یافتن پست: #خداوند

bamdad
bamdad
خداوندگارم به دل نگیر اگر گاهی زبانم از شکرت باز می ایستد !!! تقصیری ندارد... کم می آورد در برابر بزرگی ات... لکنت میگیرد واژه هایم در برابر ت در دلم اما.... (((ذکر خیرت جاریست
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/24 - 22:30 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را / او که که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم ان شیخ سیه رو که در اخر عمر / لای موهای تو گم کرده خداوندش را
bamdad
bamdad
ملکه سبا میخواست باسلیمان بجنگد ولی به همسری او درآمد،
موسی بدنبال آتشی برای گرم شدن بود،خداوند اورا به پیامبری برگزید
و جادوگران فرعون برای شکست موسی به میدان آمدند ولی همگی به او ایمان آوردند ...
پس همیشه: امیدواریت نسبت به چیزی که بدان امید نداری، بیشتر است ازچیزی که به آن امیدواری
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 23:54 ·
6
bamdad
bamdad
اتفاقات بدی که درزندگی برای انسان می افتد،تنها سنگ ریزه هایی هستند

که از لابه لای دست خداوند به پایین فرو می افتند. سنگ های بزرگتر را

بادستانش گرفته است....................
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 16:12 ·
7
zoolal
zoolal
« تصمیمات خداوند مرموزند اما همواره به نفع ما هستند »
دیدگاه · 1393/01/20 - 18:40 ·
2
Noosha
download (4).jpg Noosha
خداوندا مستضعفین کشورم را به سوریه منتقل کن
تا از کمک های ما بهره مند شوند....
zoolal
zoolal
امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام هنگامی که به مستمندی صدقه می داد
دست خود را می بوسید.
شخصی از آن حضرت راز این بوسیدن را پرسید.
امام علیه السلام در پاسخ فرمودند
صدقه مومن قبل از اینکه به دست فقیر و نیازمند برسد به دست خداوند میرسد از این رو
من دست خود را می بوسم.
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/17 - 09:32 ·
2
حمید
حمید
خداوندا غرق در هوای نَفس خویشم نجاتم بده....
دیدگاه · 1393/01/16 - 22:57 ·
6
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
خداوندا!!!

به مردمت بگو:

دلم از آنان پر است،


هر طورمایلند"درکم"کنند...
Morteza
10003042_585394054906659_52433069_n.jpg Morteza
خداوندا قبل ازینکه مرگ به سراغ مون بیآد زیارت این خونه را نصیب مون کن.
آمیــــــــــــــــن
هر کی آرزو داره زیارت اینجا نصیبش بشه لایک کنه
... ادامه
bamdad
bamdad
و خداوند به خاطر خوردن یک سیب آدم را به زمین فرستاد


اما...

نمیدانست که آدم با کشیدن دو سیب به آسمان باز خواهد گشتـــ

{-92-}
bamdad
bamdad
soheil
سلام دوست خوب من
سهیل عزیز
سال روز تولد و زمینی شدن روح بزرگت رو بهت تبریک میگم
امیدوارم در زیر سایه ی خداوندگار خوبیها 120 سال زنده و چاینده و سلامت باشی داداش گلم...
{-217-}{-217-}

{-224-}

{-241-}

{-49-}{-49-}{-49-}{-49-}
bamdad
bamdad
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند و...

می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

...مُردَم...

برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!... خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.

حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای زندگی ابدی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!...

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم،
اکنون لحظه ای به یاد من نیستند.

و چه نيكو فرموده قرآن كريم:

«وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ»

و از[حرف] مردم مي‌ترسيدى و حال آنكه خداوند سزاوارتر است اينكه از مخالفت امر او بترسى‏...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/29 - 21:36 ·
3
bamdad
bamdad
خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما
برای دوستان من عطا فرما :
هزار و سیصد امید
هزار و سیصد و نود بهروزی
هزار و سیصد و نود و سه لبخند زیبا
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/29 - 21:18 ·
4
رضا
Sale no mobarak.jpg رضا
سلام به همه عزیزان

سال نو همه کاربران عزیز و گرامی شبکه اجتماعی نمیدونم مبارک .

سال 92 همراه با مشکلاتی کوچک و بزرگ سپری شد اما مهم این است که همه شما عزیزان در کنار ما در سایت حضور داشته و دارید .
امیدواریم در سال 93 طبق قولهای قبلی و به امید خداوند سایت را به جایگاهی مناسب و بهتر برسانیم لذا این امر فقط با همراهی شما عزیزان امکانپذیر می باشد .

برای تک تک شما عزیزان و خانواده های گرامیتان سالی پر از سلامتی و شادی و موفقیت آرزومندیم .

از طرف گروه مدیریت شبکه اجتماعی نمیدونم
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما
برای دوستان من عطا فرما :
هزار و سیصد امید
هزار و سیصد و نود بهروزی
هزار و سیصد و نود و سه لبخند زیبا
سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}{-41-}{-21-}{-21-}
دیدگاه · 1392/12/28 - 23:24 ·
6
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
خداوندا کمک کن از چَرای زندگی دل بکنم و به چِرای زندگی فکر کنم چرا که عاقبت چَرا مرگ ؛ و عاقبت چِرا تولدی دوباره است ... "
حمید
123123.jpg حمید
زنها بدنبال مرد کاملند و مردها بدنبال زن کامل خداوند در قران میفرماید:

ما از جنس و نوع خود شما برایتان جفت آفریدیم تا

با او انس گرفته و در کنار هم با آرامش خاطر زندگى کنید

و مودت و محبت در دلهاى شما نسبت به همدیگر قرار دادیم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/25 - 22:10 ·
5
bamdad
bamdad
متین (میراثدار مجنون)
فاصله تابش خود را بر دیگران تنظیم کن

خداوند خورشید را در جایی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند!
bamdad
bamdad
Noosha صوفياجون arezoo
به غسالخانه نبرید مرا…
من از مرده شورها میترسم،
آنها عاشق من نیستند که نوازشم کنند
میترسم کبود کنند تمام بدنم را…
بگویید او خودش بیاید…
بگویید خودش کفنم کند…
رو به قبله نه،رو به آغوشش…
بگویید ببندد چشمهایم را، و لبانم…
نه نه نگذارید ببوسد لبانم را…
شنیده ام شگون ندارد…
بگویید بجای اذان و دعا،نامش را آنقدر تکرار کند در گوشم تا بلکه این دم آخر ایمان بیاورم به خدا ..!
بگویید خودش خاک بریزد روی تنم و برود…
برود و برنگردد…
آخر وقتی هست دل مردن ندارم…
همین… تمام شدند حرفهایم…
اگر نیامد،فقط…فقط به او بگویید همین خیابان ها و پنجره ها قاتل جانم شدند…
بگویید او بی تقصیر است فقط کمی ، کمی نیامد…
خداوندا امضا کن…
به یکتایی ات قسم،کم آورده ام…
بازکن نامه را،استعفاى من است از زمینت…
مبارک خودت باشد
اینجا کسی مرا دوست ندارد…
zahra
zahra
اقا راسته ک مرتضی پاشایی مرده؟
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