یافتن پست: #خوابه

صوفياجون
1606859_277304239133249_3911838091882555508_n.jpg صوفياجون
&
سریال کسی خوابه؟ {-41-}{-41-}{-7-}{-7-}
صوفياجون
صوفياجون
ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﻣﯿﺸﻦ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ
ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﭘﺪﺭِ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ . ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮنه
ﺭﺿﺎﯾﺖ ﭘﺪﺭ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ,ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺴﺮ
ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﻪ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟّﻪِ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻣﯽ ﺷﻪ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝِ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ یک
ﻫﻔﺘﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﭼﺎﻟﻪ ﺍی
ﻣﯽﺍﻓﺘﻪ ﻭ ﺗﻤﻮﻡ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﺵ ﮔﻠﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺭﻩ ﻭلی
ﺑﺎﺯ ﻟﮑّﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﻪ شب
ﻓﺮﺷﺘﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍبهﺩﺧﺘﺮﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺍﻭﻥ ﻟﮑّﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺮ ﻃﺮﻑ ﮐﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻭ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ! ﺷﺐ ﺑﻌﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ به
ﺧﻮﺍﺏِ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﯿﺮﻩ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭو
ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ . ﻣﺎﺩﺭِ ﺩﺧﺘﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺸﻮﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﻟﮑﻪ ﺭو
ﺑﺮﻃﺮﻑ ﮐﻨﻪ . ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺐ ﺯﻧﮓِ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻣﺘﻮﺟّﻪ ﻣﯿﺸﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺱ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﻭ ﯾﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩختر
میدﻩ . ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ به ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﭘﻮﺩﺭ ﺷﺴﺘﺸﻮﯼ ﭘﺮﺳﯿﻞ ﺑﺎ ﻗﺪﺭﺕ تمیز
ﮐﻨﻨﺪﮔﯽ ﻓﺭﺍﻭﺍﻥ ﻟﮑﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺒﺮﻩ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺭﺩﯼ ﺍﺯ ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯿﻤﻮﻧﻪ " ﺷﺴﺘﺸﻮ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﺳﯿﻞ ....
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﮔﻪ لایک نکنین ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ
ﺩﺍﺳﺘﺎناﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ !!{-18-}{-18-}{-18-}{-7-}{-7-}{-7-}{-11-}{-7-}
bamdad
bamdad
الان بچه شیش ماهه تخت دو نفره داره
واسش موزیک لایت میذارن با نور کم تا بخوابه
اونوقت زمان ما میذاشتنمون رو پاهاشون به حالت سانترفیوژ
انقد تکونمون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا بشه بریم تو کما!!

{-6-}
sam
sam
به سلامتی اون مردی که ساعت 9 صبح از خواب بیدار شد و دید عشقش هنوز خوابه ... رفت براش چایی درس کرد و آورد کنار تختش ... از خواب بیدارش کرد و با یه نگاه عاشقونه چاییشو داد .... و عشقش همه چایی رو خورد ....

.
.
..

.
.
..

..
.
.
.
.
. ولی غافل از اینکه مرگ موش تو چاییش بود...اصن چه معنی داره زن بعد از شوهرش بیدار شه!!!؟؟؟
... ادامه
zoolal
zoolal
شب همگی خوش امیدوارم خوابهای رنگین ببینید
خوابهای دلتنگی نبینید
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
آه از هم آغوشی سرد تکرارها

