادامه بده موفق میشی من بنظرم روبان. دوزی از بقیه هنرا قشنگ تره. همینطور ادامه بده من برا جهیزیه ام میام یکسری کامل کارات رو میخرم
پشت دیواری چیه؟

پشتی دیواریه دیگه معادل فارسیشو #نمیدونم چی میشه تکیه گاهی که دم دیوار میزارن و هنگام نشستن بهش تکیه میدن

آهان فهمیدم.
ما میگیم پشتی دیدم نوشتی "پشت دیواری" فکر کردم یه جور مثلا رومیزی باشه ک میزنن ب دیوار صوفیا داشتی منو با یدونه ی گمراه میکردیا

اون "ی" جا مونده بود تو منو ببخش

عزیزی شما خانوم هنرمند

شرمنده کردی ممنون.
همیشه من برای عکس نوشته ها زحمت میدم بهت.
شرمنده ایشالا عروسی پسرت جبران کنیم.

برا تو فقط کوفط داریم میخوای؟

تازه تو تیر ماهی هستی الکی ماه مرداد رو قاطی نکن با تولدت

والا

از وقتی کافه راز سرخ میرفتی همش شاخه گل دستت بود, کافه بسته شده چوب دستت گرفتی اومدی سراغ ما؟

آره دو دندونی

فدات رضا جان


زحمت کشیدی


مرسی که یادم بودین

داش محمد ممنون


خیلی لطف کردی


شادیهات جبران کنیم

خواهش میکنم .

خواهش

OOOok

اهوم محمد
کاملا تابلوئه ، نمیدونم چرا رضا و صوفیا میگن نمیبینیم؟!!!

دقت کردم ندیدم حواسم پرته

بابا کوتاه بیاین
شوخی میکنید دیگه؟
نه؟

ای وای چشم برنده رو نگاه کنید ، روی پیشونی خانومه نقاشی شده
نوکش هم دستشه که گذاشته روی سرش
دوشم که دیگه تابلوئه که پای خانومست
پای راستشم گذاشته روی تنه ی درخت مثل بال پرنده
یکم دقت کنید
واقعا نمیبینید؟!!!!!!!!!

خیلی جالب بود خانوم رو دیدم

ولی واسم صورتش واضح نیست

بامزه است کلا کارای هنری دوست دارم نقاشی دوست دارم استعدادشو دارم دلم میخواست هنرستان میرفتم گرافیک بجا حسابداری فقط واسه اینکه بازار کار نداشت خرج زیاد میشد بعد هنرستانی که بودم فقط سه تا رشته کامپیوتر و حسابداری و مدیریت خانواده داشت هنر نداشت بعد مامانم اینا میگفتن درس بخونی بشه نقاش در و پنجرمون بدیم رنگ کنی همش مسخره میکردن نرفتم وگرنه یه پیکاسو میشدم برا خودم بهتر بود بازم بتونم بلاخره یه کلاس نقاشی میرم

بد نیست الان یاد بگیری میتونه منبع درآمد خوبی باشه .

سلام شما کاربر جدید هستین ؟ خوش اومدین

الله اکبر
از این ورا آبجی خانوم

سلام ایشالا خوب باشین همگی

محمد کاملا معلومه کجام معلوم نی؟

کلاً هستی ولی نیستی

محمد مطالب چند روز اخیر مرجان رو نگاه کن متوجه میشی تغییر کرده

از آن لحاظ که آره

از کدوم لحاظ؟؟؟

از لحاظ « النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی‏ »

اوووووووووه از این لحاظ منظورت بود؟؟؟
اوکی اوکی حله

خواهش می کنم داداش...
باشه حتما...

