اخه من دارم میخواستم ببینم توهم داری یا نه اگه نداری من برات پیدا کنم دو سوته شماره میگیرم برات با یه چشمک اصلا نمیخواد خودشون شماره میدن من واسه رفیقام پیدا میکنم هر روز عوضش دهزار میگرم از هرکس که میخواد خودشم پلاسم جلو مدرسه دخترانه خدیجه کبرا از ساعت 5 تا 6
اورخوان مثل اینکه یادت رفته من سنم چقدره؟!
الان دیگه وقت این کارا نیست واسه من ، الان نوبت شما جووناست
منم یدونه عشق دارم که خیلیم دوستش دارم ، اگه خدا بخواد و قسمت باشه به زودی ازدواج میکنیم...
اره یادم رفت چند روز پیش مامانم از من پرسید تو اینترنت چیکار میکنی گفتم تو جامعه مجاز ابجی منو عضو کرده میرم اونجا بعد گفت اونجا شیکار میکنی گفتم پستی میزارم متن عکسامو میزارم بعد گفتم دوستم پیداکردم با یه پسر محمد بعد از دهنم پرید گفتم با یه زنم اسمش صوفیا دوست شدم بعد مامان اعصبانی شد الا چند روز نمیزاشت بیام کلی التماسش کردم گفتم منظورم دختر بود کلی خواهش گذاشت بیام دباره 4 روز نمیزاشت بیام
وقتی بچه بودم پسر همسایمون تنهایی توی باغچه شون ماشین بازی می کرد ، منم اونور با دخترا دکتر بازی می کردم حالا که بزرگ شدیم اون دکتر شده داره دخترا رو معاینه میکنه ، منم اینور تنهایی با یه ماشین مسافر کشی می کنم..فک کنم اشتباه شغلی رخ داده...
از دور شبیه اون پسر هست تو فیلم ستایش شبیه اون هستی محمد
1392/12/14 - 21:55مهدی سلوکی؟
1392/12/14 - 21:56یکم شاید...
حالا فامیلشو نمیدونم شبیشی
1392/12/14 - 21:58دوست دختر داری
1392/12/14 - 21:59اورخوان؟!
1392/12/14 - 22:01این سوالا چیه میپرسی؟
واسه چی میپرسی؟!
اخه من دارم میخواستم ببینم توهم داری یا نه اگه نداری من برات پیدا کنم دو سوته شماره میگیرم برات با یه چشمک اصلا نمیخواد خودشون شماره میدن من واسه رفیقام پیدا میکنم هر روز عوضش دهزار میگرم از هرکس که میخواد خودشم پلاسم جلو مدرسه دخترانه خدیجه کبرا از ساعت 5 تا 6
1392/12/14 - 22:04
1392/12/14 - 22:06اورخوان مثل اینکه یادت رفته من سنم چقدره؟!
الان دیگه وقت این کارا نیست واسه من ، الان نوبت شما جووناست
منم یدونه عشق دارم که خیلیم دوستش دارم ، اگه خدا بخواد و قسمت باشه به زودی ازدواج میکنیم...
اره یادم رفت چند روز پیش مامانم از من پرسید تو اینترنت چیکار میکنی گفتم تو جامعه مجاز ابجی منو عضو کرده میرم اونجا بعد گفت اونجا شیکار میکنی گفتم پستی میزارم متن عکسامو میزارم بعد گفتم دوستم پیداکردم با یه پسر محمد بعد از دهنم پرید گفتم با یه زنم اسمش صوفیا دوست شدم بعد مامان اعصبانی شد الا چند روز نمیزاشت بیام کلی التماسش کردم گفتم منظورم دختر بود کلی خواهش گذاشت بیام دباره 4 روز نمیزاشت بیام
1392/12/14 - 22:11خخخخخخخخخخخخخخخخخ
1392/12/14 - 22:17