از حرارت این آه فرو خفته و

از شرارت خاطراتی گرم

به هجوم بی گاه شبانه و

باز تویی که کابوس خوابهای طلایی منی ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/6 - 23:41 در دوستها ·
7
...
...
هرچندنمیدانم
خوابهایت راباچه کسی شریک میشوی!
اماهنوزشریک تمام بیخوابیهای من تویی..
دیدگاه · 1393/03/2 - 23:10 ·
4
...
...
دلم تنگه!
تنگ روزای بیخیالی..
تنگ روزهای ندانستن؛
تنگ روزهای خوابهای خرگوشی..
تنگ روزهای حفظ کردنهای اجباری!
تنگ روزهای رفتن کنارآبی ترین آب به بهانه دلتنگی..
دلم تنگ ثانیه ای ازآن ساعتهاخاموشی است
همراه باعزیزترین همدردها..
همراه عزیزانی که دیگردربین مانیستند..
هعی..
دلم تنگ است..
تنگ..
دلتنگم..
همین!
واین نیازبه هیچ زبان شاعرانه ای ندارد...
به چه میخندی تو؟!
به نگاهم که عاشقانه توراباورکرد
یابه افسونگری چشمانت
که مراسوخت وخاکسترکرد؟
خنده داراست
بخند!!
بخند..
ب..خ..ن..د..
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/19 - 21:06 ·
5
zoolal
zoolal
بعضی وقتا آرزو می کنم ای کاش گربه بودم
چون هر چه چاق تر باشه مردم بیشتر دوستش دارن
در ضمن می تونه کل روز رو بخوابه
دیدگاه · 1393/02/16 - 20:37 ·
4
NEGAR
Avazak_ir-Boy123.jpg NEGAR
سلامتی من که سلامتی شو می خواستم....سلامتی من که از ته دل دوسش داشتم.....سلامتی من که طاقت نداشتم کسی بهش چشم داشته باشه.....یه سلامتیه پاک پاک پاک...سلامتی اون که من براش یه سرگرمی بودم....سلامتی اون که منو به بقیه فروخت.....سلامتی اونکه سره کلاس با دوستم چت میکردو به من گفت می خوام بخوابم...سلامتی من که میدونستم دوروغ میگه....سلامتی من که با ناراحتی و حسودی داشم چت کردن دوستمو عشقمو نگاه میکردم...سلامتی عشقم که با رفیقم fabشد....سلامتی اون که دید دوسش دارم ولی گفت از من بکش بیرون.....سلامتی من که تو خیالشم.....سلامتی اون که بیخیالمه.....سلامتی اون که دلیل بی خوابی یامه ولی خودش راحت خوابه......سلامتی تو......سلامتی من......سلامتی همه رفیق های بی معرفت.....
... ادامه
Majid
Majid
عاشق خجالتی
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد . به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد . آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه “خواهر و برادر” . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زن
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:25 ·
1
Majid
438892_XN8HXmzT.jpg Majid
فک کن :::: دخترا برن سربازی
صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)
کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
مریم جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی

صبحانه:
وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...


ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟ نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

[align=-WEBKIT-RIGHT]بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام ش%8دت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:09 ·
zahra
zahra
اونجایی که شاعر میگه :
حبیبم اگر خوابه طبیبم رو می خوام
مثل این میمونه بگی :
اگه خودت نمیتونی بیای ، بگو دوستت حتما بیاد
دیدگاه · 1393/02/11 - 08:51 ·
1
bamdad
bamdad
یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه !
یه دختر خوب بیشتر از 3 ساعت توی حموم نمی مونه !
یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با کل پسرا کل کل کنه !
یه دختر خوب تو روی مامانش وانمیسته و به خاطر قراری که داره ( و سرکاره ) ده هزار تا دروغ نمی گه !
یه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمی پیچونه !
یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمی کنه !
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری !
یه دختر خوب با همسایشون که خوشگل تره لج نمی كشه !
یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش باباشو اونقدر تو خرج نمی اندازه !
یه دختر خوب وقتی از ترانه های خارجی هیچی حالش نمیشه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده !
یه دختر خوب توی قرار با پسر زورکی کلاس نمیاد و پدر کارمند بیچاره اش رو مدیرعامل و رئیس قلمداد نمی کنه !
یه دختر خوب وقتی از پسری خوشش اومد و داشت از حسودیش می ترکید هزارتا عیب و ایراد روی پسر نمی زاره !
یه دختر خوب شب زود نمی خوابه که صبح زود بیدار بشه که بتونه صافکاری و نقاشی کنه !
یه دختر خوب برای اینکه مورد توجه قرار بگیره اسمشو عوض نمیکنه (صغری : هانی ، کبری : شانی ) !
یه دختر خوب هیچوقت از دماغ فیل نمی افته !
یه دختر خوب توی مسافرت به خاطر کسی که روش کلید کرده ، باباشو توی منگنه قرار نمیده که بابا تندتر برو!
یه دختر خوب عکسهای پسر خوشگلا مانند حمید گودرزی ، شادمهر عقیلی ، محمدرضا گلزار و جدیداً هم مد شده گروه ضد بازیرو به در و دیوار اتاقش نمی زنه !
یه دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی توی عروسی نداره از همسایه و اقوام قرض نمی کنه!
یه دختر خوب لباش رو جمع نمیکنه تا دهان گشادش غنچه دیده بشه و بعد نتونه حرف بزنه و به ساسی مانکن بگه شاشی مانکن !

{-105-}
bamdad
bamdad
Noosha
بغض راه گلوتو میبنده ...

نفس کشیدن برات سخت میشه ...

اولین قطره از چشات سرازیر میشه ...

شروع شد ...

دوباره خاطراتش شروع میکنن به رژه رفتن جلو چشات ...

وقتی به خودت میای میبنی که بالشت خیس خیسه و ساعت

چهار پنج صبح...

یه آه سرد ... از ته دل ... دیگه گریه نمیکنی ...

آره اشکات تموم شدن ...