تشکرات

خواهش می کنم

والا احتمالا تا آخر هفته نیستم.
اومدم سازمان اصلی محل کارم کلی فاکتور ارزی برای تبدیل و تهیه گزارش واسه سازمان آمار و اطلاعات از میزان صادرات انجام بدم

والا احتمالا تا آخر هفته نیستم.
اومدم سازمان اصلی محل کارم کلی فاکتور ارزی برای تبدیل و تهیه گزارش واسه سازمان آمار و اطلاعات از میزان صادرات انجام بدم

سیل خواستگار هم بسوی من روانه شده اصن یه وضعی....
طبق معمول گفتم نه
نمیدونن ما خودمون برا خودمون گزینه در نظر داریم خخخخ. اما محیط کاره نمیشه حرف زد یا توضیح داد رو هر کدوم یه ایرادی گذاشتم
ضض۱ضقهقهههههه

مرجان به کارت برسی بهتره

میخوام کار کنم این همکارم نمیذاره اعصابم رو میریزه بهم
میره و میآد میگه عروس گلم
حالا خوبه پسره دوستشه نسبت فامیلی ندارن
هر چجوری. هم میگم تو یکسری چیزا اختلاف نظر داریم میگه بیخود کرده همینجوری یه چیزی گفته.
خخخخخ
اصلا یه وضعی
بهم میگن داداش.
بعد هرچی همکارم میگه میگه چشم
موقع حرف زدن هم آنقدر محسن محسن محسن کرد ک من حالم داشت بهم میخورد
محسن اسم همکارمه ک باهم دوستن
یعنی تو پارک چنان سردردی گرفتم قرص ژلوفن خوردم نمیدونس من آلرژی دارم به ابن اسم

عروسی آقا سالار بود؟؟؟ یعنی عروسیش گذشته؟؟؟ پس چرا ما رو دعوت نکرد
انشاءالله که خوشبخت بشن

آره محمد خبر نداری
عروسی گرفته بودن تو همون کامیون سفیده
از زنجان تا ارومیه میزدن و می رقصیدن
خود سالارم فیلمش اومده بیرون داره مارال مارال رو میخونه چشمک میزنه به عروس خخخخخ
فقط منو تو زیادی بودیم دعوتمون نکرد

پس بیمعرفت چرا ما رو دعوت نکرد

مگه گذشته چه خبر بوده

آره این گذشته چی توش بوده محمد یعنی ؟ یکسری رازها در گذشته خفته است که ما باید کشف کنیم

کشف می کنیم

سالار بیا خودت اعتراف کن تا سناریوی کشف و جستجو رو اجرا نکردیم برات
خخخ

پس نمیخوای با زبون خوش بگی هاااان؟

">مرجان بانو
شهرزاد
آبجی شیدا از کاربرای قدیمی، که مثل شوما خوبه

آبجی خانوم وقت کردی یه سری به سایت بزن، خوشحال میشیم ببینیمت

داداش محمد
سلاام آبجی گلم خوبی؟خوشحال میشیم سر بزنی...

شیدا منکه میشناسمت
یادته ؟ مشاعره>؟؟؟؟

درسته، مشاعره

و حتی شعر نیما و بچه نداشته سهراب

البته اضافه میکنم یه وزیر اعظم مردادی

اینم بگم من صمیمی ترین دوستام مردادی هستن بخصوص یکی از دخترخاله هام اونم مردادیه
کلا با مردادیا کنار میام آدمای قابل اعتمادی اند

محمد در این مورد بهت حق میدم

با تشکز از شما آبجی خانوم
داش رضا تشکرات

داداش محمد و آبجی مرجان من فکر همه جا رو کردمتلاشتون بی نتیجه ست

حالا میبینی آبجی خانوم

ببخشید دیر رسیدم

تبریک میگم
داداش محمد خیلی مخلصیم
ایشالا همیشه سلامت باشی و پیروز و سربلند♥

یدونه ای

خواهشات داش
همچنین شما
خیلی لطف کردی

آقا تولدت با یکم تاخیر مبارک

تشکر داش

مصطفی یه کم تاخیر؟
محمد الان دیگه دندون هم درآورده بعد تو الان تبریک می گی؟