حسنی نگو جوون بگو. علاف چش چرون بگو
موی ژلی،ابرو کوتاه،زبون دراز،واه واه واه
نه سیما جون نه رعنا جون،نه نازی و پریسا جون،هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ نگاه میکرد به بشقاب،
باباش میگفت:حسنی میری به سربازی؟،نه نمیرم نه نمیرم
به دخترا دل میبازی. نه نمی دم نه نمی دم
گل پری جون با زانتیا ویبره میرفت تو کوچه ها
گلی چرا ویبره میری؟ دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی،گلی خانوم نازنین با زانتیا نقطه چین،
یه کمی به من سواری میدی؟،نه که نمیدم،چرا نمیدی
واسه این که من قشنگم،درس خونم و زرنگم
اما تو چی؟،نه کار داری نه مال داری،فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه،زبون دراز ،واه واه واه
اردیبهشتی ها موجودات سازگار و دوست داشتنی هستن
1393/07/15 - 13:54راست میگی شهرش زیاد فرق نداره....
ممنون اوهوم
1393/07/15 - 14:00چی شدی علی جان ؟
هیچی
1393/07/15 - 14:02سایت نمیدونم رو تبدیل کردین به آشپزخونه
1393/07/15 - 14:08علی جان پس چرا جَو میدی ؟
1393/07/15 - 14:10سایت اجتماعی شده سایت آشپزی
علی میخواست ببینه شوهرت شمالیه یا نه
1393/07/15 - 14:12این #کوفته منعطف بود وار رفته
1393/07/15 - 15:13فک کنم یه خورده برنجش رو زیاد گذاشتم نرم بشه
1393/07/15 - 15:17