دیگه وقت خوابه ... شب خوش
مائده
مائده
ﻫﺮﺟﺎ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺠﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ

ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﺮِ ﺑﯽﺧﻮﺍﺏ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ،
ﺑﺎﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﻄﺮ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺗﻮﺳﺖ
ﮐﻪ ﻣﺮﺍ
ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ .
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺮﻭﻉِ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻩ
ﮐﻪ ﺷﺐ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ .
ﻭ ﺗﻮ
ﻫﺮ ﺟﺎ ﻭ ﻫﺮﮐﺠﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺭﺅﯾﺎﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﻫﯽﮔﺸﺖ .
ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺭﺑﻮﺩﻩ، ﻣﺮﺍ ﮐُﺸﺘﻪ
ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮِ ﺧﻮﺍﺏﻫﺎ ﻧﺸﺎﻧﺪﻩﺍﯼ
ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ
ﺗﺎ ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ.
ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ!
ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻭﺭﻧﺨﻮﺍﻫﺪﮐﺮﺩ،
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ
ﺗﮑﻠﻢِ ﺧﻮﺍﻧﺎﺗﺮﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩﻩﺍﯼ،
ﺗﻮ
ﺩﻝ ﻭ ﺩﯾﺪﻩﯼ ﺩﺭﯾﺎ ﭘَﺮَﺳﺖ ِ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺗﺨﯿﻞ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺭﺑﻮﺩﻩﺍﯼ .
ﺣﯿﺮﺕﺁﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖ
ﻋﺸﻖ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺷﮑﻞِ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽﺁﯾﺪ
ﻋﺸﻖ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺷﮑﻞِ ... ﺯﺑﺎﻥﺍﻡ ﻻﻝ !
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﯽﺍﻧﺼﺎﻑ
ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺑﯽﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺭﺑﻮﺩﻥ ﺭﺅﯾﺎﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﺮﻧﻤﯽﺩﺍﺭﺩ !
ﻋﺸﻖ
ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﻦ،
ﻣﻦ ﮐُﺸﻨﺪﻩﯼ ﺧﻮﺍﺏﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ
ﺩﻭﺳﺖﻣﯽﺩﺍﺭﻡ .

"سید علی صالحی"
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/29 - 18:44 ·
4
bamdad
bamdad
تا حالا دقت کردین: ظهر که آدم میخوابه و بعدش پا میشه چه حسی داره؟
مخصوصا وقتی کسی خونه نباشه لامصب اصن یه وزیه
شبه؟
روزه؟
ظهره؟
امروزه؟
فرداست؟
دیروزه؟
همه مردن تو زنده موندی؟
تو مردی همه زنده موندن؟
دنیا به آخر رسیده هیچکی زنده نمونده؟
{-28-}
ıllı YAŁĐA ıllı
86b01baf6af8a2158584d55353e76713.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
رضا

این رو ببین ! {-171-}
صوفياجون
صوفياجون
{-95-}
اگر کسى مرا خواست بگویید رفته!
اگر پرسید کجا؟
بگید رفته بخوابه
حتما نباید یه چیز عاشقانه باشه که! {-22-}{-22-}{-22-}
شب همگی خووووش منم برم لالا {-35-}{-35-}
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/26 - 23:49 ·
5
NEGAR
63248913383658451305.jpg NEGAR
خدایا, بسه ........... بسه ............ به بزرگیت قسم مردم!

خدایا چه قدر هر هفته منتظر باشم, تا ببینمش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چه قدر برم و نرسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا ...........

اگه میخواد با کسی دیگه ای بخوابه,اگه چشماش میخواد هر صبح تو چشای کسه دیگه ای باز بشه,

اگه میخواد برای کسی دیگه ای ناز کنه, برای کسه دیگه ای آه آه کنه!!!!!!!!!!

خدااااااااااااااااااااا... نمیخوام

تو رو به خداییت ببرم

همین الان
خدا ....

چه قدر گریه؟؟؟؟؟؟؟؟چه قدر فکر؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فکر اینکه شب عروسیش چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا - دیگه بالش زیر سرم ازم گله داره,دیگه چشم هام بام قهرن!!!!!!!!

خدا سرت رو درد نیارم, ولی امشب دعای منو بشنو..........
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/18 - 19:52 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
pou-android.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
sam
sam
وقتی بچه بودم

تفاوت قصه گفتن والدین من با بقیه :|
والدین اونا: یکی بود یکی نبود.یه پری کوچولو بود که.....
والدین من: یه روز یه جن از یه قبرستون اومد بیرون و گفت اومدم اون بچه ای که نمیخوابه رو بخورم.....
.
.
.
.
.
منم هر شب غش میکردم ولی اینا فک میکردن خوابیدم
دیدگاه · 1392/12/25 - 16:20 ·
4
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